لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : word (..doc) ( قابل ويرايش و آماده پرينت )
تعداد صفحه : 22 صفحه
قسمتی از متن word (..doc) :
2
كوزه و باده
(تأويل در مثنوي)
باده از غيب است كوزه زين جهان
كـوزه پيـدا، باده در وي بـس نـهان
(مولانا)
چكيده:
تأويل، شيوهاي كهن در تفسير متون مقدس است كه سابقةآن به حماسة ايلياد و اديسه برميگردد.در ميان مسلمانان اين روش، نخست در تأويل حروف مقطعه پديدار شد و سپس فرقههاي گوناگون مانند: معتزله، باطنيه،اخوان الصفا، فلاسفه، حروفيه و عرفا به تأويل قرآن كريم و حديث دست زدند.در عرفان، عروج از لفظ به معنا و سير صعودي از عبارت به اشارت تأويل نام دارد و مبناي آن انسان است كه با تحول و ارتقاي وجودي به ادراك حقايق در هر مرتبه نايل ميگردد.مولانا در مثنوي شريف ـ كه تفسيري عارفانه به شمار ميآيد ـ فراوان به تأويل دست ميزند؛ روش او جمع بين ظاهر و باطن است. او الفاظ را به معناي حقيقي خود ميگيرد كه اين، البته، جز با شهود باطني و رؤيت دروني به دست نميآيد. مولانا اين معنا را با تمثيلهاي متعدد و متنوع و دلانگيز به تصوير ميكشد.
كليدواژهها:
قرآن كريم، تمثيل، ظاهر، عبارت، تعبير مثنوي شريف، تأويل، باطن، اشارت، تجربه.
مقدمه
تأويل (hermeneutics) شيوهاي كهن و باسابقه است و ريشه در باور به تقدس(sacred) متن دارد و به گونهاي محدود كردن دو جهان (بيروني و دروني) به متن است و آن بر اين انديشه استوار ميباشد كه حروف نوشتاري حامل رمزهاي بنيادين و نامكشوف است. تفسير را در مورد متون مقدس و غير مقدس و تأويل را در مورد نوشتههاي مقدس جاري ميدانند و البته تمام متون وحياني (revealed tests) حامل و واجد معاني متعدد و تأويلمند هستند. واژة يوناني هرمنيا، برگرفته از نام هرمس، ناظر به اين باور ميباشد كه هرمس رسول و پيامآور خدايان و گاه خداي آفرينندة زبان و گفتار است.
2
هرمس در قرون وسطي نزد مسيحيان، مسلمانان و يهوديان، باني و پايهگذار علم و حكمت به شمار ميرود و در عصر رنسانس نيز بسياري از فلاسفه و دانشمندان نامي هرمس را مشعلدار دانش و خرد دانستهاند. او هم پيامآور است و هم تأويلگر؛ البته تأويل در ادوار بعد در انديشة بشري به تمام متون راه يافت. هرمس كه در قرون وسطي همان طاط (تحوت (Thot)) نزد مصريان، اخنوخ يهوديان، هوشنگ ايرانيان و ادريس مسلمانان دست در نزد مسيحيان زبان و قلب خداوند يا رع (Ra) به شمار ميرود يعني او همان كلام الهي و صاحب ذكر مقدس بود كه رهبر انسان به وصال حقيقت ميباشد. سابقة تأويل، به يونانيان و حماسة ايلياد و اديسه و اين بحث كه آيا اثر افسانه است يا حقيقت ـ برميگردد و سپس در عصر بلوغ انديشه در يونان به افلاطون و در ادامه به اصحاب فيلون در تفسير تورات و اصولاً احبار ـ درميپيوندد و در ادوار بعد نزد فرقههاي زنديك مجوس ـ در تفسير اوستا ـ اين شيوه به چشم ميخورد؛ ناصر بن خسرو تأويل را به يوشع بن نون نسبت ميدهد و ميگويد:
تأويل را طلب كه جهودان را اين قول، پند يوشع بن نون است
[ناصر بن خسرو بي تا: 66]
در ميان مسلمانان نيز اين معنا با تأويلهايي كه ـ در قرن اول هجري ـ از حروف مقطعه نمودهاند، آغاز شد و در پي با پديدآيي فرق و مذاهب گسترش يافت. اين انديشه در مورد حروف مقطعه در قرون اوليه ـ و حتي تا به امروز ـ وجود داشته است كه آن را آيهاي دانستهاند كه كسي معناي آن را نداند و آيه متشابه را نيز آيهاي برشمردهاند كه مفهوم روشني ندارد و با اين تطبيق، متشابه را تنها حروف مقطعه دانستهاند و سپس تنها متشابه (حروف مقطعه) را واجد تأويل دانستهاند! اين انديشه با ديدگاه قرآني همخواني ندارد زيرا:
الف. تمام قرآن كريم حامل تأويل است نه تنها متشابه [اعراف: 53؛ يونس: 39].
ب. در قرآن كريم آيات متشابه، حروف مقطعه نيستند (و بالعكس) زيرا متشابه در برابر محكم قرار دارد يعني هر دو از مقولة الفاظ هستند نه حروف [آل عمران: 7] و حروف مقطعه نه محكمند و نه متشابه.
ج. آية متشابه به آية غير روشن اطلاق نميشود و اين انديشه در تعارض با نور بودن و عربي مبين بودن آيات قرآني است بلكه در آية داراي مدلولات متعدد و متنوع گفته ميشود.
4
د. حروف مقطعه نيز داراي معاني هستند و به معناي مبهم نميباشند و براي وجه نزول آن مواردي ياد شده است.
گسترش حوزههاي دولت در عصر عباسي، تبادل انديشه، رشد خردگرايي، دور شدن از عصر نزول، ابهام در مرزهاي عقل و رأي (پيشداوري)، و … از علل پديدآيي رأي در تفسير ميباشد و البته اعم از اينكه رأي را به معناي انديشه بگيريم يا پيشداوري (prejudgment)، تأويل اوج تفسير به رأي به شمار ميرود كه گريزي هم از تفسير و تأويل نيست. چرا كه بيان متن و تعبير تجربه، عين تفسير به رأي و تأويل ميباشد كه حتي نه تفسير و تفسير به رأي و تأويل، بلكه ترجمه نيز در مظان فرو غلتيدن به رأي (درست و نادرست) قرار ميگيرند، زيرا وحي آسماني كه در قالب زباني (عربي) درميآيد و بشري و زميني ميگردد اين گذار از ذهن و زبان و سپس تعبير و تفسير مشكلاتي را پديدار مينمايد؛ آري به قول شبستري:
معاني چون به وفق منزل افتاد در اذهان خلايق مشكل افتاد
زيرا كه:
آب باران باغ صد رنگ آورد ناودان، همسايه در جنگ آورد
و از اين بابت گروهي هم ترجمه، هم تفسير و تأويل را ـ به دليل ترديدآميز بودن و نسبت غير قطعي به خداوند دادن ـ ناروا دانستهاند.
جهميه (پيروان جهم بن صفوان هستند كه نخستين بار مسأله نفي تشبيه (تنزيه) و جبريگرايي را پي ريخت كه معتزله در توحيد پيرو او شدند و در اختيار نه.) براي فرار از تجسيم؛ معتزله براي دوري از قول به جبر، رؤيت و ديگر امور؛ باطنيه در آثاري چون: كشف المحجوب، خوان الاخوان، جامع الحكمتين، وجه دين، زادالمسافرين و اخوان الصفا در جهت تأليف بين عقل و وحي و سازگاري خرد و دين، به تأويل آيات و احاديث پرداختهاند.حتي كساني مانند ابوالحسن اشعري و احمد حنبل ـ كه حديثگرا و ضد تأويلند ـ نيز در موارد ضرورت تمسك به تأويل را تصديق كردهاند. از ابو يعقوب سجستاني در كلام اسماعيلي ميباشد، كه باطنيان ديگر چون ابوحاتم رازي (در اعلام النبوة) و حميدالدين كرماني (در الاقوال الذهبية) تأويلگرايي گسترده را دنبال ميكنند كه بدون توجه به ظاهر لفظ ميباشد برعكس، مالكيان، حشويان، حنبليان، ظاهريان و … و در دورههاي اخير وهابيان و نيز پيروان مكتب تفكيك، هيچگونه تأويل را برنميتابند و هر دو گروه (تأويلگرايان و ظاهرگرايان) تئور
برچسب ها:
تحقیق درباره كوزه و باده (تأويل در مثنوي) كوزه و باده (تأويل در مثنوي) دانلود تحقیق درباره كوزه و باده (تأويل در مثنوي) كوزه باده (تأويل مثنوي) تحقیق درباره كوزه باده (تأويل مثنوي)