بخشی از متن:سينما در آغاز 1895 يك هنر نبود - دو سه دهه طول كشيد تا شكلها، سبك ها و روش هاي بياني آن توسط فيلمسازان مختلفي در اروپا و آمريكا تدريجاً تجربه، كشف و ابتكار شود و هنر هفتم بوجود بيايد و سينما را مقارن با آخرين سالهاي دهه 1920 و تقريباً همزمان با تبديل سينماي صامت به ناطق در زمره هنرها جا دهد. در واقع به تدريج منتقدان و هنرمندان ساير رشته ها نگاهشان به سينما به عنوان يك هنر بديع كه مي تواند با ادبيات، تئاتر، موسيقي و نقاشي برابري كند معطوف شد. گرچه فيلم هاي صامت و سياه و سفيد هم قادر به پوشش حوزه وسيعي از بيان سينمايي هستند ولي پيدايش صدا، يك همه بعد پيدايش رنگ، و در 1950 پرده عريض اين تحول را پرشتاب تر و پيچيده تر كردند و وسعت و عمق بيشتري به هنر سينما دادند و امكانات بياني بيشتري فرا پيش گذاشتند.
ويژگي هاي بنيادي سينما به لحاظ يك وسيله بيان:
1- حركت: وجود يا در واقع توهم وجود حركت يكي از اين ويژگيهاست. از آنجايي كه (به جز مواردي كه عمداً سرعت حركت تصاوير كند يا تند مي شوند كه هر يك به قصد منظور خاصي است) سرعت حركت اشياء و بازيگران هر قاب فيلم با واقعيت بيروني كه ما مي شناسيم دقيقاً برابري مي كند و رويداد داخل قاب واقعي به نظر ميرسد. اين ويژگي همينطور باعث مي شود كه تصوير فيلم هميشه در زمان حال به نظر برسد، انواع حركت.
2- شرايط رواني و فضايي ديدن فيلم: شرايطي كه چه در منزل يا در سالن سينما همه چيز براي چيرگي عاطفي و رواني فيلم بر بيننده مهيا مي شود. چون بيننده با انتخاب ديدن يك فيلم خودش را از محيط حقيقي بيرون جدا مي كند و به دست فيلم و رويدادهاي آن مي سپارد. حال اگر اين اتفاق در سالن تاريك باشد و يا پارازيت ها به حداقل برسند اين وابستگي بيشتر و بيشتر مي شود.
واقعگرايي توهم زندگي - حركت سوژه ها در كادر و عمق و كاربرد صدا حضور در همه جا و همواره در زبان حال
3- صراحت: صراحت يك نما ناشي از نيرويي است كه در حفظ توجه كامل تماشاگر دارد يعني توجه به تكه اي از واقعيت كه بر پرده نشان داده مي شود. در خارج از فضاي فيلم توجه انسان در پديده ها، صداها، حركت ها و امور جاري پراكنده و ناپيوسته است. اما در هنگام تماشاي فيلم تماشاگر ناگزير به آن بخش از واقعيت كه برايش انتخاب شده توجه مي كند. مثل حركت در ميدان انقلاب. حالا تصوير كنيم كه يك دوربين جاي چشم ما باشد. حركت هاي اين دوربين و نزديك شدن يا دور شدن هايش به موضوعات چيزي وجود نداشت. در ضمن قاب محدود كننده سينما با چشم بازيگوش، متفاوت است و واقعيت را محصور مي كند اما در زندگي عادي عبور يك مشخص از گوشه چشم يا نئون يك مغازه جهت نگاه ما را عوض مي كند ولي سينما صراحتاً با قاببندي اش تكه مورد نظر خود از واقعيت را در اختيار بيننده مي گذارد. اين از حركت. ولي سينما بوسيله تدوين اين امكان را بوجود ميآورد كه تعداد زيادي تصوير كه در زمانها و مكانهاي گوناگون گرفته شده را در زماني كوتاه و بدون نياز به جابجايي به صورت پياپي ببينيم در مقايسه زبان گفتاري با زبان سينمايي بايد گفت زبان سينما هم واجد صراحت است ولي در مقابل ابهام بيشتري دارد يعني چي؟
برچسب ها:
تحول سينما تاريخچه سينما تاريخ سينما بيان تحول سينمايي دانلود تحقيق تحقيقي هنر تحقیق پیرامون سینما تاریخ هنر سینما تحقیق سینما تحول بیان سینمایی بیان سینمایی