مفهوم «سبک زندگی» (life style) از زمره مفاهیم نوینی
است که پژوهشگران حوزه جامعهشناسی و مطالعات فرهنگی برای بیان پارهای
واقعیتهای فرهنگی آن را مطرح کرده و به کار میبرند و «دامنه بکارگیری آن
در ادبیات علوم اجتماعی رواج زیادی یافته است تا جایی که این مفهوم،
قابلیت جانشینی بسیاری از واژگان موجود از جمله مفهوم طبقه را داراست و
میتواند گویای واقعیت پیچیده رفتارها و حتی نگرشهای فرهنگی و اجتماعی در
جامعه جدید باشد و حتی بهکارگیری آن بهجای مفاهیمی قومیت و ملیت را
مطرح کردهاند.» (صالحی، 1387: 22).
این
مفهوم نظامواره و سيستم خاص زندگي است که به يک فرد، خانواده يا جامعه
با هويت خاص اختصاص دارد. اين نظامواره هندسة کلي رفتار بيروني و جوارحي
است و افراد، خانوادهها و جوامع را از هم متمايز ميسازد. سبک زندگي را
ميتوان «مجموعهاي کم و بيش جامع و منسجم از عملکردهاي روزمره يک فرد
دانست که نه فقط نيازهاي جاري او را برآورده ميسازد، بلکه روايت خاصي را
که وي براي هويت شخصي خويش بر ميگزيند، در برابر ديگران مجسّم ميسازد.» (حاجیانی، 1387: 38) سبک زندگي کاملاً قابل مشاهده يا قابل استنتاج از مشاهده است.
مصرف،
معاشرت، لباس پوشيدن، حرف زدن، تفريح، اوقات فراغت، آرايش ظاهري، طرز
خوراک، معماري شهر و بازار و منازل، دکوراسيون منزل و امثال آن، در يک بسته
کامل از سبک زندگي ما قرار دارند. اين جلوههاي رفتاري ظهور خارجي شخصيت
ما در محيط زندگي و نشاني از عقايد، باورها، ارزشها و علاقههاي ما است و
ترکيب آنها ترکيب شخصيت فردي و اجتماعي ما را مينماياند.
بنابراین
سبک زندگي شامل نظام ارتباطي، نظام معيشتي، تفريح و شيوههاي گذران
اوقات فراغت، الگوي خريد و مصرف، توجه به مد، جلوههاي عيني شأن و منزلت،
استفاده از محصولات تکنولوژيک، نحوة استفاده از صنايع فرهنگي، نقاط تمرکز
علاقهمندي در فرهنگ مانند دين، خانواده، ميهن، هنر، ورزش و امثال آن
ميشود (میرحسن، 1385: 46 به بعد).
فهرست
رفتارها، نوع چينش آنها، نحوة تخصيص وقت، ضريبها و تأکيدها از جمله
متغيرهايي هستند که در شکلگيري سبک زندگي دخيلاند. مثلاً سبک زندگي
ثروتمندان و اشراف، سبک زندگي نظاميها و کشاورزها، سبک زندگي آمريکايي،
چيني، ايراني، سبک زندگي دينداران يا حزب اللهيها از لحاظ اين متغيرها
متفاوت است.[1]
از
سوی دیگر باید توجه داشت که سبک زندگي، ترکيبي از صورت (سبک) و معنا
(زندگي) است. رفتاري برآمده از باورها و پسندها و مبتني بر ديدگاهي مصرّح و
آگاهانه يا غيرمصرّح و نيمه خودآگاه در فلسفه حيات است. سبک زندگي را
نميتوان از باورها و ارزشها بريده دانست. ظواهر زندگي حاصل آن باورها و
پسندها است. از سوی دیگر مجموعه عناصر زندگي وقتي به سبک زندگي تبديل
ميشوند که به حد نصاب انسجام و همبستگي رسيده و همخواني و تناسب داشته
باشند. مجموعهاي در هم از چندين نوع منطق و مدل، سبک زندگي نيست. مثلاً
نظام ارتباطي بايد با نظام معيشتي، نظام اعتقادي، نظام فرهنگي و نظام مصرف
تناسب داشته باشد. اين تناسب بايد پايدار بماند. انسجام موقتي که تحت
تأثير جوّ اجتماعي خيلي زود از بين رود سبک زندگي را پديد نميآورد.
همچنین باید به این نکته توجه داشت که «در پديد آمدن سبک زندگي اکثر عناصر، اختياري است.» (Gover, 2004: 177) اگر
فردي در يک اردوگاه کار اجباري يا در اسارت و تحت فشار بيروني، مجبور به
رفتار بر اساس نوع خاصي از زيستن شود، سبک زندگي ندارد. سبک زندگي بايد
انتخاب شود و شخص فعالانه در تعريف و چينش و معماري آن بر اساس نظام
اعتقادي و ارزشهايش مشارکت داشته باشد. البته رسانهها دائماً تصويرهاي
جديد سبک زندگي را منتشر ميکنند و ذهنها و دلها را براي انتخاب آن
برميانگيزند.
بنابراین
سبک زندگي قابل ايجاد و قابل تغيير است؛ زيرا نوعي انتخاب شخصي و آيين
فردي است. نوعي طراحي است که ميتوان آن را نقد کرد و ميتوان آن را
درانداخت. گرچه شرايط اجتماعي ممکن است تغيير و تحول در سبک زندگي را بسيار
دشوار گرداند. سبک زندگي به يک نوع هويت اجتماعي ختم ميشود.
پديدارشناسان فرهنگي تاکيد ميکنند که سبک زندگي براي افراد شخصيت ميسازد
(به نقل از چاووشیان، 1382: 76)
؛ يعني فرد کلاس هويتي خود را با نوع ارتباطات، نوع شغل، سبد مصرفي و
ساير ظواهر انتخابي خود، معرفي ميکند. از سوي ديگر، فرد بر اساس سبک
زندگي (يعني چيزي که ميخورد و ميپوشد، جايي که زندگي ميکند، ماشيني که
سوار ميشود و کساني که حشر و نشر دارد و...) آرام آرام به رفتارهايي عادت
ميکند و از درون شکل ميگيرد. اين موضوع باعث ميشود که نظام ارزشي خاصي
نيز برايش دروني شود.
در نهایت اینکه در سطح کلان اجتماعي، «سبک زندگي همگرايي و واگرايي پديد ميآورد.» (Sompson, E., Pilote, L, 2005: 104)
کساني که سالها مانند هم زيستهاند آرام آرام مانند هم فکر ميکنند و
حساسيتها و علاقههايي مشترک خواهند داشت. اين همگرايي از پيش تعريف نشده،
به موضعگيريها و قضاوتهاي اجتماعي فرهنگي و اخلاقي يکسان خواهد رسيد و
يک قطب همنوا يا قدرت اجتماعي پنهان تشکيل خواهد داد.
ویژگی های سبک زندگی و علل تفاوت سبک های مختلف
سبک
زندگي تحت چه عواملي قرار دارد؟ چگونه شکل ميگيرد؟ و چه دستهاي هدايتگر
پنهاني آن را مديريت ميکند؟ بيگمان اقشار پيشتاز جامعه مانند عالمان،
اساتيد برجسته دانشگاه، حاکمان و بزرگان، نخبگان علمي و فرهنگي و ورزشي و
هنري در شکلدهي به سبک زندگي بسيار مؤثرند. البته ميزان دريافت و ضريب
تأثيرگذاري هر يک از اين گروهها متفاوت است.
همچنين
در يک مقياس وسيعتر سبک زندگي توده جامعه ما به شدت تحت تاثير رسانههاي
تصويري است. در دنياي مدرن، رسانهها ارتباط فراواني با زندگي پيدا
کردهاند. آمارها نشان ميدهد که تقريباً در سراسر دنيا پس از «خواب» و
«کار براي تأمين معاش» استفاده از رسانهها سومين کاري است که بشر انجام
ميدهد و مصرف رسانهاي از محوريترين عناصر زندگي شده است (Warren, R., Malachy, B, 2006: 93).
از
سوی دیگر سبک پذیری زندگی با شکل گیری فرهنگ عامه ارتباط نزدیک دارد. به
عبارت دیگر «نوع فرهنگ و شکل هویت پذیری افراد یک جامعه است که سبک زندگی
آنها را آشکار می سازد.» (فاضلی، 1382: 75) بنابراین می توان شناخت لازم
در مورد فرهنگ یک جامعه را از طریق شناخت سبک زندگی آن جامعه به دست آورد.
به این معنی که باید نسبت به اشکال سبک داده شده زندگی مردم در آن جامعه،
شناخت پیدا کرد. بدین معنا زندگی فردی، زندگی خانوادگی، زندگی اجتماعی،
طبقات و اقشار جامعه، حکومت و نهایتا حیات جمعی جامعه در عرصه بین الملل
همگی سطوح و مقیاس هایی هستند که می توان بحث سبک زندگی را با توجه به آنها
ملاحظه و ارزیابی کرد.
زمانی
که فرهنگ و هویت یک جامعه دستخوش شکل خاصی از گفتمان فرهنگی می شود، به
تبع آن سبک زندگی افراد و خانواده ها و اقشار و طبقات آن جامعه نیز از این
گفتمان تاثیر می پذیرد. حتی حیات سیاسی و مناسبات بین المللی آن جامعه نیز
متاثر از همین گفتمان است. به عنوان مثال در جامعه ما که گفتمان دینی یک
گفتمان مسلط است، سبک زندگی افراد، خانواده ها، طبقات و اقشار اجتماعی، و
حتی رفتار و منش دولتمردان نیز همه از آموزه ها و فرهنگ دینی برمی خیزد.
از این رو گفتمان سبک زندگی حاکم بر جامعه به مثابه منبع تغذیه فکری و
فرهنگی یک جامعه است. «افراد جامعه الگوهای زندگی خود را از باورهای مسلطی
می گیرند که این گفتمان عام ایجاد کرده و از طریق نهادها و رسانه ها و
مناسبات اجتماعی و فرهنگی حاکم بر جامعه منتشر و همه گیر می سازد.» (شهابی، 1387: 43)
چنانچه
بخواهیم سبک زندگی را در یک جامعه مورد بررسی و تحلیل قرار دهیم، در واقع
باید ظهور و انتشار این گفتمان در مقیاس های فردی و جمعی را بررسی کرده و
نوع اثرپذیری افراد و خانواده ها و به طور کلی جامعه را از آن پیگیری
کنیم.
[1].
برخی گفتهاند الگوی مصرف قابل مشاهدهترین و بهترین شاخص سبک زندگی است و
قادر است بیشترین ارتباط را میان افراد و موقعیت اجتماعی وی برقرار سازد و
از این منظر اهمیت تحلیلی بیشتری دارد (ر.ک: بنت، 1379 :97). اما باید
دانست تحلیل سبک زندگی به بررسی الگوهای مصرف مادی یا فرهنگی محدود
نمیشود. زندگی عناصری بیش از مصرف را نیز در بردارد، گرچه مصرف، قابل
مشاهدهترین و ملموسترین رفتار انسان جدید است.
فرمت ورد قابل ویرایش
تعداد صفحات: 108
مبانی نظری و پیشنه تحقیق جهت نوشتن فصل دوم پایان نامه ارشد و دکتری
همراه با رفرنس نویسی و پاورقی داخل متن
منابع فارسی کامل
منابع انگلیسی کامل
ما
در این بخش علاوه بر منابع مبانی نظری، منابع کلی دیگری رو برایتان در
نظر گرفتیم تا همواره در نوشتن پایان نامه از این منابع بهره مند گردید.