تمامی فایل های موجود در آپادانا، توسط کاربران عرضه می شود. اگر مالک فایلی هستید که بدون اطلاع شما در سایت قرار گرفته، با شماره 09399483278 با ما تماس بگیرید.
تحقیق درباره خسرو پسر حارث

تحقیق درباره خسرو پسر حارث

تحقیق درباره خسرو پسر حارث - 1 ‏ ‏خسرو پسر حارث ‏ از خاندانهای معروف قریه قبادیان بود. قبادیان ناحیه ای از نواحی تابعه شهر بلخ در کنار یکی از شاخ...

دسته بندی: عمومی » گوناگون

تعداد مشاهده: 12 مشاهده

فرمت فایل دانلودی:.zip

فرمت فایل اصلی: .doc

تعداد صفحات: 19

حجم فایل:18 کیلوبایت

  پرداخت و دانلود  قیمت: 7,000 تومان
پس از پرداخت، لینک دانلود فایل برای شما نشان داده می شود.
0 0 گزارش
  • لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
    دسته بندی : وورد
    نوع فایل :  word (..doc) ( قابل ويرايش و آماده پرينت )
    تعداد صفحه : 19 صفحه

     قسمتی از متن word (..doc) : 
     

    1
    ‏ ‏خسرو پسر حارث
    ‏ از خاندانهای معروف قریه قبادیان بود. قبادیان ناحیه ای از نواحی تابعه شهر بلخ در کنار یکی از شاخه های رود جیحون بنا شده بود. خسرو در دیوان والی صاحب شغلی بود و از بزرگان به شمار می رفت او دارای دو پسر بود که پسر دوم او همان ناصر خسرو قبادیانی که در سال 382 دیده به جهان گشود. توجه بیش از حد خسرو به دومین پسرشان ناصر حسادت برادر بزرگتر ابوالفتح را برانگیخت حکومت سامانیان برخراسان و مناطق تحت نفوذ والی خراسان ادامه داشت و خسرو که از عمال سامانیان بود به زندگی‏ ‏خوش و مرفه خودش ادامه می داد.
    ‏با گذشت زمان ناصر بزرگ تر و پویاتر می شد و پرسش هایی در ذهن او نقش می بست مانند اینکه: چرا همه حرف من را گوش می کنند؟ ولا غیر ... ابوالفتح برادر بزرگ ناصر به مرور زمان دریافت که پدر و مادرشان نیز او را دوست دارند اما برادرشان برتری هایی نیز نسبت به او دارد.
    ‏حروف الفاء عربی ‏–‏ فارسی و اعداد ساده کلمات زیبایی فارسی، اشعار بزرگانی چون رودکی، فردوسی، دقیقی، اسامی مناطق مختلف جهان شناخته شده آنروز، اشکال ساده هندسی و دیگر دانستنی های اولیه، کم کم جای خود را در ذهن آماده ناصر باز می کردند. ناصر در بلخ علاوه بر تکمیل معلومات خود در حساب و هندسه، با علومی چون نجوم، طب، و تا حدودی فلسفه آشنا شد و در حالی که هنوز به 20 سالگی نرسیده بود آماده بازگشتن به قبادیان (زادگاهش) شد
    ‏در این هنگام ناصر به درس های متعددی می پرداخت و خود را تا حدودی بی نیاز از حضور مداوم در محضر اساتید معینی می دانست زیرا اصولا در این فکر نبود که به عنوان یک دانشمند یا طبیب یا منجم و یا کاتب و غیره شناخته شود بلکه هدف بازگشتن به زادگاهش قبادیان بود ورود حکیم مزبور که سالم ابوعقار نام داشت برای چند روزی در زندگی تکراری ناصر جوان، تنوعی ایجاد کرد. این دیدار باعث ادامه تحصیل ناصر نزد امام ‏ ‏موفق نیشابوری شد.
    2
    ‏در مکتب خودسازی
    ‏امام موفق نیشابوری، ازنام آوران عرصه تدریس علوم بود و علاوه بر تدریس علوم می کوشید دانش آموختگان مکتبش را به سوی تقوا، خود سازی و عرفان رهنمون باشد. بی گمان، داشتن پدری سرشناس و ثروتمند و همچنین بی نیازی او به وی فرصت می داد تا آنچه را تصور می کند، به زبان آورد و از بیان نظریاتش، هر چند مخالف نظر بزرگان باشد، ترسی نداشته باشد.
    ‏ناصر در چنین شرایطی به تحصیل ادامه می داد اما همچنان روحیه رفاه طلبی و ..... در او وجود داشت و این مسئله باعث گشته بود تا وی را از تفکر در عمق مسائل و جدی گرفتن برخی مفاهیم عقلانی و فلسفی باز دارد.
    ‏استاد با خواندن شعری از رودکی به تشریح مطالب آن پرداخت اما ناصر مطالب را جالب نمی دانست و پس از پایان بحث شاگردان شروع به سوال نمودند ناصر در این هنگام گفت استاد شما آیا لباس های زمستان وتابستان تان را می سوزانید . استاد گفت این چه ربطی به درس داده شده دارد البته که نه ناصر گفت پس رودکی این دنیا را با دنیای آخرت مقایسه می کند چرا نباید پوشید چرا نباید خورد بخاطر اینکه در آن دنیا نیاز به پوشیدن و خوردن نیست در صورتیکه ماهیت این دو کاملا با هم متفاوت است . شاگردان همه با تعجب به یکدیگر نگاه می کردند سوالاتی از این قبیل باعث گشت که استاد ناصر را از ادامه حضور در این کلاس ها محروم کند ناصر بادلی آزرده ولی با کوله باری از دانش به زادگاهش یعنی قبادیان بازگشت
    3
    ‏در مجلس سلطان غزنوی
    ‏ناصر به زادگاهش بازگشت و در مجلس ضیافتی که به مناسبت او برگزار شده بود، از معلومات و سایر عقایدش سخن می گفت
    ‏او مرتبا به این نکته اشاره می کرد که به علوم دنی و علوم مذهبی علاقه ای ندارد. برهمین اساس صبحت ها بر این محور دور می زد یکی از حضار گفت خدا که خسیس نیست
    ‏همه گفتند البته که نه او دوباره ادامه داد پس خداوند قسمت کوچکی از بهشت را به من خواهد داد و من به آن راضی هستم زیرا که خداوند خسیس نیست و بعد از چند لحظه ناصر شروع به خواندن اشعارش می کند
    ‏خدایا عرض و طول عالمت را‏                ‏ توانی در دل موری کشیدن
    ‏نه وسعت در درون مور آری ‏                  ‏ نه از عالم سر موئی بریدن
    ‏نهال فتنه ها در دل ها تو کاشتی ‏ ‏ ‏         ‏ در آغاز خلایق آفریدن
    ‏تو در روز ازل آغاز کردی‏                         ‏ عقوبت در ابد بایست دیدن
    ‏تو گر خلقت نمودی بهر طاعت‏         ‏      ‏ چرا بایست شیطان آفریدن
    ‏سخن بسیار باشد جرائتم نیست ‏         ‏ نفس از ترس نتوان کشیدن
    ‏ندانم در قیامت کار چون است!؟‏            ‏ چو در پای حساب خود رسیدن
    ‏کمتر از دو هفته ناصر به خدمت سلطان زمان خویش در آمد. و سعی می کرد با گفتن اشعاری در مدح به شهرت بیشتری دست یابد تصور او این بود چرا وقتی می توان با گذاشتن کلمات کنار یکدیگر به چنان ثروت و شهرتی دست پیدا کرد. چرا از این آسایش دست کشید.

     

    برچسب ها: تحقیق درباره خسرو پسر حارث خسرو پسر حارث دانلود تحقیق درباره خسرو پسر حارث خسرو پسر حارث تحقیق درباره خسرو حارث
  

به ما اعتماد کنید

تمامي كالاها و خدمات اين فروشگاه، حسب مورد داراي مجوزهاي لازم از مراجع مربوطه مي باشند و فعاليت هاي اين سايت تابع قوانين و مقررات جمهوري اسلامي ايران است.
این سایت در ستاد سازماندهی ثبت شده است.

درباره ما

فروش اینترنتی فایل های قابل دانلود
در صورتی که نیاز به راهنمایی دارید، صفحه راهنمای سایت را مطالعه فرمایید.

تمام حقوق این سایت محفوظ است. کپی برداری پیگرد قانونی دارد.