چکیده 3
مقدمه 4
1. تعریف جرم مشهود 4
1.1. تعریف فقهی 4
1.2. تعریف لغوی 4
1.3. تعریف اصطلاحی 5
1.4. تعریف حقوقی 6
1.5. «جرایم مشهود» در قانون آئین دادرسی دادگاههای عمومی و انقلاب در امور کیفری 7
1.6. «جرایم مشهود» در لایحه جدید قانون آئین دادرسی کیفری 8
2. اختصاصات «جرایم مشهود» در حقوق ایران 9
2.1. قوانین ماهوی 9
2.1.1. تظاهر به عمل حرام 9
2.1.2. استعمال متجاهرانه الکل 11
2.1.3. تظاهر به قدرتنمایی 12
2.1.4. تظاهر به قماربازی 12
2.1.5. تظاهر غیر مسلمان به شرب خمر 13
2.1.6. مقذوف متظاهر به فسق 13
2.2. قوانین شکلی 13
2.2.1. وظایف ضابطین قضایی در تحقیقات مقدماتی 13
2.2.2. آغاز فرآیند رسیدگی به جرم 14
2.3. اختصاصات «جرایم مشهود» در منابع فقهی اسلام 16
2.3.1. شرایط استحقاق «زکات المال» 16
2.3.2. شرایط استحقاق «سهم الخمس» 17
2.3.3. شرایط استحقاق «کفارات» 18
2.4. تجاهر به فسق در «عقد هدنه» 18
2.5. تجاهر به فسق در «عقد ذمه» 18
2.6. شرایط ثبوت «لعان» 19
2.7. شرایط «مقذوف» 20
2.8. جواز «استخفاف» متجاهر به فسق 20
2.9. جواز «لعن» و «سب» متجاهر به فسق 21
2.10. جواز «غیبت» متجاهر به فسق 22
3. جواز «قطع رحم» با ارحام متجاهر به فسق 23
4. سقوط «عدالت» و «شهادت» متجاهر 23
4.1. «اباحه اموال» ظالم مشهود 24
4.2. امر به معروف و نهی از منکر 24
4.3. «عدم نکاح» با متجاهر به زنا 25
5. جمعبندی و نتیجهگیری 26
منابع 27
چکیده
در حقوق جزا جرایم به یک اعتبار به جرایم مشهود و جرایم غیر مشهود تقسیم میشوند. قوانین شکلی ایران در مورد جرایم مشهود، آئین رسیدگی سریع و با حداقل تشریفات دادرسی را پذیرفتهاند و قوانین ماهوی نیز به تشدید مجازات و جرم انگاری خاص در مورد جرایمی که به نحو مشهود واقع میشوند پرداخته است. این در حالی است که این نهاد جزایی دارای مبانی فقهی بوده و در فقه امامیه نیز ارتکاب جرایم به نحو مشهود با تعابیری مثل «تجاهر به فسق»، «ارتکاب علنی گناه» و یا «تظاهر به گناه» شناخته میشوند و آثار متعددی هم در باب تشدید واکنش اجتماعی مثل عدم استحقاق سهم الخمس و زکات المال، جواز استخفاف متجاهر به فسق، سقوط عدالت و عدمپذيرش شهادت متظاهر به منکرات و ... بر آنها بار میشود. در رویکرد آئین دادرسی کیفری، «تسهیل» و «تسریع» در تشریفات دادرسی و نحوه رسیدگی به این دسته از جرایم مورد توجه قرار گرفته، حال آنکه «توجه ماهوی به پاسخهای اجتماعی به جرم» خصیصهی اساسی رویکرد فقهی است که در قالب «پاسخ های اجتماعی شدید و سختگیرانه» و «محرومیت از برخی حقوق اجتماعی» تجلی یافته است. اما وجه شبه ادبیات فقهی و حقوقی را میتوان در اصل تاسیس نهاد «جرایم مشهود» به عنوان یک نهاد مستقل و ویژه دانست به نحویکه هم از منظر فقهی و هم از دیدگاه حقوقی، جرایم مشهود به واسطه «ارتکاب علنی» آنها به عنوان یک نهاد خاص با مختصات منحصر به فرد، تاسیس گردیده است.
کلمات کلیدی: جرم؛ مشهود؛ تجاهر؛ تظاهر؛ فسق؛ علن
مقدمه
در حقوق جزا جرایم با مبانی مختلف تقسیمبندیهای مختلفی دارند. در یک نوع تقسیمبندی جرایم براساس عنصر مادی و به اعتبار لحظه مشاهده، به مشهود و غیرمشهود تقسیم میگردند. از آنجائی که نظام حقوقی ایران از یکسو ریشهای عمیق و مبنایی در فقه امامیه دارد و از سوی دیگر متاثر از نظامهای حقوقی غربی است، مطالعات و پژوهشهای حقوقی بدون شناخت عمیق این مبانی منجر به سقوط در دام انحرافاتی مثل التقاط خواهد شد. از جمله نهادهای حقوقی ایران که دارای چنین ریشۀ دوگانهای است نهاد «جرایم مشهود» میباشد، که علاوه بر قانون آئین دادرسی کیفری که از منظر شکلی به این جرایم پرداخته است، در قانون مجازات اسلامی نیز برخی از انواع جرایمی که ماهیتاً مشهود میباشند، مورد توجه قرار گرفته است. در این نوشتار نگارنده درصدد است ضمن تحلیل توامان این جرایم در قوانین شکلی و ماهوی به ریشهیابی فقهی و تحلیل مبانی و آثار فقهی این نهاد نیز بپردازد.
1. تعریف جرم مشهود
1.1. تعریف فقهی
از آن جایی که چنین مفهومی در منابع اسلامی با لفظ مشهود، تعریف نشده و سابقه ندارد. لذا حسب اقتضاء مطالعات تطبیقی میبایست، مفهوم موردنظر را با لفظ «معادل» آن جستوجو کرد.
به نظر میرسد، نزدیکترین واژگان در منابع اصیل اسلامی که دلالت مفهومی بر معنای موردنظر، جرم مشهود، داشته باشند، بهترتیب عبارتاند، از: «تجاهر» و «تظاهر» به گناه و فسق.
1.2. تعریف لغوی
فرهنگ ابجدی فارسی- عربی، «تَظَاهُراً [ظهر]» و «تَجاهُراً [جهر] بالأمر» را به معنای تظاهرکردن و آشکار کردن آورده است. در قاموس قرآن «جهر» به معنی آشکار شدن و آشکار کردن آمده است، اعمّ از آنکه بهوسیله دیدن باشد یا شنیدن مثل «یُنْفِقُ مِنْهُ سِرًّا وَ جَهْرا»(قرآن کریم، نحل، 75) که بهوسیله دیدن است و مثل «سَواءٌ مِنْکُمْ مَنْ أَسَرَّ الْقَوْلَ وَ مَنْ جَهَرَ بِهِ»(قرآن کریم، رعد، 10) که بهوسیله شنیدن است. پس به این معنا «جهر» هم قولى است و هم فعلى.(قرشی، 1364، ج2، ص 79)
از سوی دیگر بهنظر میآید، که جهر قولى، آشکار شدن معمولى نیست. بلکه شبیه به فریاد است. دربارۀه دعوت حضرت نوح در قرآن آمده است: «ثُمَّ إِنِّی دَعَوْتُهُمْ جِهاراً ثُمَّ إِنِّی أَعْلَنْتُ لَهُمْ وَ أَسْرَرْتُ لَهُمْ إِسْراراً»(قرآن کریم، نوح، 8- 10) مقابله «جهار» با «اعلان» در این آیه، مبیّن معنای «فریاد» بودن «جهار» است. یعنى آنها را با صداى بلند و علنى و نیز بهطور پنهانى دعوت کردم. و از کریمۀ «وَ لا تَجْهَرُوا لَهُ بِالْقَوْلِ کَجَهْرِ بَعْضِکُمْ لِبَعْضٍ»(قرآن کریم، حجرات، 2) نیز این معنى استفاده میشود و چون میان خود با صدای بلند سخن میگفتند، از اینکه با حضرت رسول صلّى اللّه علیه و آله و سلّم آنطور سخن گویند، نهى شدند و اگر از این سخن تنزّل کنیم باید بگوئیم، که «جهر» مطلق و به هریک از صداى بلند و صداى عادى شامل است و با موارد و قرائن میتوان پى برد که آیا صداى بلند و فریاد مراد است؟ یا صداى عادى؛ مثلا در آیه شریفه «سَواءٌ مِنْکُمْ مَنْ أَسَرَّ الْقَوْلَ وَ مَنْ جَهَرَ بِهِ»(قرآن کریم، رعد، 10) صداى عادى و در آیات فوق صداى بلند مراد است.(قرشی، 1364، ج2، ص80)
در برخی از منابع نیز مراد از جهر، علنی کردن و اعلان دانسته شده و آن را مفهومی در مقابل «سر، به معنی پنهان کردن» معرفی کردهاند:
«جهر: أصل واحد و هو إعلان الشیء و کشفه و علوّه، یقال جهرت بالکلام أعلنت به، و رجل جهیر الصوتای عالیه... و الجهر ضدّ السرّ... » (مصطفوی، 1426ق.، ج2، ص129)
و برخی از آیات شریفه قرآن هم، جهر را در همین معنا به کار گرفته است:
«و لا تَجْهَرْ بِصَلاتِکَ وَ لا تُخافِتْ بِها وَ ابْتَغِ بَیْنَ ذلِکَ سَبِیلًا»(قرآن کریم، اسراء، 110)
«سَواءٌ مِنْکُمْ مَنْ أَسَرَّ الْقَوْلَ وَ مَنْ جَهَرَ بِهِ»(قرآن کریم، رعد، 10)
«وَ آن تَجْهَرْ بِالْقَوْلِ فَإِنَّهُ یَعْلَمُ السِّرَّ وَ أَخْفى» (قرآن کریم، طه، 7)
برخی از منابع نیز در تعریف «جهر» با به کار بردن جملاتی شبیه «ظهور الشیء بإفراط حاسة البصر أو حاسة السمع»، ملاک «ظهور» و آشکار بودن را در «قابلیت» دیده شدن آن شیء یا شنیده شدن آن صوت به صورت بارز وآشکار توسط انسان دانستهاند.(راغب اصفهانی، 502ق.، ج1، ص209) در برخی از آیات شریفه نیز «جهر» به همین معنی آمده است: «لَنْ نُؤْمِنَ لَکَ حَتَّى نَرَى اللَّهَ جَهْرَةً»(قرآن کریم، بقرة، 55) «أَرِنَا اللَّهَ جَهْرَةً»(قرآن کریم، نساء، 153)
1.3. تعریف اصطلاحی
علاوه بر آنچه در تعریف لغوی از مفهوم تجاهر به فسق بیان شد باید توجه داشت، که منظور از «تجاهر به قبیح» که در متون فقهی به آن اشاره شده است. یعنی تظاهر به فعلی که قبح آن نزد عموم مردم شناخته شده است و با این حال، فرد متجاهر از سر عصیان مرتکب آن میشود؛ لذا اگر مرتکب، تظاهر به عمل قبیحی کند که فساد آن را جز اندکی از مردم نمیشناسند متجاهر به حساب نمیآید.(شیخ أنصاری، 1281ق.، ج1، ص346) و صرف عمل به فعل قبیحی که مردم به قبح آن مطلعند نیز دال بر متجاهر به فسق بودن نیست، ولو آنکه علنا واقع شده باشد چون ممکن است ارتکاب آن از سر عصیان نبوده باشد، بلکه مرتکب جهل به موضوع یا جهل به حکم داشته است.
از سوی دیگر اگر شخص متظاهر احتمال دهد، که مردم از معصیت بودن عمل وی مطلع نباشند و به همین جهت عصیان کند و خودش معصیتش را علنا فاش نماید، چنانچه مردم جهل عاصی نسبت به موضوع یا حکم را محتمل بدانند در این صورت او متجاهر به فسق بماهو فسق نمیباشد، گرچه او متجاهر به امری است که فسق است، با این تفاوت که وصف قبح از آن پنهان شده است.(إیروانی، 1353ق.، ج1، ص35)
حال، اگر مردم به فسق مرتکب آگاهی پیدا کنند و در حق عاصی هم احتمال جهل به موضوع یا حکم را ندهند، اما این آگاهی به صورت اتفاقی بهوجود آمده باشد، مثل زمانی که عاصی به دنبال ارتکاب پنهانی عملی در اماکن عمومی باشد مثلا ارتکاب فسق در خلوت شبانه یک پارک، نه از روی تجاهر عاصی؛ در این صورت مفهوم خاص «تجاهر به فسق» صدق نمیکند چرا که تجاهر آن است که عاصی معصیتی را علنا مرتکب شود و بداند که مردم نسبت به عاصی بودن وی بهوسیله این عملش آگاهی دارند.(إیروانی، 1353ق.، ج1، ص35)
همچنین برای تحقق حکم تجاهر لازم است، واقعا مردم آگاه باشند و مجرد اعتقاد عاصی به اینکه مردم نسبت به معصیت او آگاهی دارند در حالیکه مردم آگاه نباشند، کافی نیست. چرا که در این صورت «اعتقاد و علم» به تجاهر وجود دارد نه «حقیقت تجاهر».(إیروانی، 1353ق.، ج1، ص35) و اگر عاصی به علم مردم ادعای جهل کند و از نظر عرف هم این عدم علم وی محتمل باشد، این امر برای عدم صدق حکم «متجاهر» کافی است. متجاهر به فسق متجاهر به معصیت واقعی است، نه به آنچه که وی آن را معصیت بداند و یا اینکه آنرا از روی برخی از جوانب علم اجمالی یا شبهات ابتدائی که واجب بود از روی احتیاطترک نماید، مرتکب شود؛ گرچه به واسطه عدم احتیاط مرتکب حرام واقعی هم شود متجاهر به فسق نیست.(إیروانی، 1353ق.، ج1، ص35) پس برای صدق مفهوم «تجاهر به فسق» لازم است چند شرط محقق باشد:
اولاً متظاهرا واقع شده باشد(علنی باشد) ثانیا مردم نوعا به قبح آن عمل واقف باشند، ثالثاً عمل قبیح عالما عامدا(عصیاناً) واقع شده باشد رابعا عمل ارتکابی فسق بین باشد.
و حتی برخی از فقها بر این باورند، با وجود همۀ این شرایط اگر عاصی نزد کسانی تجاهر به فسق کرد، که آنها از نزدیکان و رازدار وی میباشند. در این صورت او متجاهر به فسق نخواهد بود. «نعم لو تجاهر بذلک بین جماعة هم أصحاب سره و رفقائه فی العمل فإنه لا یعد متجاهرا بالفسق».(خویی، 1413ق، ج1، ص340)
که ممکن است، فرض اخیر از این روی مصداق تجاهر به فسق نباشد، که رکن ارتکاب علنی در آن متزلزل است و تظاهر به ارتکاب گناه در جمع اصحاب سر را نمیتوان مصداق ارتکاب علنی گناه دانست.
برچسب ها:
كارتحقيقي مباني آثار فقهي حقوقي جرايم مشهود