در تحقيقات اجتماعي، صرف
نظر از انتخاب هر رويكرد كمي، كيفي و يا تركيبي، محقق نيازمند مرور ادبياتي است كه
توسط ديگران انجام شده است. اين امر مي تواند منبع با ارزشي در هدايت تحقيق و معرفي
نظريه هاي براي آزمون و تفسير هاي احتمالي از مشاهدات باشد و در واقع به محقق كمك
مي كند تا حيطه مورد مطالعه اش را محدود كند و اهميت موضوع مورد مطالعه را مشخص سازد
(دواس،1383:؛ كرسول،2003:).
2-2- مروري بر پيشينة داخلي
مولاردي در پژوهشي تحت عنوان علل و ريشه هاي خشونت
عليه زنان، مهم ترين ريشه هاي خشونت عليه زنان را مناسبات نابرابر ميان زن و مرد در
برخورداري از قدرت (از نظر روابط كاري و اقتصادي، روابط خانوادگي و زمينه روابط علمي
و آموزشي)، الگوهاي فرهنگي نشأت گرفته از سنت هاي غلط و عقايد قالبي، طرح ها و روش
هاي حل و فصل درگيري ها و اختلافات، اهمال و قصور حكومت ها، تاثير سوابق كودكي (چرخه
خشونت)، تاثير رسانه هاي گروهي، استعمال مواد مخدر، داروها و الكل، مي داند. وي در
تحقيق خود كليه
خشونت هايي را كه عليه زنان صورت مي گيرد توضيح داده است و سپس به تشريح اقدامات بين
المللي براي مقابله با خشونت عليه زنان پرداخته است. او عقيده دارد ميزان خشونت هاي
اعمال شده عليه زنان به مراتب بيش از ميزان برآورده شده آن و همچنين از موانع بزرگ
توسعه اقتصادي و اجتماعي و سياسي جوامع مي باشد، لذا جامعة بين المللي براي مقابله
با اين خشونت دست به اقداماتي زده است. با اين حال به نظر نگارنده، با توجه به ميزان
خشونت عليه زنان، اين اقدامات هنوز كافي نيست (مولاردي،1378).
كار در تحقيقي تحت عنوان پژوهشي درباره خشونت عليه
زنان در ايران، معتقد است كه خشونت عليه زنان در ايران، در دو حوزة خصوصي و عمومي اتفاق
افتاده است. به نظر نگارنده، حوزة خصوصي در
بردارنده كليه خشونت هايي است كه در محيط خانواده چه در خانه پدر و چه در خانه همسر
بر زنان اعمال مي شود؛ كه از جمله اين خشونت ها مي توان به عدم آزادي دختران در زمينه
خروج از منزل، آزاد نبودن در انتخاب همسر، محروميت از تحصيل و پرداختن به خانه داري،
ناسزاگويي، تحقير، كتك زدن، كنترل رفت و آمدهاي دوستانه، محدوديت هاي مالي و سوء رفتار
جنسي اشاره نمود. به نظر محقق، خشونت عليه زنان در حوزه عمومي عرصه گسترده تري را در
بر مي گيرد؛ از جمله، آداب، رسوم و سنت هاي غلط كه در بسياري موارد توجيه كننده خشونت
عليه زنان مي باشند. موسسات اجتماعي از قبيل مدرسه، ساير مراكز آموزشي، مطبوعات، راديو،
تلويزيون، سينما و نظام سياسي نيز هر كدام به نوعي توجيه كننده و زمينه ساز خشونت عليه
زنان در ايران هستند. كار عقيده دارد كه عوامل سياسي و ديني در ايران از جمله عوامل
مهمي است كه زمينه ساز تدوين قوانيني
مي باشند كه خشونت عليه زنان را تجويز و تشويق مي نمايند (كار،1379).
برچسب ها:
خشونت علیه زنان در جامعه