مقدمه:در فرهنگهاي مختلف موجود در سطح جهان به خصوص در شرق ارتباط تنگاتنگي، انسان با طبيعت پيرامون خود دارد و اين امر از سالهاي بسيار دور تا به امروز در اين فرهنگها باقي مانده است و در پي آن تاثيراتي مشهود در ساخته هاي دست بشر مخصوصا در ايجاد و خلق آثار هنري داشته وباعث شده كه انسان و طبيعت با هم ادغام گردند كه در پي آن ارتباطهاي چند گانه با طبيعت پيدا نموده است كه باعث دوام زندگي انسان و طبيعت شده است (البته در هنر شرقي اين موضوع بسيار مشهود تر از غرب مي باشد)در اين باره ارسطو اعتقاد دارد كه هنر در حكم تقليد است كه با توجه به آن بسيار ي در اين باورند كه هنر تقليد كامل و جزءبه جزءاز طبيعت پيرامون مي باشد.هر چند طبيعت به عنوان مدل بسياري از آثار معماري وهنري به جا مانده از گذشته است مانند كليساي جامع فلورانس اثر برونلسكي كه در آن با الهام از تخم مرغ دست به طراحي وساخت گنبد اين كليسا زده است يا ساخت انواع سازه هاي فضايي يا اختراعات علم امروز از حشرات و حيوانات الهام گرفته شده است البته اين باور كه تمامي مصنو عات بشري و ساخته شده به دست انسان را كپي محض از طبيعت بدانيم اشتباه است. چون در بسیاري از مواقع ابداع يا خلق موضوعي در تقليد از طبيعت نبوده بلكه براي مقابله يا ايجاد تضاد با آن ايجاد مي گردد و هيچ گونه آشتي با طبيعت ندارد البته بسياري از انسانها بر اين باورند كه تمامي انسانها از طبيعت پيرامون خود احساسي مشابه دارند يعني كه نسبت به رنگ قرمز يا آبي يا نسبت به زيبايي طبيعت و...اتفاق نظر دارند در مورد هنر نيز چنين مي باشد.كه اين موضوع جايي براي تامل دارد،که در این بحث جای نمی گیرد.
حال ما در این مجموعه نوشتار سعی بر آن داریم که به بررسی سبکهایی و گرایشات فکری که در صده اخیربر هنر دنیا و معماری به عنوان یکی از هنرهای کاربردی تاثیر گذاشته در حد خود بپردازیم و ببینیم که در این افکار و عقاید چه چیزهایی مطرح شده است و کجا را میتوان گفت که از طبیعت الهام گرفته و یا مورد تقلید قرار داده اند و یا، معماری همگام با طبیعت چگونه معماری است وکدام یک از افکار و سبکهای موجود در پایدار نگهداشتن معماری و طبیعت موفق تر بوده اند.در واقع در این افکار و سبکها که سعی بر آن است که، آفرينش معماری، همواره بر انگارهای از جاودانگی استوار باشد. معماری شکلمیگيرد تا ماندگار شود و معمار، همواره با سودای آفريدن کالبد معمارانهای که در فراسوی زمان پايدار و استوار بماند، دست بهکار میشود. آرزوی ماندگاری اما، سرشت ايستا و واپس گرايانه معماری را آشکار میکند. معماری خواهان وضع موجود است و جهان، بايد آنچنانکه هست بماند، تا معماری ماندگار شود. معماری، بر بودن پامیفشارد، شدن را برنمیتابد. از اين رو، معماری برای اينکه ماندگار شود، بايد در برابر زمان، دگرگونی و طبيعت بايستد،يکه و تنها، بهگفته ديگر، معماری برای اينکه پايدار بماند، ناگزير بايد در برابر جهان بيرون از خود بايستد و با سه دشمن نابودگر خود، زمان، دگرگونی و طبيعت، بجنگد.
فهرست مطالب:سر آغاز
انسان
طبيعت
معماري
انسان و طبيعت
انسان و معماری
معماري و طبيعت
منابع
برچسب ها:
انسان طبيعت معماري انسان و معماري طبيعت و معماري انسان و طبيعت و معماري دانلود تحقيق معماري تحقيق معماري نقش طبیعت در معماری نقش انسان در معماری معماری نوین معماری مدرن