تمامی فایل های موجود در آپادانا، توسط کاربران عرضه می شود. اگر مالک فایلی هستید که بدون اطلاع شما در سایت قرار گرفته، با شماره 09399483278 با ما تماس بگیرید.
فایل اختلالات خلقي و علائم آن پاورپوينت اختلالات خلقي و علائم آن

فایل اختلالات خلقي و علائم آن پاورپوينت اختلالات خلقي و علائم آن

دانلود مقاله اختلالات خلقي و علائم آن + پاورپوينت اختلالات خلقي و علائم آن

دسته بندی: عمومی » گوناگون

تعداد مشاهده: 5 مشاهده

فرمت فایل دانلودی:.rar

فرمت فایل اصلی: pptx

تعداد صفحات: 42

حجم فایل:1,762 کیلوبایت

  پرداخت و دانلود  قیمت: 42,000 تومان
پس از پرداخت، لینک دانلود فایل برای شما نشان داده می شود.
0 0 گزارش
  • اختلالات خلقي چه نشانه‌ها و عللي دارند و چه كساني در معرض افسردگي و خودكشي هستند؟ 
    اختلال اولية خُلق (كه حالت هيجاني كلي شخص را نشان مي‌دهد) مشخصة اصلي اختلالات خلقي است. اختلال خلق، نشانه‌هاي شناختي، رفتاري و جسمي (بدني) دارد و مشكلات ميان‌فردي ايجاد مي‌كند (كوين ،2000). دو نوع اصلي اختلالات خلقي، اختلالات افسردگي و اختلال دو قطبي هستند.

    اختلالات افسردگي
    اختلالات افسردگي، گروهي از اختلالات خلقي هستند كه اشخاص مبتلا به آنها، افسردگي بدون مانيا دارند. اختلالات افسردگي شدت متفاوتي دارند. 

    شخص زير را كه افسردگي ماژور داشت، در نظر بگيريد:
    چند ماه از افسردگي پيتر مي‌گذشت. هيچ‌چيز خوشحالش نمي‌كرد. خودش مي‌گفت «مثل اين كه مغزم از كار افتاده است. نمي‌توانم هيچ‌كاري بكنم. 

    در مورد پيتر، تشخيص اختلال افسردگي ماژور داده شد. شخص مبتلا به اين اختلال، حداقل به مدت 2 هفته يك دوره افسردگي ماژور و برخي خصوصيات افسردگي، مثل بي‌حالي و نااميدي را تجربة مي‌كند. 

    افسردگي ماژور، نُه نشان دارد (كه حداقل پنج نشانة آن بايد دو هفته ادامه يافته باشد): 
    1-    خلق افسرده در بيشتر اوقات روز
    2-    بي‌علاقه شدن به اكثر كارها و لذت نبردن از اكثر كارها
    3-    لاغر شدن يا چاق شدن چشمگير و بي‌اشتهايي يا پرخوري چشمگير
    4-    مشكل خواب يا پرخوابي
    5-    تهييج يا كندي رواني حركتي
    6-    خستگي يا بي‌حالي
    7-    احساس گناه و احساس بي‌ارشي شديد و عجيب
    8-    اشكال در تفكر، تمركز و تصميم‌گيري
    9-    مدام فكر كردن به مرگ و خودكشي 
    اختلال ديس تايمي به طور كلي مزمن‌تر از اختلال افسردگي ماژور و نشانه‌هايش كمتر از نشانه‌هاي اختلال افسردگي ماژور است (دانر  و ديگران، 2002). 

    اگرچه اكثر آدمها مثل پيتر دچار افسردگي ماژور نمي‌شوند ولي گاهي « غصه‌دار» مي‌شوند. مردم در اين دنياي پر از فشار رواني معمولاً براي اشاره به غم و غصه‌هاي موقت و عادي خويش يا براي اشاره به آزردگي‌هاي‌شان از اصطلاح افسردگي استفاده مي‌كنند. 

    موضوع تأسف بار، مراقبت ناكافي و نامناسبي است كه حاصل نفهميدن يا درست نفهميدن افسردگي مي‌باشد. با توجه به گستردگي فعلي درمان‌هاي روان‌شناختي و داروشناختي، افسرده‌هايي كه درمان نمي‌شوند در واقع بيهوده رنج مي‌كشند. براي آن‌كه ببينيد افسرده‌ايد يا خير، به كادر روان‌شناسي و زندگي مراجعه كنيد. 
    اختلال دو قطبي 
    خانم ‌ام. اگرچه از دوران كودكيش، نوسانات خلقي شديدي داشت ولي اولين بار در 38 سالگي در بيمارستان رواني بستري شد. او كمي قبل از تولد فرزندش، سخت افسرده مي‌شود. يك ماه بعد از زايمان، هيجان‌زدگي و شنگولي وجودش را مي‌گيرد. خانم‌ ام. در يكي از هيجان‌زدگي‌هايش در باشگاهي عضوش نبود با صداي بلند ناسزاگويي مي‌كند و باشگاه را به هم مي‌ريزد. 

    شيوع اختلال دوقطبي از شيوع اختلالات افسردگي خيلي كمتر است (مكينون و ديگران، 2002) ولي بر خلاف اختلالات افسردگي (كه بيشتر در زن‌ها ديده مي‌شوند)، در بين زنان و مردان يكسان است. حدوداً از هر 100 نفر، 1 تا 2 نفر در عمرشان دچار اختلال دوقطبي مي‌شوند (كسلر و ديگران، 1994). 
    علل اختلالات خلقي
    اختلالات خلقي از جمله افسردگي پيتر و اختلال دو قطبي خانم‌ ام، ريشه‌هاي زيست‌شناخت، روان‌شناختي و اجتماعي فرهنگي دارند. من در بحث علل اختلالات خلقي، اختلالات افسردگي و اختلال دو قطبي را از هم جدا مي‌كنم. 


    عوامل زيست‌شناختي: در تبيين‌هاي زيست‌شناختيِ اختلالات خلقي، وراثت و نابهنجاري‌هاي عصبي زيست‌شناختي و به هم‌ريختن انتقال‌دهنده‌هاي عصبي و عوامل هورموني مطرح مي‌شوند (نولن- هوكسما، 2001). البته رابطه زيست‌شناسي و اختلالات خلقي ثابت هم شده است. 
    وراثت: اختلالات افسردگي و دوقطبي، زمينه‌هاي خانوادگي دارند، هرچند نقش زمينه‌ خانوادگي در اختلال دو قطبي، بيش از اختلالات افسردگي است (برادبري ، 2001). 

    نابهنجاري‌هاي عصبي زيست‌شناختي: يكي از تكراري‌ترين يافته‌ها در نابهنجاري‌هاي عصبي زيست‌شناختي مبتلايان اختلالات خلقي، تفاوت امواج مغزي آنان در هنگام خواب است. افسرده‌ها امواج كند كمتري دارند (كه مي‌تواند ناشي از احساس استراحت و ترميم شدن باشد).

    مطالعات انجام شده با تصوير سازي عصبي نيز نشان مي‌دهند، سوخت‌و ساز قشر مخ كساني كه اختلال افسردگي ماژور شديد دارند، كم است (بوچسبام  و ديگران، 1997). 

    نمودار 8-13. سوخت‌و ساز مغز در مانيا و افسردگي. اسكن‌هاي توموگرافي نشر پوزيترون كسي كه اختلال دو قطبي از نوع تند چرخ آن، يعني تغيير  خلق‌هاي شديد و سريع دارد. 

    هورمون‌ها: افسرده‌ها در دستگاه درون‌ريز، نوعي بيش‌فعالي مزمن دارند و بعد از تجربه‌هاي پراسترس نمي‌توانند كاركرد عادي خود را از سر بگيرند (يانگ و كورزون ، 1998). متقابلاً ترشح بيش از حد هورمون‌ها توسط غدد درون‌ريز (مثلاً غده هيپوفيز و قشر غده فوق‌كليوي) با هم ريختن ميزان ترشح انتقال‌دهنده‌هاي عصبي مونوآمين رابطه دارد. 

    عوامل‌ روان‌شناختي: نظريه‌هاي روان‌پويايي، رفتاري و شناختي هر كدام سعي كرده‌اند افسردگي را تبيين كنند. همانطور كه در فصل 14 گفته‌ام، اين نظريه‌ها نقش مهمي در درمان اختلالات دارند. 

    تبيين‌هاي رفتاري: پيتر لوينسون و همكارانش (لوينسون و گاتليب ، 1995؛ لوينسون، جوينر و رود ، 2001) گفته‌اند فشارهاي زندگي، با كم كردن تقويت‌كننده‌هاي مثبت زندگي، باعث افسردگي مي‌شوند. روند كار هم اين گونه است كه فشار رواني شديد باعث مي‌شود مردم از آن فشار دوري گزينند. 

    تحقيقات در زمينة درماندگي آموخته شده، سوزان نولن- هوكسما (2000، 1995) را واداشت شيوة كنار آمدن مردم با افسردگي را بررسي كند. نولن- هوكسما متوجه شد سبك بعضي از افسرده‌ها، سبك كنار آمدن نشخواري است؛ يعني روي احساس‌شان (مثلاً روي غم و نااميدي‌شان) متمركز مي‌شوند ولي براي احساس‌شان كاري نمي‌كنند. 

    در نمودار 9-13، برخي از اختلالات شناختي دخيل در افسردگي را توضيح داده‌ام (نولن- هوكسما، 2000). 

    در ديدگاه شناختي ديگري، درماندگي مطرح در درماندگي آموخته شده، مجدداً فرمول‌بندي شناختي مي‌شود (جوينر و ديگران، 2001). در اين ديدگاه، بر اسنادهاي مردم كه آن را در فصل 12 توضيح دادم، تأكيد مي‌شود. مردم در اسناد دادن، علت وقايع را توضيح مي‌دهند. طبق اين ديگاه اسنادي، كساني كه براي مقايع منفي، معمولاً علل دروني (« تقصير خودم بود كه در امتحان رد شدم» )، باثبات (« من هميشه رد خواهم شد») و كلي («رد شدن در اين امتحان نشان مي‌دهد كه عرضة قبول شدن در هيچ درسي را ندارم») مي‌يابند، خودشان را بابت وقايع منفي سرزنش مي‌كنند و انتظار دارند وقايع منفي تكرار شوند و در بسياري از شئونات زندگي بد بياورند (به نمودار 10-13 مراجعه كنيد) (آبرامسون، سليگمن و تيزديل، 1978). 
    عوامل اجتماعي فرهنگي: رابطه با ديگران، تفاوت‌هاي اجتماعي اقتصادي و قومي، تفاوت‌هاي فرهنگي و جنسيت، برخي از عوامل اجتماعي فرهنگي دخيل در افسردگي هستند.
    روابط ميان فردي: يك ديدگاه در مورد افسردگي اين است كه افسردگي ناشي از مشكلات ارتباطي با ديگران است (سگرين ، 2001). تجارب ميان‌فردي نزديك (اخير) و دور (قديمي‌، گذشته) در افسردگي دخيل هستند.

    عوامل اجتماعي اقتصادي و قومي: كساني كه پايگاه اجتماعي اقتصادي پاييني دارند خصوصاً فقرا، بيشتر دچار افسردگي مي‌شوند. در ضمن، مطالعه‌اي نشان‌داده كه بروز افسردگي در لاتين تبارهاي آمريكا بيش از سفيدپوستان است (بليزر  و ديگران، 1994). 

    تفاوت‌هاي فرهنگي: مارتين سليگمن (1989) معتقد است دليل مستعد بودن بسياري از جوانان آمريكايي در برابر افسردگي، تأكيد جامعة آمريكا بر خود، استقلال و فردگرايي و همزمان، كم‌رنگ شدن پيوند مردم با يكديگر، خانواده و دين است. سليگمن مي‌گويد اين پديده سبب رواج احساس نااميدي شده است. 

    جنسيت: ميزان بروز اختلال دو قطبي بين مردان و زنان تقريباً يكسان است، اما زنان حدوداً دو برابر مردها افسرده مي‌شوند. اين تفاوت جنسيتي در بسياري از كشورها ديده مي‌شود (به نمودار 11-13 مراجعه كنيد) (وايسمن و اولفسون ،1995). 

    خودكشي
    افسردگي شديد و ساير اختلالات رواني مي‌توانند آدم‌هايي مثل كي ‌ردفيلد جميسون را كه اختلال دوقطبي دارند، وادار به خودكشي كنند. براي مثال، 2 نفر از هر 3 دانشجو حداقل يك بار به فكر خودكشي افتاده‌اند. 


    عوامل زيست‌شناختي: ظاهراً عوامل ژنتيكي در خودكشي نقش دارند و خودكشي،‌زمينة خانوادگي دارد (فو  و ديگران، 2002). خانواده مشهوري كه دست به گريبان خودكشي است، خانواده همينگوي است. اين خانواده پنج مورد خودكشي داشته است. معروف‌ترين آنها نيز خودكشي ارنست همينگوي نويسنده و نوه‌اش، مارگاكس است (كه در سي‌و پنجمني سالگرد خودكشي پدرش، خودكشي كرد).

    براي كسي كه قصد خودكشي دارد، چه كار بكنيد و چه كار نكنيد.
    چه كار بكنيد
    سوالات مستقيم و صريح خود را آرام مطرح كنيد. مثلاً از او بپرسيد «مي‌خواهي به خودت صدمه‌ بزني؟»

    چه كار نكنيد
    از علائم هشداردهنده غافل نشويد.
    اگر طرف مقابل‌تان مي‌خواهد در مورد خودكشي صحبت كند؛ از صحبت كردن دربارة آن طفره نرويد.

    وحشت نكنيد، مخالفت نكنيد و بيزاري نشان ندهيد. 
    دلگرمي بي‌جا ندهيد (مثلاً نگوييد «اوضاع رو به راه خواهد شد») و قضاوت نكنيد (مثلاً نگوييد «بايد خيلي خوشحال باشي كه...»)
    بعد از پايان يافتن ظاهري بحران يا بعد از شروع مشاوره حرفه‌اي، طرف مقابل‌تان را رها نكنيد. 

    منبع:
    سانتراك، جان دبليو ؛ زمينه روانشناسي، مترجم مهرداد فيروز بخت، تهران، جلد 2، سال 1383


    برچسب ها: مقاله اختلالات خلقي علائم پاورپوينت اختلالات خلقي علائم
  

به ما اعتماد کنید

تمامي كالاها و خدمات اين فروشگاه، حسب مورد داراي مجوزهاي لازم از مراجع مربوطه مي باشند و فعاليت هاي اين سايت تابع قوانين و مقررات جمهوري اسلامي ايران است.
این سایت در ستاد سازماندهی ثبت شده است.

درباره ما

فروش اینترنتی فایل های قابل دانلود
در صورتی که نیاز به راهنمایی دارید، صفحه راهنمای سایت را مطالعه فرمایید.

تمام حقوق این سایت محفوظ است. کپی برداری پیگرد قانونی دارد.