مقدمه:
سازمانها عموماً از جنبههاي رقابتي مختلفي همچون هزينه، كيفيت، تحويل، انعطافپذيري و اين قبيل موارد با يكديگر به رقابت ميپردازند (ويل رايت، 1984). امروزه محيط و شرايط فوقالعاده رقابت با تغيير و تحول مداوم و غير قابل پيشبيني بودن بازار مشخص ميشوند. پيچيدگي تكنولوژيهاي پيشرفته، كوتاه و كوتاهتر شدن چرخه عمر محصولات، نيازمنديهاي متمايز مشتريان و گسترش ميل به تنوعخواهي و تقاضا براي محصولات متنوع در بازار جهاني شفافيت بازار را تقليل داده و بر عدم اطمينان آن افزوده است. در چنين شرايط متغير و فراگير، سازمانهاي موفق براي حفظ توان رقابتي خود بايد خود را با شرايط متلاطم و متحول محيط كسب و كار منطبق نموده و چابك عمل نمايند. و اين مستلزم اتحاد سازمانها با تامين كنندگان و مشتريانشان در جهت دستيابي به سطوح بالاتر چابكي ميباشد. به بيان ديگر زنجيره چابك (ACS)[1] به عنوان يك استراتژي برنده براي رهبران سازمان محسوب ميگردد. يوسف و همكارانش در سال 2004 از تركيب مفهوم چابكي و زنجيره تامين به عنوان مزيت عمده رقابتي امروز ياد ميكنند. زنجيره تامين چابك قادر است به سطح بالاي پويايي در عملكرد رقابتي دست يافته و بر شرايط غير منتظره و تجربه نشده كسب و كار فايق آيد.
2-1- مدیریت زنجیره تأمین
اصطلاح مدیریت زنجیره تأمین[2] (SCM) اولین بار در اوایل دهه 80 میلادی توسط مشاوران مدیریت مورد استفاده قرار گرفت. این مفهوم در بدو پیدایش عمدتاً برای تبیین منافع یکپارچهسازی حوزههای کارکردی درونی یک بنگاه همچون خرید، تولید، لجستیک و بازاریابی به کار گرفته میشد. در دهه 90 به همراه بهبود در فرآیندهای تولید و به کارگیری الگوهای مهندسی مجدد، مدیران بسیاری از صنایع دریافتند که برای ادامه حضور در بازار تنها بهبود فرآیندهای داخلی و انعطافپذیری کافی نیست بکله تأمین کنندگان قطعات و مواد نیز باید موادی با بهترین کیفیت و کمترین هزینه تولید نمایند و توزیعکنندگان محصولات هم باید ارتباط نزدیک و تنگاتنگی با خطمشیهای توسعهای داشته باشند. با چنین نگرشی رویکرد مدیریت زنجیره تأمین پا به عرصه وجود نهاد. از طرف دیگر با توسعه سریع فناوری اطلاعات در سالهای اخیر و کاربرد سریع آن در مدیریت زنجیره تأمین بسیاری از فعالیتهای اساسی مدیریت زنجیره تأمین با روشهای جدید در حال انجام است.
مدیریت زنجیره تأمین بسیاری از مفاهیم مدیریتی را با هم تلفیق نموده است از جمله تولید به هنگام[3]، کنترل کیفیت جامع[4]، مدیریت کیفیت جامع[5]، مدیریت مبتنی بر زمان[6]، تفکر ناب[7]، مدیریت مبتنی بر فعالیت و مهندسی مجدد فرآیند کسب و کار[8] (شكل 2-1). که تمامی آنها مبتنی بر تجزیه و تحلیل و ارتقاء فرآیند
[2] - Supply Chain Management
[4] - Total quality control
[5] - Total quality management
[6] - Time-based management
[8] - Business process Reengineering
برچسب ها:
مبانی پیشنه ارائه الگوی ارزیابی چابکی زنجیره های تامین