تعاریف مختلف پیرامون مسئولیت پذیری اجتماعی
مسئولیت
اجتماعی به طور اعم، به مجموعه فعالیت هایی گفته می شود که صاحبان سرمایه و
بنگاه های اقتصادی به صورت داوطلبانه، به عنوان یک عضو موثر و مفید در
جامعه، انجام می دهند. عبارت مسئولیت اجتماعی شرکت از سال 1953 با کتاب "
مسئولیت اجتماعی صاحبان کسب و کار" نوشته باون مطرح شد. مفهوم مسئولیت
اجتماعی شرکت در این کتاب عبارت است از"کارکرد یک موسسه انتفاعی به شیوه ای
که مدام انتظارات عمومی جامعه از کسب و کار را در زمینه اخلاقی، قانونی و
تجاری برآورده کند یا از آن فراتر رود(ژوده[1]
2006).به عقیده فالت در حالت احساس مسئولیت، فرد خود را چنان وابسته به کل
و محیط می پندارد که منافع خویش را در منافع و مصالح محیط و سازمان جستجو
می کند.به نظر وی مسئولیت اجتماعی عبارت است از احساس مسئولیت نسبت به کل
نه نسبت به جزء و قسمتی از کل(مشبکی 77).مسئولیت اجتماعی از تعهدات مدیریت
است که علاوه بر حفظ و گسترش منافع سازمان در برابر رفاه عمومی جامعه انجام
می گیرد(الوانی 77). با این وجود مسئولیت اجتماعی یک عمل فداکاری و ایثار
صرف برای دیگران نیست، بلکه به خصوص در یک برنامه کاری بلند مدت، روشی برای
سعادت مندی جامعه و شرکت ها است(فالت[2] 2007). علاوه بر این، فردریک[3] به صورت خلاصه معنی مسئولیت اجتماعی را به شکل سه ایده اصلی در نیمه سال 1950 بیان می کند:
1- ایده ی مدیران شرکت به عنوان اعضاء هیات امنا دولتی
2- ایده ی درخواست های متعادل کننده رقابتی در مورد منابع شرکت
3- قبول نوعدوستی به عنوان نشانه حمایت شرکت از اهداف خوب(فردریک،2006).
گریفن و بارنی[4] مسئولیت اجتماعی راچنین تعریف می کنند " مسئولیت
اجتماعی، مجموعه وظایف و تعهداتی است که سازمان بایستی در جهت حفظ، مراقبت
و کمک به جامعه ای که در آن فعالیت می کند، انجام دهد". فرنچ و ساورد[5]
در سال 1998 نیز در کتاب مدیریت تحول در سازمان در خصوص مسئولیت اجتماعی
می نویسند؛ مسئولیت اجتماعی وظیفه ای است بر عهده موسسات خصوصی، به این
معنا که تاثیر سوء بر زندگی اجتماعی که در آن کار می کنند، نگذارند.میزان
این وظیفه عموما مشتمل بر وظایفی چون: آلوده نکردن، تبعیض قائل نشدن در
استخدام، نپرداختن به فعالیتهای غیر اخلاقی و مطلع نمودن مصرف کننده از
کیفیت محصولات. همچنین وظیفه ای است مبتنی بر مشارکت مثبت در زندگی افراد
جامعه. از
طرف دیگر رونالد ای برت و گریفین نیز معتقدند:"اخلاق روی نحوه رفتار فرد
در داخل سازمان توجه دارد ولی مسئولیت اجتماعی، روی نحوه برخورد سازمان با
کارکنان، سهامداران، سرمایه گذاران، ارباب رجوع، اعتبار دهندگان و به طور
کلی با ذینفعان سروکار دارد(فلمینگ[6]،2002). لازم به ذكر است كه بين اخلاق مديريت، پاسخگويي اجتماعي و تعهد اجتماعي با مسئوليت اجتماعي تفاوت وجود دارد. در اين خصوص اندرسن در کتاب خود چنین می نویسد : هر دو اصطلاح اخلاق مديريت و مسئوليت اجتماعي در رابطه با رعايت ارزشها و هنجارها و اصول اخلاقي جامعه و تامين هدفهاي سازمان از سوي مديران هستند؛ با اين تفاوت كه مسئوليت اجتماعي در ارتباط با مسائل كلان سازمان و اخلاق در ارتباط با رفتار فردي مديران و كاركنان است(جعفری،1381).
يك سازمان، زماني به تعهد اجتماعي اش عمل مي كند كه به مسئوليتهاي قانوني و اقتصادي خود عمل نمايد و نه بيشتر. به عبارت ديگر، به حداقل مسئوليتي كه قانون از وی خواسته است، عمل كند. چنانچه سازماني، هدف اجتماعي را ترغيب كند، تنها به منظور رسيدن به هدفهاي اقتصادي اش مي باشد و نه چيز ديگر.مسئوليت اجتماعي با ورود خود، يك چارچوب حاكميت اخلاقي را اضافه مي كند كه براساس آن سازمانها به فعاليتهايي اقدام مي كنند كه وضع جامعه را بهبود بخشد و از انجام كارهايي كه باعث بدتر شدن وضعيت جامعه مي گردند، پرهيز مي كنند و نهايتاً، پاسخگويي اجتماعي اشاره به توان و ظرفيت سازمان درجهت عمل و اقدام نسبت به خواسته ها و انتظارات جامعه دارد(طوسی،1381).
در
نهایت مسئولیت اجتماعی در کتاب سبز به عنوان مفهومی تعریف شده است که طبق
این مفهوم شرکتها به صورت داوطلبانه تصمیم می گیرند که جهت دستیابی به
جامعه بهتر و محیط پاکیزه تر کمک کنند(کمسیون اروپا[7]،2001).
متون علمی، تعاریف دیگری از مسئولیت اجتماعی را ارائه می سازند که هر یک
به مساله مختلفی از جامعه می پردازند: مسائل اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و
اصول اخلاقی(بوان[8]،1953، کارول[9]،1979و فریدمن[10]،1970). ماون و لیندگری[11]
در سال 2010، تجزیه و تحلیل تعاریف مربوط به مسئولیت اجتماعی را به صورت
عمیق تر انجام داده و پی به این مطلب برده اند که ماهیت تعهد مسئولیت
اجتماعی می تواند از شکل عملکرد داوطلبانه به صورت تعهد اخلاقی برای شرکت
تغییر یابد و تعاریف مختلف مسئولیت اجتماعی، انواع متفاوتی از گروگذاران را
مورد توجه قرار می دهند(گروگذاران داخلی، گروگذاران خارجی یا کل
جامعه).نویسندگان مشاهده می کنند که تعهد افزایش یافته ی مسئولیت اجتماعی
بایستی پذیرش عملکرد های مسئولیت اجتماعی را با بی میلی در فرهنگ تعبیه
شده، تغییر دهند، هنگامی که فعالیت های سازمانی مستقیما بر روی اصول
مسئولیت اجتماعی تاثیر می گذارند. در حقیقت، روند مسئولیت اجتماعی بیش از
یک توافق ساده با قوانین دولت، نوعی تعهد داوطلبانه است(منگوک و اوزان[12]،2005).
تاریخچه مسئولیت پذیری اجتماعی موضوع
مسئولیت اجتماعی و اخلاقی سازمان از نیمه دوم قرن بیستم، بیش از پیش مورد
توجه دانشمندان رشته مدیریت قرار گرفت؛ به طوری که امروزه مدیران سازمان ها
تصمیماتی را اتخاذ می کنند که علاوه بر داشتن مبنای واقعی، مستلزم قضاوت
ارزشی نیز باشند و ارزش های مذهبی، سنت ها و عوامل اجتماعی و اقتصادی مورد
توجه قرار گیرند(عرفانی،1381). قبل از قرن نوزدهم، هنجارها و نگرش های
اجتماعی، اثر بسیار کمی بر اعمال مدیریت داشت. در دهه آخر قرن نوزدهم،
زمانی که شرکت های بزرگ در حال شکل گیری بودند و صنایع بزرگ روز به روز قوی
تر می شدند، توجه جامعه به ضرورت مسئولیت اجتماعی سازمان ها بیش تر شد. در
سال 1919 محققان رشته بازرگانی برای اولین بار هشدار دادند که اگر بنگاه
های اقتصادی در خصوص انجام مسئولیت اجتماعی خود اهمال کنند، جامعه باید به
هر نحو ممکن اختیارات آنها را در خصوص فعالیت های اقتصادی خود سلب کرده و
کنترل را در دست گیرد. صاحبان کسب و کار نیز دریافتند که با احساس مسئولیت
اجتماعی می توان پول بیش تری به دست آورد، خطر پذیری های مالی را کاهش داد،
کارکنان خوب را حفظ کرد، علایم تجاری مورد احترام را ایجاد و با هماهنگی
بیش تر با سایر صاحبان کسب و کار هم زیستی کرد(هولندر[19]،2004).
از اوایل دهه 1920 محققان مدیریت به مسئولیت اجتماعی بنگاه های اقتصادی توجه کردند. داد[20]
در سال 1932 بیان داشت؛ مدیران علاوه بر مسئولیت اقتصادی نسبت به سهام
داران، نسبت به جامعه نیز مسئولیت دارند؛ چرا که بنگاه های بزرگ جدید به
طور قانونی مجاز و ترغیب شده اند و این امر بیش از آنچه که به عنوان سود
برای مالکان باشد، خدمت به جامعه است(داد، 1932).
در ایالات متحده آمریکا، موضوع مسئولیت اجتماعی در محیط کسب و کار، چندین دهه مورد بحث بوده است.از یک طرف کسانی همچون فریدمن در
سال1970 عقیده داشتند که هدف کسب و کار، صرفا افزایش سود سهام داران است و
در این صورت بهبود رفاه جامعه را بر عهده دولت، موسسات مذهبی و اجتماعی می
دانستند. فریدمن در مقاله " مسئولیت اجتماعی کسب و کار افزایش سود است"،
به طور شفاف این موضوع را مورد بحث قرار داد و به کسانی که درباره تعهد
بیش تر بخش کسب و کار به رفاه اجتماعی بحث می کردند، پاسخ ارائه کرد. هر
چند فریدمن موضوع فعالیت های مسئولیت اجتماعی شرکت ها را نفی نمی کرد، اما
معتقد بود که هدف این فعالیت ها باید درآمد مالی برای سازمان باشد؛ به
عنوان مثال از دیدگاه او برای شرکت کاملا مشروع است که به رشد و بهبود
جامعه محلی کمک کند؛ در صورتی که به ازای آن درآمد مالی همچون جذب و حفظ
کارکنان ماهر را به دست آورد. از طرف دیگر کسانی معتقد بودند که محیط کسب و
کار به موازات وظیفه کسب منافع خاص، وظیفه اخلاقی، شهروندی و اجتماعی برای
وارد شدن در فعالیت هایی را که برای بهبود رفاه جامعه صورت می گیرد، دارد.
کسانی که طرفدار این موضع بودند، اهمیت سود شرکت را انکار نمی کردند و آن
را موجب ایجاد اشتغال، پرداخت دستمزد عادلانه، عرضه محصول مفید، پرداخت
مالیات و کمک های دیگر به جامعه می دانستند؛ اما در عین حال نقش وسیع تری
را مطرح می کردند که ضمن حفظ کسب و کار، موجب نفوذ بیش تر آن ها در جامعه
شود. مسئولیت اخلاقی برای کمک به رفاه کلی جامعه، در این راستا، نقش اساسی
داشته است. این امر به معنای خارج شدن از محدوده تنگ منافع شخصی و وارد شدن
به مسائل اجتماعی از قبیل افزایش سوادآموزی، حذف فقر و بیکاری، حفظ محیط
زیست و بهبود رفاه جامعه است(جانسون[21]،2003).
نظریات آرکی کارل در مورد مسئولیت های چهارگانه مدیران کسب و کار، تحت
عناوین مسئولیت اقتصادی، مسئولیت حقوقی، مسئولیت اخلاقی و مسئولیت فداکاری
در همین راستا است(کارول،1979).
فرمت ورد قابل ویرایش
تعداد صفحات: 93
فصل دوم مبانی نظری و پیشنه تحقیق جهت نوشتن فصل دوم پایان نامه ارشد و دکتری
همراه با رفرنس نویسی و پاورقی داخل متن
پیشینه تحقیق کامل: خارجی و داخلی
منابع فارسی کامل
منابع انگلیسی کامل
برچسب ها:
دانلود مبانی نظری مسئولیت پذیری اجتماعی و فرهنگ سازمانی مبانی نظری مسئولیت پذیری اجتماعی و فرهنگ سازمانی دانلود مبانی نظری مسئولیت پذیری اجتماعی فرهنگ سازمانی