لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : word (..doc) ( قابل ويرايش و آماده پرينت )
تعداد صفحه : 21 صفحه
قسمتی از متن word (..doc) :
درد ثانويه به آسيبهاي نخاعي: علايم باليني، شيوع و اصطلاحات- Pain following spinal cord injury: Clinical features, prevalence, and Takonomy
IASP Newsletter. 2000, lssue 3
درد يك جزء همراه بسيار ناتوان كنندة آسيبهاي نخاعي (SC1) است كه باعث افزايش فشار بر بيماراني ميشود كه در اثر اين آسيبها دچار تروهاي فيزيكي و عاطفي ميباشند. با وجودي كه از بين رفتن فعاليت مهم ترين عارضه آسيبهاي نخاعي محسوب ميشود، درد نقش مؤثري در توانايي چنين افرادي در بدست آوردن حد ايدهآل فعاليت خود دارد. نتايج يك همهپرسي در انگلستان نشان ميدهد كه در 11 درصد افرادي كه به اين مطالعه 37 درصد بيماران دچار آسيب نخاعي با ضايعات بالاي قفسه درصدي و يا گردني و 23 درصد بيماران با ضايعات پائين توراسيك و يا لومتوماكرال حاضر بودهاند به جاي تسكين درد، فعاليت مثانه، روده و يا حتي فعاليت جنسي خود را از دست بدهند، نشان داده شده است.
با وجودي كه ضايعات نخاعي يك مشكل شناخته شده ميباشند عدم تناسب در ميزان شيوع گزارش شده آن وجود دارد. بعلاوه لغات و روشهاي بسيار متعدد و متفاوتي براي طبقهبندي انواع درد ناشي از ضايعات نخاعي استفاده ميشود. اين مقاله به بررسي اپيدميولوژي و علايم باليني درد ضايعات نخاعي پرداخته و روشها مختلف موجود براي تقسيمبندي آن را توضيح خواهد داد. ما از اصطلاحاتي كه توسط كميتة طرح ضربت درد پس از ضايعات نخاعي توسط انجمن جهاني مطالعه درد- Task Force on Pain following spinal cord Injury of the International Association for the study of pain (IASP)
ابداع شده است استفاده خواهيم كرد.
اپيدميولوژي
شيوع و رواج درد ضايعات نخاعي: مطالعات بسياري به بررسي شيوع درد ضايعات نخاعي پرداختهاند. يك جمعبندي از مجموع 15 مطالعه در اين رابطه نشان ميدهد كه حدود 69 درصد چنين بيماراني دچار درد شده و تقريباً يك سوم آنها درد خود را شديد ذكر مينمايند. مطالعات متعدد جديدتري نيز اين يافتهها را تأييد كردهاند. مطالعهاي روي 901 بيمار نشان داده است كه شيوع درد مزمن حدود 66 درصد است. يك بررسي پرسش نامه
اي نيز شيوع حدود 66 درصد و دو مطالعه طولي نيز شيوع 64 درصدي در 6 ماه و 63 درصدي در 12 ماه در پيگيريهاي پس از ترخيص از بيمارستان پيدا كردهاند.
ميزان متوسط گزارش شده براي شيوع ضايعات نخاعي مزمن حدود 64 درصد بوده و يك سوم افراد مبتلا درد شديدي را گزارش كردهاند. با اين و جود تفاوتهاي گستردهاي در بين مقالات و مطالعات فردي وجود دارد. در يك بازنگري توسط Bonica، ميزان متوسط شيوع بين 44 تا 90 درصد و درصد بيماراني كه درد شديد داشتهاند نيز بين 12 تا 30 درصد متغير بوده است. مقادير مشابهي در مطالعات جديدتر نيز يافت شدهاند. در يك مطالعه اخير انسيدانس دارد در طي بازپروريهاي در حال بستري پس از ضايعات نخاعي تا 90 درصد بوده است.
ارتباط درد با ساير متغيرها. با وجودي كه درد مشكل شايعي براي بيماران داراي ضايعات نخاعي است. فاكتورهاي مداخلهگر در اين رابطه شناخته شده نيستند. فاكتورهاي متعددي ممكن است داراي اهميت باشند مانند سطح نخاعي جراحت ايجاد شده، علت جراحت و آسيب، ميزان كامل بودن ضايعه نخاعي و مسايل رواني اجتماعي.
اين وظيفه كه جراحات وارده به سطوح مختلف نخاع شامل نواحي گردني، وسيلهاي كرمي، انتهاي نخاع- Conus medullaris
و رشتهها انتهايي- Cauda Equina
به احتمال بسيار زيادي همراه با درد خواهند بود فاقد شواهد تأييد كننده ميباشد. آسيب نخاعي ناشي از زخم گلوله به احتمال بيشتري همراه با درد ميباشد. اين يافته باليني كه درد نورپاتيك در افرادي كه ضايعة غير كامل دارند بيشتر است توسط مطالعات اتوپسي مورد تأييد قرار گرفته است.
انواع زير مجموعههاي مختلف درد بطور شايعتري با انواع مختلف جراحات ديده ميشوند. مطالعات متعددي بروز درد نورماتيك سگمنتال را به دنبال جراحات كانال مركزي گردني نشان دادهاند. چنين بيماراني اكثراً از دردهاي سوزنده و هيبرستيزي درد سنها و پاهاي خود شكايت دارند. ارتباط بين جراحات غير كامل گردني و هيبرستزي سگمنتال توسط يك مطالعه آيندهنگر طولي تأييد شده است كه در آن تنها ارتباط بارز بين فاكتورها و عوامل فيزيكي و درد شيوع بيشتر آلودمين در اين بيماران بوده است. با وجود چنين شواهدي در مورد ارتباط بين عوامل فيزيكي و درد بدنبال ضايعات نخاعي، ساير مطالعات ارتباط بين وجود و يا شدت درد با سطح و يا ميزان كامل بودن جراحت پيدا نكرده و در اين رابطه عوامل رواني اجتماعي را مؤثرتر از عوامل فيزيكي شناختهاند. درد مزمن معمولاً همراه با علايم افسردگي و همچنين درك استرس بيشتر ميباشد. آناليز خوشهاي
- Cluster analysis
اطلاعات بدست آمده از پرسشنامهها مؤيد وجود ارتباط بين درد، اسپاستيسيتي، احساسات غير طبيعي غير دردناك، و اندوهگين است.
طبقهبندي انواع درد
عدم تناسب و تطابق گستردهاي كه بين شيوع گزارش شده ضايعات نخاعي و ارتباط چنين نوع دردي با فاكتورهاي مختلف ديگر وجود دارد. ممكن است در اثر تفاوتهاي فطري موجود بين روشهاي مختلف طراحي (مطالعات پرسشنامهاي، مصاحبه، مدت زمانبري شده از جراحت، شدت درد يا غيره) ايجاد شود. با اين وجود، چنين ناهمخوانههايي ميتوانند در اثر عدم وجود اتفاق نظر در رابطه با نوع دردي كه بايد در مطالعه قرار داشته باشد و يا اينكه چگونه آنها را تقسيمبندي نماييم ايجاد شده باشند. نياز به يك طبقهبندي جامع و فراگير در رابطه با درد ضايعات نخاعي غالباً مورد تأكيد قرار ميگيرد.
عدم وجود يك تقسيمبندي جهاني باعث عدم امكان برقراري ارتباط مؤثر در زمينههاي مختلف مطالعاتي و يا درماني اين مشكل شده است. يكي از اهداف كميته ضربت IASP در ايجاد يك تقسيمبندي است كه بطور عمومي قابل استفاده براي پزشكان و محققان اين زمينه باشد.
برچسب ها:
تحقیق درباره درد ثانويه به آسيبهاي نخاعي درد ثانويه به آسيبهاي نخاعي دانلود تحقیق درباره درد ثانويه به آسيبهاي نخاعي درد ثانويه آسيبهاي نخاعي تحقیق درباره ثانويه آسيبهاي نخاعي