چکیده: جواز
عمامه گواهی بود كه در عصر رضاشاه ( 1320-1304 ش) طبق قانون اتحاد شكل لباس به
مجتهدان ، مدرسین دینی و محدثین داده میشد و آنان با ارائه این مجوز به شهربانی
محل ، اجازه ملبس شدن به لباس روحانیت را بدست میآوردند . این قانون در اواخر سال
1307 تصویب و در سالهای 1322-1308 به مورد اجرا گذاشته شد . در این نوشتار با
استناد به اسناد جدید منتشره شده ، واكنش علما نسبت به این مصوبه مورد بررسی قرار
میگیرد
مقدمه :
جواز عمامه گواهی بود كه در عصر رضاشاه ( 1320-1304 ش) طبق قانون اتحاد شكل لباس
به مجتهدان ، مدرسین دینی و محدثین داده میشد و آنان با ارائه این مجوز به
شهربانی محل ، اجازه ملبس شدن به لباس روحانیت را بدست میآوردند . این قانون در
اواخر سال 1307 تصویب و در سالهای 1322-1308 به مورد اجرا گذاشته شد . در این
نوشتار با استناد به اسناد جدید منتشره شده ، واكنش علما نسبت به این مصوبه مورد
بررسی قرار میگیرد .
بر اساس قانون اتحاد شكل لباس اتحاد شكل لباس اتباع ایران ،كه به تاریخ دهم دی
ماه 1307 از تصویب مجلس شورای ملی گذشت بجز هشت گروه از روحانیون :
1-مجتهدین مجاز از مراجع تقلید
2-مراجع امور شرعیه دهات بعد از برآمدن از عهده امتحانات
3-مفتیان اهل سنت
4-ائمه جماعت ، پیشنمازان دارای محراب
5-محدثین مجاز به روایت از سوی دو تن از مجتهدین
6-طلاب مشتغل به فقه اصول پس از برآمدن از عهده امتحان
7-مدرسین فقه و اصول و حكمت الهی
8-روحانیون ایرانی غیر مسلمان
بقیه اتباع ذكور ایران مكلف شدند « ملبس به لباس متحدالشكل بشوند» در ادامه درباره
مجتهدین مجاز از مراجع تقلید اضافه شده است ، به اشخاص گفته میشود كه اجازه نامه
اجتهاد از مراجع تقلید یعنی : « اشخاصی كه مرجعیت و قبول عامه آنها حیا و میتا
مسلم باشد از قبیل مرحومین آیاتالله : شیرازی ، خراسانی ، مازندرانی و یزدی و
حضرات آیاتالله : نائینی ، اصفهانی و شیخ عبدالكریم حائری » داشته باشند . همچنین
درباره محدثین آمده است : « كسانیكه قوه تشخیص حدیث صحیح از تصمیم را داشته و دارا
بودن این قوه تشخیص بوسیله دو نفر از مجتهدین مجاز تصدیق شده باشد » در پایان نیز
وزارت معارف عهدهدار تنظیم نظامنامه اجرایی آن معرفی شده است . البته در یك تغییر
جزئی بعدا محدثین و طلاب مشتغل به فقه و اصول را نیز مكلف به برآمدن از عهده
امتحان وزارت معارف برای دریافت مجوز لباس روحانیت نمودند .
برای اجرائی كردن این قانون ، مقررات در نظامنامه امتحان طلاب در اسفند ماه 1307
در هیأت دولت به تصویب رسید . بر اساس این مصوبه ، همه ساله در فروردین ماه در
تهران و مراكز ایالات و ولایات مجلس امتحان طلاب علوم فقه و اصول منعقد خواهد شد .
افراد قبول شده میتوانند از وزارت معارف تصدیق نامه مدرسی در یكی از علوم دریافت
نمایند و بایستی همه ساله آنرا تجدید كنند . در سالهای بعد كه دانشكده معقول و
منقول به همین منظور تأسیس شد در تغییراتی كه در این نظامنامه به تاریخ 15 بهمن
1315 بعمل آمد ، مقررات جدیدی تحت عنوان : « نظامنامه امتحان طلاب و تشخیص مدرسین
معقول و منقول» تدوین گردید كه بر اساس آن امتحان از فروردین به خرداد ماه تغییر یافت
و تمام مراحل اجرایی آن به دانشكده مذكور واگذار گردید .
در همین راستا همچنین مركزی برای آموزش وعاظ تحت عنوان « مؤسسه وعظ و خطابه »
تأسیس شد .این مؤسسه وابسته به دانشكده فوق الذكر بوده و وظیفه داشت كه اهل منبر
را بعد از امتحان ورودی به مدت دو سال آموزشی وعظ و خطابه دهد در گزارش برخی از
جزوات منتشره از سوی این مؤسسه تحت عناوین : معرفه النفس ، فارسی ، شیمی ، تاریخ
اسلام و اخلاق آمده است . وزارت معارف نیز موظف شد كه فارغ التحصیلان این مؤسسه را
برای ایراد سخنرانی در كنفرانسهای عمومی كه در مكانهای خاصی در شهرهای كشور تعیین
میشد به كار گیرد . موضوع خطابهها میبایست در زمینه مسایل تاریخی ، اخلاقی ،
صحی ، ادبی ، اجتماعی ، اصول تجدد خواهی ، میهن پرستی ، شاه پرستی و آشنا ساختن
عموم به ترقیات روز افزون كشور در عصر جدید باشد . گفتنی است كه چون شرایط سنی این
وعاظ 25 تا 45 سال بود ، مدتی بعد این ماده مورد اعتراض اهل منبر دارای سنی بالای
45 سال قرار گرفت . چنانچه در عریضهای از سوی جمعی از وعاظ بوشهری با اشاره به
اینكه آنان راهی برای تأمین هزینه زندگی « الا وسیله منبر رفتن » ندارند ، خواستار
تجدید نظر در این قانون شدهاند . گزارشهای چندی نیز از خودداری وعاظ جهت ثبت نام
و تحصیل در مؤسسه مذكور حكایت میكند . كه مجموع این مقاومتها باعث شد در فاصله
كمتر از دو سال عمر « مؤسسه وعظ و خطابه » خاتمه یابد . اما گزارشهای متعدد دیگری
نیز از واكنشهای پراكنده علما به این محدودیتها حكایت میكند به شرح ذیل مورد باز
كاوی قرار میگیرد.
برچسب ها:
سیاست تقلیل روحانیون دورهی رضاشاه جواز عمامه پروژه سیاست تقلیل روحانیون در دورهی رضاشاه بررسی موردی جواز عمامه دانلود پروژه word تحقیق