لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : word (..doc) ( قابل ويرايش و آماده پرينت )
تعداد صفحه : 28 صفحه
قسمتی از متن word (..doc) :
1
مقدّمه :
از آن جا كه انسان موجودى است ذاتاً طالب كمال نهايى و سعادت ابدى و هميشه در انديشه شناخت كمال ابدى و نهايى و راه هاى وصول به آن و نيز شناخت موانع نيل به آن و كيفيت برطرف كردن آن هاست و نيز از آن جا كه شيطان را يكى از موانع مهم در راه نيل به كمال نهايى خود مى داند، هميشه سعى دارد تا اين موجود پليد را به خوبى شناخته، راه هاى مبارزه با او را نيز بشناسد و از اين رو، به لحاظ تاريخى، مسأله شيطان و كيفيت خلقت و فلسفه آفرينش او، برنامه هاى او براى اغواى انسان و دام هاى گسترده و ابزار و وسايل اغواگرى اش، مسأله حزب شيطان و كيفيت مبارزه با آن و مسائل ديگرى از اين قبيل همزاد انسان است. هميشه و در هر جا سخن از شيطان بوده، سؤالات متعددى نيز درباره او مطرح مى شده است.
آفرينش شيطان
از آيات متعدد قرآن استفاده مى شود كه ماده اوليه شيطان "آتش" بوده است; مثلا، در آيه اى مى فرمايد: "و اذقلنا للملائكة اسجدوا لادم فسجدوا الاّ ابليس كانَ من الجنّ ففسق عن امر ربّه." (كهف:5)
چنان كه ملاحظه مى شود، اين آيه شريفه، ابليس را از جن مى داند. ابليس اسم خاص همان شيطانى است كه اغواگر حضرت آدم بود و خداى تعالى در قرآن گاهى با عنوان "ابليس" و گاهى با عنوان "شيطان" از او تعبير مى كند.
از سوى ديگر، آياتى خلقت جن را از آتش مى داند: "والجانَّ خلقناه من نار السّموم" (حجر:27); "و خلق الجانّ من مارج من نار" (الرحمن: 15)
خود شيطان هم خلقت خود را از آتش مى داند، آن جا كه خداوند از او سؤال مى كند: چه چيزى مانع سجده كردن تو بر آدم شد، گفت: "انا خيرٌ منه خلقتنى من نار و خلقته من طين." (ص: 76) در جاى ديگر، مى گويد: "ءَاسجدُ لمن خلقت طيناً" (اسراء:61)
اما اين كه منظور از "آتش" همين آتش معمولى است يا آتش ديگرى شبيه اين، از قرآن چيزى به دست نمى آيد.
ممكن است گفته شود: اصل معناى جنّ ستر و پوشش است و از اين رو، به جنين هم "جنين" گفته مى شود; چرا كه در پوشش رحم مادر قرار دارد و مستور است. جنيان را هم به دليل مستور بودنشان "جنّ" گويند.
2
به بهشت و باغ نيز "جنّت" گويند; چون تحت پوشش شاخه هاى درختان است. بر ديوانگى هم به دليل مستوربودن عقل و شكوفا نبودن آن "جنون" اطلاق مى شود.
پس با توجه به آنچه گفته شد، مى توان گفت: ملائكه هم جن هستند; زيرا مستور از چشمان هستند و به صرف اين كه قرآن مى فرمايد: كان من الجنّ ففسق عن امرِ ربّه (كهف: 50) نمى توان به وسيله آن اثبات كرد كه ابليس از فرشتگان نبوده; چرا كه ممكن است به دليل مستور بودن فرشتگان، بر ابليس هم، كه از آن ها بوده جن اطلاق شده باشد.
اما چنين برداشتى خلاف ظاهر آيه شريفه است. علاوه بر آن، در هيچ آيه اى واژه "جن" بر ملائكه اطلاق نشده است، بلكه جن در قرآن نام طايفه اى از موجودات مكلّف است كه معمولا در برابر "انس" قرار گرفته; مانند: "يا معشر الجنِّ و الانس الَم يأتِكم رسلٌ منكم يقصّون عليكم آياتىوينذرونكم لقاءَ يومكم هذا"(انعام:130);
"و ما خلقتُ الجنَّ و الانس الاّ ليعبدون" (ذاريات: 56);
"و لقد ذرأنا لجهنم كثيراً من الجنِّ و الانس." (اعراف: 179)
بنا به قول بعضى از مفسّران، گاهى هم "جن" در برابر فرشتگان قرار گرفته است; مانند: "و يومَ نحشرهم جميعاً ثم نقولُ للملائكةِ هؤلاءِ ايّاكم كانوا يعبدون قالوا سبحانك انت وليُّنا من دونهم بل كانوا يعبدون الجنِّ." (سبا: 41) از آنچه گفته شد، جواب اين سخن هم كه "شيطان نخست فرشته بود، ولى پس از امتناع از سجده بر آدم و تمرّد از امر الهى از درگاه احديت رانده شد و به اضلال و اغواى خلق پرداخت" نيز روشن مى گردد.
آيا ابليس از فرشتگان بود؟
ممكن است توهّم شود كه ابليس نيز فرشته اى از فرشتگان الهى بوده; زيرا در بعضى از آيات مربوط به سجده فرشتگان بر آدم(عليه السلام) و امتناع ابليس از سجده بر آن حضرت، فرشتگان مستثنى منه و ابليس مستثنى قرار گرفته است. علاوه بر اين، ابليس هم نگفت من از فرشتگان نيستم تا سجده كنم وآنگهى، امام على(عليه السلام)مى فرمايد: "ما كان اللّه سبحانه ليدخل الجنة بشراً بامر اخرج به منها ملكاً"
جواب اين توّهم: اولا، قرآن تصريح دارد كه ابليس از جن است درآن جا كه مى فرمايد: "كان من الجنّ ففسق عن امر ربّه" (كهف: 50)
ثانياً، از آن جا كه ابليس مدت طولانى در بين فرشتگان بود، در زمره آن ها درآمده بود، و اين كه قرآن مى فرمايد: "و اذقلنا للملائكةِ اسجدوا لآدم فسجدوا الاّ ابليس" مى تواند از همين مقوله باشد.
ثالثاً،آفرينش شيطان ازآتش است، اماخلقت فرشتگان از نور.
3
رابعاً، قرآن تصريح دارد به اين كه فرشتگان نافرمانى خدا نمى كنند: "لا يعصون اللّه ما امرهم" (تحريم: 6); "لا يسبقونه بالقول و هم بامره يعملون" (انبياء:26). اما با وجود اين، به تصريح قرآن، شيطان از فرمان خدا سرپيچى كرد: "ابى واستبكر و كان من الكافرين" (بقره: 34); "كان من الجنّ ففسق عن امر ربّه" (كهف: 50); "فسجدوا الاّ ابليس ابى" (طه: 116); "الاّ ابليس ابى ان يكون مع الساجدين" (حجر: 30); "الاّ ابليس استكبرو كان من الكافرين"(ص:74); "انّ الشيطان كان للرّحمن عصّياً." (مريم: 44)
خامساً، قرآن شيطان را داراى ذريّه مى داند، آن جا كه مى فرمايد: "واذ قلنا للملائكة اسجدوا لآدم فسجدوا الاّ ابليس كان من الجن ففسق عن امر ربّه افتتخذونه و ذرّيّته اولياء من دوني و هم لكم عدوٌ بئس للظالمين بدلا." (كهف: 50) اما چنين چيزى براى فرشتگان ثابت نشده است.
سادساً، قرآن مى فرمايد: ملائكه براى كسانى كه در زمين هستند از درگاه الهى طلب مغفرت و بخشش مى كنند: "و الملائكةُ يسبّحون بحمد ربّهم و يستغفرون لمن فى الارض و بالاسحار هم يستغفرون" (ذاريات: 18) و در جاى ديگر مى فرمايد: "الذين يحملون العرش و من حوله يُسبّحون بحمد ربّهم و يؤمنون به و يستغفرون للّذين آمنوا ربّنا وسعت كلّ شىء و علماً فاغفر للّذين تابوا واتّبعوا سبيلك وقهم عذاب الجحيم." (غافر: 7) ولى در آيات متعددى، شيطان را دشمن آشكار انسان مى داند و انسان را از پى روى او برحذر مى دارد: "و انّ الشيطان للانسان عدوٌ مبينٌ" (يوسف: 5); افتتخذونه و ذرّيّته اولياء من دوني و هم لكم عدّوٌ." (كهف: 50)
فلسفه آفرينش شيطان
چرا خداوند شيطان را آفريد تا هم آدم(عليه السلام) و هم فرزندان او را فريب داده، اغوا كند؟ اگر خلق نمى كرد، مسلّماً هيچ يك از بندگان او معصيت و نافرمانى نمى كردند و به طور كلى، آدميان از شرّ او در امان بودند. پس چرا او را خلق كرد؟
جواب: اولا، خداوند شيطان را جبراً شيطان (به عنوان موجودى شرير و موذى) نيافريد; بلكه شيطان پس از خلقت آن قدر عبادت خدا را انجام داد كه در زمره فرشتگان قرار گرفت. امام على(عليه السلام) در اين باره مى فرمايد: "واعتبروا بما كان من فعل اللّه بابليس اذ احبط عمله الطويل و جهده الجهيد و قد كان قد عبداللّه ستة آلاف لا يدرى امن سنى الدّنيا امّن سنى الاخرة عن كبر ساعة واحدة فمن ذا بعد ابليس يسلم عن اللّه بمثل معصيتة."
پس اين خود شيطان بود كه با اختيارات خود از امر الهى تخلف كرد و از سجده بر آدم امتناع نمود و بدين روى، مطرود رحمت الهى شد.
برچسب ها:
تحقیق درباره شيطان شناسى در قرآن شيطان شناسى در قرآن دانلود تحقیق درباره شيطان شناسى در قرآن شيطان شناسى قرآن تحقیق درباره شيطان شناسى قرآن