مقدمه:
هر سازماني براي دستيابي به اهداف خاصي ايجاد ميشود .اثربخشي در سازمانها از اهميت زيادي برخوردار است و بر حسب ميزان كسب هدف تعيين ميشود. يك سازمان، زماني اثربخش است كه نتايج قابل مشاهده فعاليتهاي آن با اهداف سازماني برابر و يا بيشتر باشد(عباسزاده، 1379). بحث رهبري و تأثیرآن بر اثربخشی سازمان مسبوق سابقه طولانی دارد و تاکنون مورد بررسی و بحث صاحبنظران این رشته بوده است؛ به طوريکه متخصصان رهبري راههاي مختلفی را براي شناخت موضوع رهبري و ارتباط آن با اثر بخشی سازمان انتخاب کردهاند و بر مبناي آن تئوریهاي متعددي را ارائه نمود اند(هارنر[1]، 1997). مدیریت در حقیقت هماهنگی منابع مادی و انسانی به منظور دستیابی به اهداف سازمانی به طریقی است که مورد قبول جامعه باشد(لامبرت و ناگنت[2]، 1999). رهبری به عنوان یکی از وظایف مهم مدیران علم و هنر نفوذ در افراد به منظور دستیابی به اهداف میباشد. سبک رهبری یا مدیریت تعیینکننده جو، فرهنگ و راهبردهای حاکم بر سازمان است. سبک رهبری مجموعهای از نگرشها، صفات و مهارتهای مدیران است که بر پایه چهار عامل نظام ارزشها، اعتماد به کارمندان، تمایلات رهبری و احساس امنیت در موقعیتهای مبهم شکل میگیرد (مصدق راد، 1381). سبک رهبری مدیران، بیانگر چگونگی تعامل آنها با کارکنان تحت سرپرستی میباشد(پرا[3]، 2000). موضوع رهبری مورد توجه بسیاری از پژوهشگران واقع شده است. در این میان یکی از مباحثی که در حوزه رهبری در این تحقیق مورد بررسی قرار می گیرد تاثیر سبک رهبری بر مهندسی مجدد فرآیند ها می باشد. مهندسی مجدد(BPR) روندی است که در آن وظیفه های فعلی سازمان جای خود را با فرایندهای اصلی کسب و کار عوض کرده و بنابراین، سازمان از حالت وظیفهگرایی به سوی فرایند محوری حرکت میکند. همین امر موجب سرعت بخشیدن به روند کسب و کار و کاهش هزینه ها و در نتیجه رقابتی تر شدن سازمان میگردد (اخوان, 2004).
فرایند مهندسی مجدد کسب و کار به عنوان بازاندیشی اساسی و طراحی دوباره و بنیادی فرایندهای کسب و کار به منظور بهبود چشمگیر معیارهای عملکرد امروزی تعریف شده است. در حال حاضر ما در عصری به سر میبریم که تغییرات آن به مراتب بنیادیتر از تغییر و تحولات انقلاب صنعتی است و از همین رو سازمانها برای حفظ بقا و حضور خود در عرصه رقابت ناگزیر به دگرگونی و استفاده از تازهترین دستاوردهای فناوری برای دستیابی به بالاترین سطح بهبود تواناییهای خود و کارکنان خود هستند. به عقیده «همر» این نظریه(مهندسی مجدد فرایندهای کسبوکار) به اندازه اندیشههای آدام اسمیت در زمان خودش، انقلابی و دور از دسترس مینماید. مدیرانی که نظریه «سازمانهای فرایندگرا» را شناخته و پذیرفتهاند، راه خود به سوی آیندهای پیروزمند را گشوده و هموار کردهاند و آنان که چنین نمیکنند، از کاروان عقب خواهند ماند. از سال ۱۹۹۳ تفکر مهندسی مجدد فراگیر شد و در تمام دنیا مورد توجه مدیران قرار گرفت. در دوران کسب و کار فراصنعتی، شرکتها میباید بر پایه بهم پیوستن دوباره وظایف و برگرد محور فرایندهای یکپارچه، سازماندهی شوند و مهندسی مجدد حداقل تا زمانی که اکثر سازمانها از مدل قدیمی آدام اسمیت و فردریک تیلور، به سازمانهای نوین تبدیل نشوند، به حیات خود ادامه خواهد داد(همر، 1975). همانطور که بیان گردید هدف اصلی این تحقیق بررسی ارتباط بین سبک رهبری و مهندسی مجدد فرآیند ها می باشد. به همین منظور این تحقیق در قالب پنج فصل ارائه می گردد که فصل اول آن مربوط به کلیات تحقیق است. هدف این فصل آشنایی خواننده با کلیات و روند های اصلی اجرای تحقیق به صورت خلاصه می باشد. مساله اصلی تحقیق و اهمیت موضوع اولین بخشی است که مورد بررسی قرار می گیرد. اهداف و سوالات و فرضیات بعد از این بخش ارائه می گردد. در بخش بعدی روش شناسی تحقیق به همراه معرفی ابزار تحقیق ارائه می گردد. در نهایت در انتهای فصل به بررسی مدل مفهومی و متغیر های مورد استفاده در این تحقیق می پردازیم.
بيان مسأله:
مدیریت هنر انجام دادن کارهابه وسیله دیگران است یعنی مدیران از طریق سازماندهی دیگران به اهداف سازمانی جامعه عمل می پوشانند.(هرسی بلانچارد،2013). هر مدیری ممکن است در شرایط خاص مدیری بسیار موفق جلوه کند در حالیکه همان مدیر با تغییر شرایط مدیری ضعیف نمودار گردد. لذا باید یاد بگیردکه از وضعیتهایی که در آن احتمال شکست خود را می دهد، بپرهیزد که قطعاً در این شرایط مدیر موفقی خواهد بود.هر سازمان و یا شرکت، یک نهاد اجتماعی است که مبتنی بر هدف بوده و دارای سیستمهای فعال و هماهنگ است و با محیط خارجی ارتباط دارد. در گذشته، هنگامی که محیط نسبتاً با ثبات بود بیشتر سازمانها برای بهره برداری از فرصتهای پیش آمده به تغییراتی تدریجی می پرداختند که راهگشای مشکلات آنان بود. همچنین گاهی برای بقای سازمان لازم است تغیراتی به صورت اساسی و زیر بناییی درسازمان ایجاد شود. امروزه در سراسر دنیا این تغییرات انقلابی را با نام مهندسی مجدد می شناسند؛ مهندسی مجدد[4] روندی است که در آن وظیفه های فعلی سازمان جای خود را با فرآیندهای اصلی کسب و کار عوض کرده و بنابراین ، سازمان از حالت وظیفه گرایی به سوی فرآیند محوری حرکت می کند. همین امر موجب سرعت بخشیدن به روند کسب و کار و کاهش هزینه ها و در نتیجه رقابتی تر شدن سازمان می گردد. (ایران نژاد پاریزی،1371).مهندسی مجدد یعنی آغاز دوباره، فرصتی دیگر برای بازسازی فرایندها و دوباره سازی روشهای کار، مهندسی دوباره به معنای کنار گذاشتن بخش بزرگی از دانش و یافته های صدسال اخیر مدیریت صنعتی و شکستن فرضیات و قواعد قبول شده داخل سازمان است. در این رویکرد، روش انجام کار در دوره تولید انبوه و عنوانهای کهن و ترکیبات سازمانی گذشته همچون بخش بندی اداره، شرح وظایف، و استانداردسازی از اهمیت می افتند؛ آنها ساخته دوره ای هستند که دیگر سپری شده است، مهندسی مجدد به این معنا نیست که آنچه را که از پیش وجود دارد ترمیم کنیم یا تغییراتی اضافی بدهیم و ساختارهای اصلی را دست نخورده باقی بگذاریم؛ مهندسی مجدد یعنی از نقطه صفر شروع کردن، یعنی به کنار نهادن روشهای قدیمی و به کارگرفتن نگاه نو. مهندسی مجدد درپی اصلاحات جزیی و وصله کاری وضعیت موجود و یا دگرگونی های گسترشی که ساختار و معماری اصلی سازمان را دست نخورده باقی می گذارد، نیست. مهندسی مجدد در پی آن نیست که نظام موجود را بهبود بخشیده و نتیجه کار را بهترکند. مهندسی مجدد به معنای ترک کردن روش های کهنه و دستیابی به روش های تازه ای است که برای تولید کالاها و خدمات شرکت و انتقال ارزش به مشتری لازم هستند(سایت آفتاب،1385،پایگاه جامع مهندسی صنایع ایران). در این میان هر گونه فعالیتی که در سازمان به شکل های مختلف انجام می شود می تواند تحت تاثیر رهبری و سبک انتخابی رهبری در سازمان باشد(رابینز،2008). بنابراین لازم است تا در اجرای صحیح انواع فرآیند ها در سازمان تلاش شود تا سبک رهبری مناسب برای اجرای این فعالیت ها اجرایی شود. در این میان سبک رهبری مناسب می تواند در بسیج منابع به خوبی عمل نماید(رضاییان،1388). حال باتوجه به آنچه بیان شد و نظر به اینکه تحقیقات انجام گرفته در زمینه رابطه سبک مدیریت مدیر و مهندسی مجدد در داخل کشور اندک می باشد، قصد محقق این است که در یابد چگونه می توان از طریق بهبود سبک مدیریتی به بهبود مهندسی مجدد فرآیند ها دست یافت؟ دارد؟
اهمیت و ضرورت انجام تحقيق:
امروزه مهندسی مجدد به یکی از داغترین بحثهای مدیریتی تبدیل شده است .کارشناسان مهندسی مجدد را به عنوان کشتی نجات برای سازمان هایی که درحال نابودی و غرق شدن می دانند، اما به راستی چرامهندسی مجدد؟ با ایجاد بهبود در فرایند ها می توان درکوتاه مدت سازمان را نجات داده و جایگاه قابل قبولی برای سازمان ایجاد کرد اما چنانچه سازمان برای بلند مدت خود اهدافی دارد می بایست جایگاه خودرا به کلاس جهانی برساند و این امر جز از طریق مهندسی مجدد فرایندها حاصل نخواهد شد. مهندسی مجدد اگر چه برای اولین بار توسط مایکل همر[5] در ادبیات مدیریت وارد شد ولی برای اولین بار توسط مایکل همر صورت نگرفت، بلکه انجام تغییرات اساسی در بنگاههای اقتصادی دچار بحران شده، تئوری مهندسی مجدد را در اندیشه مایکل همر شکوفا کرد. بی شک مهندسی مجدد در طول تاریخ بشر بارها و بارها اتفاق افتاده است و مبدع مهندسی مجدد مایکل همر نیست. همه نهادها که دارای بحران هستند و یا پیش بینی می کنند دچار بحران خواهند شد و حتی نهادهایی که در اوج اقتدار هستند نیز میتوانند برای تعالی و در اوج ماندن از مهندسی مجدد بهره مند گردند.(متقی حامد 1383).ضرورت اجرای مهندسی مجدد در سازمانها اجتناب ناپذیر است و شرکتها و سازمانها برای بقاءخود باید تغییر و نوآوری را در رأس برنامه های خود قراردهند، در مهندسی مجدد مدیریت و منابع انسانی محور اصلی در بهبود عملکرد سازمانها و شرکت می باشد. مهندسی مجدد می طلبد که فرایندهای اساسی درکار وکسب و تجارت از زاویه ای چند بعدی، چند وظیفه ای مورد نظر قرار می گیرند، لذا ازجهت مهندسی مجدد ، تغییر انقلابی و بریدن از مقررات کهنه و منسوخ می باشد و این امر با لاغر کردن یا خودکار کردن فرایندهای موجود ایجاد نمی شود بلکه باید همه چیز رادوباره ساخت. برای اجرای مهندسی مجدد نیاز است تا بعضی از اصولی را که ما را جهت استفاده از تجارت گذشته رهنمون می کند استفاده نماییم. مثلاًسازماندهی در مهندسی مجدد باید بر محور نتایج باشد تا وظایف ،اطلاعات باید توسط تولید کننده اطلاعات پردازش شود،اصل تمرکز زدایی،ارتباط دادن فعالیتهای موازی با یکدیگر به جای ترکیب نتایج تصمیم گیری درجایی انجام گیرد که کار انجام می گیرد و از همه مهم تر این که مدیران بزرگ بیندیشند.(قربانی و گروسیان، 1388).
برچسب ها:
پایان نامه بررسی رابطه بین سبک مدیریت مهندسی مجدد درکارکنان اداره ورزش جوانان استان خراسان شمالی