لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : word (..DOC) ( قابل ويرايش و آماده پرينت )
تعداد صفحه : 23 صفحه
قسمتی از متن word (..DOC) :
معاد شناسى
1-انسان از روح و بدن مركب است.
2- بحث در حقيقت روح از نظر ديگر .
3- مرگ از نظر اسلام
4- برزخ
5-روز قيامت - رستاخيز
6- بيانى ديگر
7- استمرار و توالى آفرينش .
1-انسان از روح و بدن مركب است .
كسانيكه بمعارف اسلامى تا اندازه اى آشنائى دارند ميدانند كه در خلال بيانات كتاب و سنت سخن روح و جسم يا نفس و بدن بسيار بميان ميآيد و يا اينكه تصور جسم و بدن كه بكمك حس درك ميشود تا اندازه اى آسان است و تصور روح و نفس خالى از ابهام و پيچيدگى نيست. اهل بحث از متكلمين و فلاسفه شيعه و سنى در حقيقت روح نظريات مختلفى دارند ولى تا اندازه اى مسلم است كه روح و بدن در نظر اسلام دو واقعيت مخالف همديگر ميباشند .
بدن بواسطه مرگ خواص حيات را از دست ميدهد و تدريجا متلاشى ميشود ولى روح نه اينگونه است بلكه حيات بالاصاله از آن روح است و تا روح به بدن متعلق است بدن نيز از وى كسب حيات ميكند و هنگاميكه روح از بدن مفارقت نمود و علقه خود را بريد ( مرگ ) بدن از كار ميافتد و روح همچنان بحيات خود ادامه ميدهد .
آنچه با تدبر در آيات قرآن كريم و بيانات ائمه اهل بيت (ع ) بدست ميآيد اينست كه روح انسانى پديده ايست غير عادى كه با پديده بدن يك نوع همبستگى و يگانگى دارد .
خداى متعال در كتاب خود ميفرمايد ( لقد خلقنا الانسان من سلالة من طين ثم جعلناه نطفة فى قرار مكين ثم خلقنا النطفة علقة و خلقنا العلقة مضغة فخلقنا المضغة عظاما فكسونا العظام لحما ثم انشأ ناه خلقا آخر ) سوره مؤمنون آيه 12-14 ( تحقيقا ما انسان را از خلاصه كه از گل گرفته شده بود آفريديم .سپس او را نطفه اى قرار داديم در جايگاه آرامى سپس نطفه را خونى بسته كرديم پس خون بسته را گوشتى جويده شده كرديم سپس گوشت جويده شده را استخوانهائى كرديم پس استخوانها را گوشت پوشانيديم پس از آن او را آفريده ديگرى بيسابقه قرار داديم. ) از سياق آيات روشن است كه صدر آيات , آفرينش تدريجى مادى را وصف ميكند
ودر ذيل كه به پيدايش روح يا شعور و اراده اشاره ميكند آفرينش ديگرى را بيان ميكند كه با نوع آفرينش قبلى مغاير است .
و در جاى ديگر در پاسخ استبعاد منكرين معاد باين مضمون كه انسان پس از مرگ و متلاشى شدن بدن و گم شدن او در ميان اجزاء زمين چگونه آفرينش تازه اى پيدا كرده انسان نخستين ميشود , ميفرمايد ( بگو فرشته مرگ شما را از ابدانتان ميگيرد پس از آن بسوى خداى خودتان برميگرديد يعنى آنچه پس از مرگ متلاشى گشته و در ميان اجزاء زمين گم ميشود بدنهاى شما است ولى خودتان ارواح بدست فرشته مرگ از بدنهايتان گرفته شده ايد و پيش ما محفوظيد ) سوره سجده آيه 11
گذشته از اينگونه آيات قرآن كريم با بيانى جامع مطلق روح را غير مادى معرفى ميكند چنانكه ميفرمايد ( از تو حقيقت روح را ميپرسند بگو روح از سنخ امر خداى من است ) سوره اسرى آيه 85 , و در جاى ديگر در معرفى امر خود ميگويد ( امرخدا وقتى كه چيزى را خواست اين است و بس كه بفرمايد بشو آن چيز بيتوقف ميشودو ملكوت هر شئى همين است ) سوره يس آيه 83 و مقتضاى اين آيات آنستكه فرمان خدا در آفرينش اشياء تدريجى نيست و در تحت تسخير زمان و مكان نميباشد پس روح كه حقيقتى جز فرمان خداوند ندارد مادى نيست .
و در وجود خود خاصيت ماديت را كه تدريج و زمان و مكان است ندارد .
2-بحث در حقيقت روح از نظر ديگر
كنجكاوى عقلى نيز نظريه قرآن كريم را درباره روح تأ ييد ميكند .هر يك از ما افراد انسان از خود حقيقتى را درك مينمايد كه از آن ( من ) تعبير ميكند و اين درك پيوسته در انسان موجود است حتى گاهى سر و دست و پا و ساير اعضاء حتى همه بدن خود را فراموش ميكند ولى تا خود هست خود ( من ) از درك او بيرون نميرود اين ( مشهود ) چنانكه مشهود است قابل انقسام و تجزى نيست و با اينكه بدن انسان پيوسته در تغيير و تبديل است و امكنه مختلف براى خود اتخاذ ميكند و زمانهاى گوناگون بروى ميگذرد حقيقت نامبرده ( من ) ثابت است ودر واقعيت خود تغيير و تبديل نميپذيرد و روشن است كه اگر مادى بود خواص ماديت را انقسام و تغيير زمان و مكان ميباشد ميپذيرفت .نيز نسبت داده آرى بدن همه اين خواص را ميپذيرد و بواسطه ارتباط و تعلق روحى اين خواص بروح ميشود ولى با كمترين توجهى براى انسان آفتابى ميشود كه ايندم و آندم و اينجا و آنجا و اين شكل و آن شكل و اين سوى و آن سوى همه از خواص بدن ميباشد و روح از اين خواص منزه است و هر يك از اين پيرايه ها از راه بدن بوى ميرسد .نظير اين بيان در خاصه درك و شعور ( علم ) كه از خواص روح است جارى ميباشدو بديهى است اگر علم خاصه مادى بود بتبع ماده انقسام و تجزى و زمان و مكان را ميپذيرفت .البته اين بحث عقلى دامنه دراز و پرسشها و پاسخهاى بسيارى بدنبال خود دارد كه از گنجايش اين كتاب بيرون است و اين مقدار از آن بحث در اينجا بعنوان اشاره گذاشته شد و براى استقصاء بحث به كتب فلسفى اسلامى بايد مراجعه نمود .
3-مرگ از نظر اسلام
در عين اينكه نظر سطحى , مرگ انسان را نابودى وى فرض ميكند و زندگى انسان را تنها همين زندگى چند روزه كه در ميان زايش و درگذشت محدود ميباشد , ميپندارد , اسلام مرگ را انتقال انسان از يك مرحله زندگى به مرحله ديگرى تفسير مينمايد .بنظر اسلام انسان زندگانى جاويدانى دارد كه پايانى براى آن نيست و مرگ كه جدائى روح از بدن ميباشد وى را وارد مرحله ديگرى از حيات ميكند كه كامروائى و ناكامى در آن بر پايه نيكوكارى و بدكارى در مرحله زندگى پيش از مرگ استوار ميباشد .پيغمبر اكرم (ص ) ميفرمايد ( گمان مبريد كه با مردن نابود ميشويد بلكه ازخانه اى به خانه ديگرى منتقل ميشويد ( .
4- برزخ
طبق آنچه از كتاب و سنت استفاده ميشود انسان در فاصله ميان مرگ و رستاخيزعمومى يك زندگانى محدود و موقتى دارد كه برزخ و واسطه ميان حيات دنيا و حيات آخرت است .انسان پس از مرگ از جهت اعتقاداتى كه داشته و اعمال نيك و بدى كه در اين دنيا انجام داده مورد بازپرسى خصوصى قرار ميگيرد و پس از محاسبه اجمالى طبق نتيجه اى كه گرفته شد بيك زندگى شيرين و گوارا يا تلخ و ناگوار محكوم گرديده با همان زندگى در انتظار روز رستاخيز عمومى بسر ميبرد .حال انسان در زندگى برزخى بسيار شبيه است بحال كسيكه براى رسيدگى اعمالى كه ازوى سرزده بيك سازمان قضائى احضار شود و مورد بازجوئى و بازپرسى قرار گرفته بتنظيم و تكميل پرونده اش بپردازند آنگاه در انتظار محاكمه در بازداشت بسر برد .روح انسان در برزخ , بصورتى كه در دنيا زندگى ميكرد , بسر ميبرد اگر از نيكان است از سعادت و نعمت و جوار پاكان و مقربان درگاه خدا برخوردار ميشود و اگر از بدان است در نقمت و عذاب و مصاحبت شياطين و پيشوايان ضلال ميگذراند. خداى متعال در وصف حال گروهى از اهل سعادت ميفرمايد : ( و لا تحسبن الذين قتلوا فى سبيل اللّه امواتا بل احياء عند ربهم يرزقون , فرحين بما آتاهم الله من فضله و يستبشرون بالذين لم يلحقوا بهم من بعدهم ان لا خوف عليهم و لا هم يحزنون يستبشرون بنعمة من الله و فضل و ان الله لا يضيع اجر المؤمنين ( سوره آل عمران آيه .169
) البته گمان مبر اى پيغمبر كسانى كه در راه خدا كشته شده اند , مرده اند بلكه زنده اندو پيش خداى خودشان در مقام قرب روزى داده ميشوند از آنچه خدا از فضل خود بايشان داده شاد هستند و به كسانى از مؤمنين كه بدنبالشان ميباشند و هنوز بايشان نرسيده اند مژده ميدهندكه هيچگونه ترس و اندوهى برايشان نيست .
مژده ميدهند با نعمت و فضل وصف نشدنى خدا و اينكه خدا مزد و پاداش مؤمنان را ضايع و تباه نميكند ) .
و در وصف حال گروهى ديگر كه در زندگى دنيا از مال و ثروت خود استفاده مشروع نميكنند , ميفرمايد ( حتى اذا جاء احدهم الموت قال رب ارجعون لعلى اعمل صالحا فيما تركت كلا انها كلمة هو قائلها و من ورائهم برزخ الى يوم يبعثون ) سوره مؤمنون آيه 99-100 ( تا آندم كه بيكى از آنان مرگ ميرسد ميگويد خدايا مرا ( بدنيا ) برگردانيد شايد در تركه خود كار نيكى انجام دهم نه هرگز اين سخنى است
برچسب ها:
تحقیق درباره معاد شناسي معاد شناسي دانلود تحقیق درباره معاد شناسي معاد شناسي تحقیق درباره معاد شناسي