مقدمه
ريشه واژه اسطوره
مرگ رستم
منابع و مآخذ
مقدمه
در اين تحقيق ابتدا به تعريف اسطوره و اسطوره شناسي پرداخته شده و بيان شده كه نخستين بار كلمة اسطوره در زبان فارسي توسط چه كسي و در كجا بوده است. سپس فهرست اساطير ايران را در سه هزار سال نهضت نام برده ام و به توضيح چند مورد آن اكتفا نموده ام. در ادامه به جامعه شناسي اساطير در شاهنامه، سرودة حكيم ابوالقاسم فردوسي پرداخته شده است. چون اسطوره ها در هر زمان و مكان تغيير مي كنند در انتهاي اين مجموعه قسمتي با نام انسان و اسطوره هاي نوينش بيان گرديده كه نظر متفكراني چون نتيجه فرانسيس بيكن و …. در اين مورد و اين كه چرا اسطوره ها ادامه دارند نقل گرديده. اميد است مورد توجه قرار گيرد.
ريشه واژه اسطوره:
اين واژه كه جمع شكسته عربي آن به گونه اساطير بيشتر بكار مي رود، منشاء هند و اروپايي دارد و به نظر مي رسد از زبان روستايي وارد عربي شده باشد. به همين جهت برخي آنرا استوره مي نويسند. در زبانهاي هند و اروپايي نيز مشقاتي دارد. در سنسكريت sutra به معني داستان است كه بيشتر در نوشته هاي بودايي بكار رفته است. در يوناني History به معني تاريخ، گزارش و روايت بكار مي رود.
تعريف اسطوره : آن دسته از كسانيكه چه در گذشته و چه امروزه به پژوهش و شناخت اسطوره اشتغال دارند تا كنون براي اسطوره تعريف مشخص، دقيق و پذيرفتني براي همگان نيافته اند، بلكه هر يك به ميل و اشتياق و وابستگي ها اجتماعي خويش آن را تعريف كرده اند. ميرچالياده دين شناس رومانيايي اسطوره را چنين تعريف مي كند: اسطوره نقل كننده سرگذشت قدمي و ؟؟؟ است، ؟؟؟ واقعيت كه در زمان نخستين ، زمان شگرف برايت همه چيز داده است. اسطوره حكايت مي كند كه چگونه به بركت كارهاي نمايان و برجسته موجودات ؟؟ طبيعي واقعيتي ، چه كل واقعيت ، ياتنها جزئي از آن پا به عرصه وجود نهاده است بنابر اين اسطوره هميشه متضمن روايت يك خلقت است.
اسطوره قصه ايست با خصلتي خاص يعني نقل روايتي كه در آن خدايان يك يا چند نقش اساسي دارند.
اسطوره تلاشي براي بيان واقعيت هاي پيراموني با امور فرا طبيعي است. اما در مقابل هستند عده ديگري كه به اسطوره صرفا از سر انكار مي نگرند . اين گروه اسطوره را يكي از الگوهاي تاريخي يا ساز واره اي كهنه و از كلر افتاده مي بينند كه پيشرفت بشر آن را از رده خارج كرده است.
از فريبنده ترين چيزهاي مربوط به اسطوره ها، تصوير دائمي بودن آنها است. بي نام و بي زمان . پيام آنها به اندازه فضاي لايتناهي ابدهي است. اين جا تنها يك حقيقت وجود دارد و آن اين است كه اسطوره ها متعلق به همه ي انسان ها هستند هميشه وجود داشته و هم اكنون نيز وجود دارند.
بسياري كه اين قصه هاي حماسي را سينه به سينه نقل كرده اند احتمالا از درك آن ها عاجز بوده اند . براي آنها اين قصه ها فقط با پايان رساندن شب هاي سياه و پر كردن آسمان ها و زمين از خدايان و قهرمان ها بوده است مردم سينه به سينه افسانه هاي باستان را براي نسل هاي بعد حفظ كرده اند اگر اسطوره ها تنها گزارشي از حوادث معمولي ، واقعي يا خيالي بودند فراموش مي شوند. ماندگاري آنها بايد به دليل ثبات ساختاري كه در زير لايه ي حقيقت پنهان شده مربوط باشد. اين از ويژيگي هاي آب و هوايي و منطقه اي مستقل است ويژيگي هايي كه رنگ خود را به قصه ها وام داده است بيشتر مردم با مجموعه اي ا زقصه هاي كلاسيك، حماسي و اسطوره هاي گروه هاي متعدد آشنا هستند. ما آن را در مقام كودك و يا والد ياد گرفته و بدون سوال انتقال مي دهيم و به اين شكل آنها باقي مي مانند به سادگي تنها به اين دليل كه جالب هستند . و ما از آن ها لذت مي بريم . با اين حال در زبان ما كلمه ي « اسطوره » به معناي چيزي جعلي و بدون هيچ پايه اي مي شود. كه دوره به دوره با كلام انتقال يافته و توسط عوام تكرار مي شوند.
برچسب ها:
مقاله اسطوره شناسی معرفي رستم