تمامی فایل های موجود در آپادانا، توسط کاربران عرضه می شود. اگر مالک فایلی هستید که بدون اطلاع شما در سایت قرار گرفته، با شماره 09399483278 با ما تماس بگیرید.
تحقیق درباره دكتر كدكني

تحقیق درباره دكتر كدكني

تحقیق درباره دكتر كدكني - ‏2 ‏فصل اول : آن روز هاي روشن و رويان زندگي ‏الف) آن روز هاي بي غبار ‏محمد رضا شفيعي كدكني مشهد به م.سرشك در تاريخ ن...

دسته بندی: عمومی » گوناگون

تعداد مشاهده: 15 مشاهده

فرمت فایل دانلودی:.zip

فرمت فایل اصلی: .doc

تعداد صفحات: 24

حجم فایل:18 کیلوبایت

  پرداخت و دانلود  قیمت: 7,000 تومان
پس از پرداخت، لینک دانلود فایل برای شما نشان داده می شود.
0 0 گزارش
  • لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
    دسته بندی : وورد
    نوع فایل :  word (..doc) ( قابل ويرايش و آماده پرينت )
    تعداد صفحه : 24 صفحه

     قسمتی از متن word (..doc) : 
     

    ‏2
    ‏فصل اول : آن روز هاي روشن و رويان زندگي
    ‏الف) آن روز هاي بي غبار
    ‏محمد رضا شفيعي كدكني مشهد به م.سرشك در تاريخ نوزدهم مهر 1318 در روستاي كدكن متولد شد كدكن در اراضي يك سلسله كوه قرار گرفته كه اين كوهها ،جلگه رخ را از ناحيه كاشمر جدا مي كنند. جلگه رخ يكي از ولايتهاي دوازده گانه نيشابور ‏كهن ست.در تقسيم بندي جديد كدكن از نيشابور شده و جزء توابع تربت حيدريه به شمار مي آيد ولي در تقسيمات قديمي خود تربت همان رستاق زاوه است كه يكي از چندين رستاق هاي نيشابور بوده است.‏م. سرشك خود در توصيف كدكن مي گويد : كدكن از روستاهاي بسيار قديم است كه اكنون در تقسيم بندي هاي جديد ‏جزء بخش هاي تربت حيدريه به شمار‏ ‏ مي رود م. سرشك در يك خانواده روحاني ‏–‏كشاورز متولد شد. مادر ايشان فاطمه،دختر شيخ عبدالرزاق توسلي بود .شيخ عبدالرزاق ‏توسلي ‏نيز مردي كشاورز-روحاني بود و تا حدود هشتاد سالگي به كار كشاورزي ‏اشتغال داشت .م.سرشك در توصيف اين مرد مي گويد مردي پر انرژي و كاري بود تصوري كه از او دارم هميشه در حال رفتن به باغ و آمدن از آنجاست. ‏بسياري از اوقات كودكي من با او سپري شده است. تمام تابستان و تقريباً نيمي از سال را ما در كدكن به سر مي بريم و در تمام اين لحظات با همين پدر بزرگ مادري ام بودم. پدر بزرگم دو دختر داشت. دختر بزرگش فاطمه نام داشت همو كه بعد ها مادر من شد. ‏دختر كوچكش عذرا نام داشت مادر محمد عبدالهيان كه رئيس ژاندارمري كدكن بود و من بسياري از لحظات كودكي و نوجواني ام را با او گذراندم. يك دائي نيز داشتم كه در جواني در گذشت
    ‏2
    ‏ و تمامي اهل كدكن در سوك او عزا دار شدند .او بسيار آزاده و جوانمرد بود به نام عباس علي توسلي ‏عكسي از دو سالگي خود را دارم كه در بغل ايشان هستم در آن عكس دائي ام لباس سربازي به تن كرده است.
    ‏م. سرشك در شهر زادگاه ،من كه آن را به محمد عبدالهيان تقديم كرده است زادگاهش را اينچنين وصف مي كند :
    ‏اي روستا خفته بر اين پهن دشت سبز
    ‏اي گزند شهر پليدان پناه من
    ‏اي جلوه طراوت و شادابي و شكوه
    ‏هان اي بهشت خاطره اي زادگاه من!
    ‏باز آمدم به سوي تو ،زان دور دورها،
    ‏زان جا كه صبح مي شكفد خسته و ملول
    ‏زان جا كه ماه در افق زرد گونه اش ،
    ‏در كام ابر مي خزد آهسته و ملول
    ‏باز آمدم كه قصه اندوه خويش را
    ‏به صخره هاي دامن تو بازگو كنم و نور پناه سايه انبوه با نهايت
    ‏گلبرگهاي خاطره را جست و جو كنم
    ‏4
    ‏چنانكه بيان شد خانواده پدري م.سرشك روحاني-كشاورز بودند. پدر ايشان ميرزا محمد فرزند ميرزا عبدالمجيد ،فرزند ميرزا حسين ،فرزند ميرزا شفيعي كدكني است كه شرح حالش را در كتب عصر صفوي خاصه عالم آراي عباسي مي توان يافت. خانواده اي كه م. سرشك در آن متولد شد بافت و ساخت اشرافي و فئودالي نداشت چرا كه اصلاً در كدكن آن روز زمين دار بزرگ يا فئودال بزرگ جود نداشت. ‏ميرزا محمد شفيعي بر روي همان زميني كه داشت كار مي كرد م.سرشك نيمي از سال را در كدكن به سر مي برد و نيمي ديگر در مشهد .در كدكن اغلب در جوار پدر بزرگ بود. پس از درگذشت او بيشتر اوقات با مادر بزرگ مادري و پدر بزرگ مادري خود بود. همبازيشان محمد عبدالهيان بود كه دو يا چند سالي از ايشان كوچكتر بود. م. سرشك در توصيف آن روزهاي بي غبار مي گويد: بازيگوش ترين بچه من بودم چه در كدكن و چه در مشهد .اولين بچه اي كه صبح زود وارد كوچه مي شد،علي التحقيق من بودم و آخرين كسي كه كوچه را ترك مي كرد نيز من بودم علتش شايد اين بود كه نه خواهر داشتم و نه برادري. ميرزا محمد شفيعي پس از مرگ فاطمه توسلي ‏–‏مادر م. سرشك ‏چون اهل ازدواج مجدد نبود براي اينكه زندگي خانوادگي آنها از هم نپاشد بي بي جان را كه زني پروا پيشه و وارسته بود به عنوان سرپرست به خانه آورد.م. سرشك از همان دوران كودكي از حافظه بسيار خوبي برخوردار بود .يك قطعه شعر ده بيتي را با دو بار خواندن از بر مي شد بخش اعظم منظومه هادي سبزواري فاصله بخش منطق و الهيات بالمعني الاعم را در دهان سنين به خاطر سپرده بود. ميرزا محمد از هر فرصتي استفاده مي كرد تا چيزي را وارد خزينه ذهن فرزند نمايد فرزند بدون اينكه معني آنها را بداند آنها را طوطي وار حفظ مي كرد. م. سرشك مي گويد بسياري از شهر هاي

     

    برچسب ها: تحقیق درباره دكتر كدكني دكتر كدكني دانلود تحقیق درباره دكتر كدكني دكتر كدكني تحقیق درباره دكتر كدكني
  

به ما اعتماد کنید

تمامي كالاها و خدمات اين فروشگاه، حسب مورد داراي مجوزهاي لازم از مراجع مربوطه مي باشند و فعاليت هاي اين سايت تابع قوانين و مقررات جمهوري اسلامي ايران است.
این سایت در ستاد سازماندهی ثبت شده است.

درباره ما

فروش اینترنتی فایل های قابل دانلود
در صورتی که نیاز به راهنمایی دارید، صفحه راهنمای سایت را مطالعه فرمایید.

تمام حقوق این سایت محفوظ است. کپی برداری پیگرد قانونی دارد.