تمامی فایل های موجود در آپادانا، توسط کاربران عرضه می شود. اگر مالک فایلی هستید که بدون اطلاع شما در سایت قرار گرفته، با شماره 09399483278 با ما تماس بگیرید.
تحقیق درباره روايتي‌ از پيامبران‌ حضرت‌ لوط‌ ع‌ حضرت‌ سليمان‌ ع‌

تحقیق درباره روايتي‌ از پيامبران‌ حضرت‌ لوط‌ ع‌ حضرت‌ سليمان‌ ع‌

تحقیق درباره روايتي‌ از پيامبران‌ حضرت‌ لوط‌ (ع‌) حضرت‌ سليمان‌ (ع‌) - 1 1 ‏موضوع‌: ‏روايتي‌ از پيامبران‌ ‏{‏حضرت‌ لوط‌ (ع‌) - حضرت‌ سليمان‌ (ع...

دسته بندی: عمومی » گوناگون

تعداد مشاهده: 9 مشاهده

فرمت فایل دانلودی:.zip

فرمت فایل اصلی: .doc

تعداد صفحات: 23

حجم فایل:23 کیلوبایت

  پرداخت و دانلود  قیمت: 7,000 تومان
پس از پرداخت، لینک دانلود فایل برای شما نشان داده می شود.
0 0 گزارش
  • لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
    دسته بندی : وورد
    نوع فایل :  word (..doc) ( قابل ويرايش و آماده پرينت )
    تعداد صفحه : 23 صفحه

     قسمتی از متن word (..doc) : 
     

    1
    1
    ‏موضوع‌:
    ‏روايتي‌ از پيامبران‌ ‏{‏حضرت‌ لوط‌ (ع‌) - حضرت‌ سليمان‌ (ع‌)‏}
    ‏و غزوات‌ حضرت‌ محمد (ص‌) ‏{‏غزوه‌ طائف‌ - غزوه‌ دومة‌ الجندل‌‏}
    ‏لوط‌
    ‏ابراهيم‌ (عليه‌ السلام‌) از مصر كوچ‌ كرد و لوط‌ را به‌ همراه‌ خود برد. در مدّتيكه‌ درمصر اقامت‌ داشت‌ خداوند مال‌ بسياري‌ از گوسفندان‌ و غير آن‌ روزيش‌ فرموده‌ بود. به‌همين‌ جهت‌ آن‌ بقعه‌ از سرزمين‌ بيت‌المقدس‌ گنجايش‌ گوسفندان‌ ويرا نداشت‌. ناچار لوط‌از عمويش‌ جدا شد و با قسمتي‌ از گوسفندان‌ بشهر سدوم‌ رهسپار گشت‌. اهل‌ سدوم‌ بدمردمي‌ بودند و چنان‌ فساد اخلا‏ق ‏ در آنها رخنه‌ كرده‌ بود كه‌ از هيچ‌ گناهي‌ روي‌ گردان‌نبودند و در اثر آلودگي‌ دلها شرم‌ و حيا نداشت‌. هيچ‌ عمل‌ زشتي‌ را ترك‌ نمي‌كردند و نيز ازجهت‌ رفتار و پندار پست‌ترين‌ مردم‌ عصر خود بودند. با راهزني‌ روزگار مي‌گذرانيدند وخيانت‌ را حتّي‌ بر رفيق‌ روا مي‌داشتند. بر سر راهها كمين‌ كرده‌ مزاحم‌ مسافرين‌ مي‌شدندو ناله‌ و زاري‌ هيچكس‌ در دلهايشان‌ اثر نمي‌كردند. داراي‌ ديني‌ بودند كه‌ آن‌ دين‌ ايشان‌ رااز تبه‌ كاريها باز دارد و نه‌ شرمي‌ و آزرمي‌، نه‌ موعظه‌ واعظي‌ را مي‌پذيرفتند و نه‌ به‌نصيحت‌ عاقلي‌ توجه‌ مي‌كردند و گرما اين‌ همه‌ انواع‌ گناه‌ دلهاي‌ سياه‌ ايشان‌ را اشباع‌ نكردو عطش‌ قلبهاي‌ تشنة‌ بجنايت‌ و خيانت‌ ايشان‌ را ننشانيد و به‌ همين‌ جهت‌ گناه‌ جديد ديگري‌از خود اختراع‌ گناهي‌ كه‌ تا آنروز سابقه‌ نداشت‌ و كسي‌ بفكر ارتكاب‌ آن‌ نيافتاده‌ بود، زنان‌و همسران‌ را گذاشته‌ و با پسران‌ خود شهوت‌ مي‌باختند. و اي‌ كاش‌ اين‌ ننگ‌ و عار وزشتكاريرا پنهان‌ مي‌كردند و يا درصدد خلاصي‌ از آن‌ بودند. هرگز، بلكه‌ با گستاخي‌هرچه‌ تمامتر مردم‌ را نيز با ارتكاب‌ آن‌ تشويق‌ و دعوت‌ مي‌كردند و خلاصه‌ در بدبختي‌ وضلالت‌ خود سخت‌ پافشاري‌ هم‌ داشتند تا آنجا كه‌ منكرات‌ در ميان‌ آنان‌ كاملاً شايع‌ شد ودلها دوستدار گناه‌ و فاحشه‌ گرديد و چون‌ كارشان‌ بدينجا كشيده‌ شد كه‌ ضلالت‌ را برهدايت‌ ترجيح‌ دادند و شيطان‌ برايشان‌ مسلط‌ و شهوات‌ را در نظر ايشان‌ جلوه‌ داد، خداوندسبحان‌ به‌ لوط‌ (ع‌) وحي‌ فرستاد تا ايشان‌ را براه‌ راست‌ دعوت‌ و از ارتكاب‌ اين‌ گناه‌ ومنكرات‌ نهي‌ كند. لوط‌ (ع‌) هم‌ دعوت‌ خود را اعلام‌ و رسالت‌ خود را اعلان‌ داشت‌ ولكن‌گوشهاي‌ قوم‌ از شنيدن‌ دعوت‌ او كر و چشمهايشان‌ كور و در دلهايشان‌ از قبول‌ نصيحت‌وي‌ قفل‌ شده‌ بود، لذا بفسق‌ و فجور خود ادامه‌ داده‌ و در ضلال‌ خود پافشاري‌ كردند نه‌تنها متنبّه‌ نشدند بلكه‌ دلهاي‌ ظلماني‌ و نفساني‌ امّاره‌ بسوء و افكار آلوده‌ وادارشان‌ ساخت‌تا رسول‌ خدا را از ميان‌ خود بيرون‌ كنند لذا او و مؤمنين‌ باورا تهديد كردند كه‌ اگر ازحرفهاي‌ خود دست‌ برندارند از قريه‌ خارجشان‌ كنند، با اينكه‌ لوط‌ گناهي‌ مرتكب‌ نشده‌ بودتنها بدي‌ او اين‌ بود كه‌ گناه‌ نمي‌كرد و ايشان‌ را به‌ راه‌ راست‌ هدايت‌ مي‌كرد.
    1
    1
    ‏موضوع‌:
    ‏روايتي‌ از پيامبران‌ ‏{‏حضرت‌ لوط‌ (ع‌) - حضرت‌ سليمان‌ (ع‌)‏}
    ‏و غزوات‌ حضرت‌ محمد (ص‌) ‏{‏غزوه‌ طائف‌ - غزوه‌ دومة‌ الجندل‌‏}
    ‏لوط‌
    ‏ابراهيم‌ (عليه‌ السلام‌) از مصر كوچ‌ كرد و لوط‌ را به‌ همراه‌ خود برد. در مدّتيكه‌ درمصر اقامت‌ داشت‌ خداوند مال‌ بسياري‌ از گوسفندان‌ و غير آن‌ روزيش‌ فرموده‌ بود. به‌همين‌ جهت‌ آن‌ بقعه‌ از سرزمين‌ بيت‌المقدس‌ گنجايش‌ گوسفندان‌ ويرا نداشت‌. ناچار لوط‌از عمويش‌ جدا شد و با قسمتي‌ از گوسفندان‌ بشهر سدوم‌ رهسپار گشت‌. اهل‌ سدوم‌ بدمردمي‌ بودند و چنان‌ فساد اخلا‏ق ‏ در آنها رخنه‌ كرده‌ بود كه‌ از هيچ‌ گناهي‌ روي‌ گردان‌نبودند و در اثر آلودگي‌ دلها شرم‌ و حيا نداشت‌. هيچ‌ عمل‌ زشتي‌ را ترك‌ نمي‌كردند و نيز ازجهت‌ رفتار و پندار پست‌ترين‌ مردم‌ عصر خود بودند. با راهزني‌ روزگار مي‌گذرانيدند وخيانت‌ را حتّي‌ بر رفيق‌ روا مي‌داشتند. بر سر راهها كمين‌ كرده‌ مزاحم‌ مسافرين‌ مي‌شدندو ناله‌ و زاري‌ هيچكس‌ در دلهايشان‌ اثر نمي‌كردند. داراي‌ ديني‌ بودند كه‌ آن‌ دين‌ ايشان‌ رااز تبه‌ كاريها باز دارد و نه‌ شرمي‌ و آزرمي‌، نه‌ موعظه‌ واعظي‌ را مي‌پذيرفتند و نه‌ به‌نصيحت‌ عاقلي‌ توجه‌ مي‌كردند و گرما اين‌ همه‌ انواع‌ گناه‌ دلهاي‌ سياه‌ ايشان‌ را اشباع‌ نكردو عطش‌ قلبهاي‌ تشنة‌ بجنايت‌ و خيانت‌ ايشان‌ را ننشانيد و به‌ همين‌ جهت‌ گناه‌ جديد ديگري‌از خود اختراع‌ گناهي‌ كه‌ تا آنروز سابقه‌ نداشت‌ و كسي‌ بفكر ارتكاب‌ آن‌ نيافتاده‌ بود، زنان‌و همسران‌ را گذاشته‌ و با پسران‌ خود شهوت‌ مي‌باختند. و اي‌ كاش‌ اين‌ ننگ‌ و عار وزشتكاريرا پنهان‌ مي‌كردند و يا درصدد خلاصي‌ از آن‌ بودند. هرگز، بلكه‌ با گستاخي‌هرچه‌ تمامتر مردم‌ را نيز با ارتكاب‌ آن‌ تشويق‌ و دعوت‌ مي‌كردند و خلاصه‌ در بدبختي‌ وضلالت‌ خود سخت‌ پافشاري‌ هم‌ داشتند تا آنجا كه‌ منكرات‌ در ميان‌ آنان‌ كاملاً شايع‌ شد ودلها دوستدار گناه‌ و فاحشه‌ گرديد و چون‌ كارشان‌ بدينجا كشيده‌ شد كه‌ ضلالت‌ را برهدايت‌ ترجيح‌ دادند و شيطان‌ برايشان‌ مسلط‌ و شهوات‌ را در نظر ايشان‌ جلوه‌ داد، خداوندسبحان‌ به‌ لوط‌ (ع‌) وحي‌ فرستاد تا ايشان‌ را براه‌ راست‌ دعوت‌ و از ارتكاب‌ اين‌ گناه‌ ومنكرات‌ نهي‌ كند. لوط‌ (ع‌) هم‌ دعوت‌ خود را اعلام‌ و رسالت‌ خود را اعلان‌ داشت‌ ولكن‌گوشهاي‌ قوم‌ از شنيدن‌ دعوت‌ او كر و چشمهايشان‌ كور و در دلهايشان‌ از قبول‌ نصيحت‌وي‌ قفل‌ شده‌ بود، لذا بفسق‌ و فجور خود ادامه‌ داده‌ و در ضلال‌ خود پافشاري‌ كردند نه‌تنها متنبّه‌ نشدند بلكه‌ دلهاي‌ ظلماني‌ و نفساني‌ امّاره‌ بسوء و افكار آلوده‌ وادارشان‌ ساخت‌تا رسول‌ خدا را از ميان‌ خود بيرون‌ كنند لذا او و مؤمنين‌ باورا تهديد كردند كه‌ اگر ازحرفهاي‌ خود دست‌ برندارند از قريه‌ خارجشان‌ كنند، با اينكه‌ لوط‌ گناهي‌ مرتكب‌ نشده‌ بودتنها بدي‌ او اين‌ بود كه‌ گناه‌ نمي‌كرد و ايشان‌ را به‌ راه‌ راست‌ هدايت‌ مي‌كرد.
    1
    2
    ‏لوط‌ (ع‌) وقتي‌ ديد مردم‌ از اطاعت‌ او گريزان‌ و روي‌ گردانند ايشان‌ را به‌ عذاب‌ خداتهديد كرد و لكن‌ نه‌ تنها از تمديدش‌ نترسيدند بلكه‌ به‌ مسخره‌اش‌ پرداختند، اما لوط‌ بااصرار و پشتكار هرچه‌ بيشتر ايشان‌ را موعظه‌ كرده‌ و از سوء عاقبت‌ تحذير مي‌نمود. آنهادست‌ از زشتيهاي‌ خود برنداشته‌ بلكه‌ در عوض‌ علاقه‌ بيشتري‌ به‌ گناه‌ نشان‌ مي‌دادند و بالوط‌ بمبارزه‌ پرداخته‌ گفتند اگر راست‌ مي‌گوئي‌ آن‌ عذاب‌ را كه‌ ما را مستحق‌ آن‌ مي‌داني‌بياور.
    ‏لوط‌ (ع‌) از پروردگار خود درخواست‌ كرد كه‌ او را بر آن‌ مردم‌ نصرت‌ داده‌ و عذابي‌دردناك‌ برايشان‌ بفرستد و سزاي‌ كفر و عناد و فسق‌ و فجورشان‌ را بدهد و بيش‌ از اين‌ايشان‌ را مهلت‌ ندهد كه‌ اگر بمانند عادت‌ زشت‌ و پليدشان‌ به‌ ساير قبائل‌ هم‌ سرايت‌ خواهدكرد. آري‌ عضو فاسد را بايد از بين‌ برد، چه‌ فسادهايي‌ كه‌ در زمين‌ انجام‌ دادند و چه‌منكراتي‌ كه‌ مرتكب‌ شدند و چه‌ سمتها كه‌ در حق‌ مظلومان‌ روا داشتند آيا از راه‌ حق‌جلوگيري‌ نكردند؟ و آيا براي‌ شنيدن‌ نصايح‌ پيغمبرشان‌ خود را به‌ كري‌ و كوري‌ نزدند واز راه‌ حق‌ اعتراض‌ نكردند؟
    ‏خداوند دعاي‌ لوط‌ (ع‌) را مستجاب‌ فرمود و فرشتگان‌ خود را فرستاد تا عذاب‌ را برمردم‌ ستمگر سدوم‌ نازل‌ كند. فرشتگان‌ خدا نخست‌ بمنزل‌ ابراهيم‌ (ع‌) وارد شدند.ابراهيم‌(ع‌) گمان‌ كرد رهگذراني‌ هستند به‌ مهماني‌ آمده‌اند لذا دستور داد غذا برايشان‌آورند چون‌ ديد دست‌ به‌ سوي‌ غذا نمي‌برند نزد خود گفت‌ لابد سر دشمني‌ دارند و از دردشمني‌ بدينجا آمده‌اند. لذا در خود احساس‌ ترس‌ كرد، ملائكه‌ گفتند: مترس‌ ما فرشتگان‌خدائيم‌. «قالوا لاتخف‌ انّا ارسلنا الي‌ اقوم‌ لوط‌» و در همينجا بود كه‌ وي‌ را به‌ داراشدن‌فرزند (از ساره‌) بشارت‌ دادند.

     

    برچسب ها: تحقیق درباره روايتي‌ از پيامبران‌ حضرت‌ لوط‌ (ع‌) حضرت‌ سليمان‌ (ع‌) روايتي‌ از پيامبران‌ حضرت‌ لوط‌ (ع‌) حضرت‌ سليمان‌ (ع‌) دانلود تحقیق درباره روايتي‌ از پيامبران‌ حضرت‌ لوط‌ (ع‌) حضرت‌ سليمان‌ (ع‌) روايتي‌ پيامبران‌ حضرت‌ لوط‌ (ع‌) حضرت
  

به ما اعتماد کنید

تمامي كالاها و خدمات اين فروشگاه، حسب مورد داراي مجوزهاي لازم از مراجع مربوطه مي باشند و فعاليت هاي اين سايت تابع قوانين و مقررات جمهوري اسلامي ايران است.
این سایت در ستاد سازماندهی ثبت شده است.

درباره ما

فروش اینترنتی فایل های قابل دانلود
در صورتی که نیاز به راهنمایی دارید، صفحه راهنمای سایت را مطالعه فرمایید.

تمام حقوق این سایت محفوظ است. کپی برداری پیگرد قانونی دارد.