درادبیات مربوط به توسعه " دگرگونی" به
هر گونه تغییری در وضع و شرایط موجود اطلا ق میگردد. بر این اساس، دگرگونی
اجتماعی هر نوع تغییری در ساختارها و روابط اجتماعی را در بر میگیرد و دگرگونی
اقتصادی برهر گونه تغییری درالگوهای تولید یا توزیع دلالت میکند. درحالی که
دگرگونی سیاسی به تحول در رهبری سیاسی، فرایندها و یا نهادهای موجود مربوط است.
اما در هر سر نوع از دگرگونی این نکته دارای اهمیت است که هیچک از آنها دارای بار
ارزشی نیستند و خود به تنهایی نه مطلوب ، و نه نامطلوب تلقی نمیشوند بلکه صرفا
بیانگر تفاوت میان وضع کنونی و گذشته هستند.
" توسعه " در کلیترین کاربرد آن، یکی از
صورتهای خاص تغییر و دگرگونی است. توسعه، تغییر هدف دار برای حصول به هدفی خاص
است. جامعه به مثابه فرد مراحل گوناگونی از رشد و تکامل را طی میکند تا به حد
مشخصی از بلوغ فیزیکی و فکری برسد. درتوسعه سیاسی ، باید نقطه شروع و پایان فرایند
را مشخص و میزان توسعه نیافتگی سیاسی را تعیین کرد (1) .
برچسب ها:
مبانی شناخت شناسی توسعه سیاسی ایران ( رهیافت اجتهادگرا)