مطلق و مقید
اطلاق: در لغت به معنای رهایی و آزادی و در اصطلاح «المطلق مادل علی شایع فی خبر» یعنی کلمه ای است که دلالت کند بر معنایی که دارای افرادی باشد مانند بیع، جرم، کیفر و ... به بیان دیگر مطلق لفظی است که بدون قرینه قابل انطباق بر تمام افراد متحد الجنس آن ماهیت است.
مقید: به معنای گرفتار نمودن و در بند کردن است و در اصطلاح «المقید ما اخرج من الشیاع» یعنی آنکه از مطلق بیرون آورده شده باشد مثل بیع نقدی، جرم جنایی و کیفر تبعی. و به بیان دیگر هر گاه لفظی به کمک قرینه ای فقط بر محدودی از افراد متحد الجنس آن ماهیت منطبق شود آن را مقید گویند.
شکلکهای مختلف مقید:
1- مقید به صورت صفت 2- به صورت مضافٌ الیه 3- به صورت متمم 4- به صورت مستثناء 5- قید منفضل.
نکته: صاحب کفایه معتقد است که اطلاق و تقیید از صفات لفظ است لذا کلمه و جمله یا مطلق است یا مقید. یعنی مطلق و مقید وصف هستند و لفظ موصوف، بر این اساس گفته می شود لفظ مطلق یا لفظ مقید.
میرزای نائینی معتقدند اطلاق و تقیید از صفات معناست و لفظ، تبعایه آنها متصف می شود این عقیده به نظر درست می آید.
کلماتی که می توانند مطلق یا مقید شوند:
1- اسم جزئی و کلی 2- اسم جنس 3- اسم شخص مفرد و جمع 4- اسم جنس مفرد نکره نیز مطلق به حساب می آید.
اطلاق و تقیید نسبی است
منظور از نسبی بودن مطلق و مقید این سات که هر گاه کلمه، از اطلاق خارج شود و مقید به قیدی شود هر چند تقیید اطلاق آنرا مقید می سازد اما همان مقید از جهات دیگر مطلق است مثلاً لفظ بیع مطلق است و بیع نقدی مقید، چون واژه نقدی بیع را از مطلق خارج کرده است، در عین حال همین بیع نقدی که مقید است از جهت تسلیم فوری و غیر فوری اطلاق دارد به بیان دیگر از جهت و از جهت دیگر مطلق است اطلاق و تقیید نسبی است.
آیا جمله می تواند مطلق یا مقید باشد؟
اصولین معتقدند که جمله می تواند مثل مفرد مطلق یا مقید باشد مثل صیغه امر که نسبت به نحوه وجوب عینی، تعیین و نفس اطلاق دارد مثل اینکه گفته شود: «هر مسلمان باید خمس بپردازد» از اطلاق امر شرعی و وجوب عینی، تعیین و نفس درک می شود این معنا از جمله فهمیده می شود نه از مفردات کلام.
چگونگی استفاده از مطلق
دلالت اسم علم (اسم خاص) و جمله بر اطلاق از باب مقدمات حکمت است نه از باب وضع. اما بحث بر سر اسم جنس است که آیا دلالت وی بر اطلاق از باب مقدمات حکمت است یا از باب وضع؟
اسم جنس: مقصود کلماتی است که برای مفهوم ماهیت کلی وضع شده اند مثل نکاح و بیع. مورد بحث این است که آیا این کلمات وضع گردیده اند برای ماهیت مطلق، به طوری که اطلاق جزء موضوع له آنهاست یا موضوع لفظ، مفهوم ماهیت است و اطلاق از مقدمات حکمت استفاده می شود؟ دو قول وجود دارد:
1- اصولین قدیم معتقدند که دلالت بر اطلاق وضعی است و اطلاق جزء موضوع له است.
2- اصولین متأخر معتقدند دلالت مطلق بر اطلاق از باب مقدمات حکمت است نه وضع و اولین کسی که قول اصولین قدیم را مورد انتقاد قرار داده و نظریه جدیدی را ارائه نموده سلطان العلما است که در حاشیه معالم آورده است.
برچسب ها:
تحقيق مصادیق مطلق مقید مجمل مبیّن قوانین