تمامی فایل های موجود در آپادانا، توسط کاربران عرضه می شود. اگر مالک فایلی هستید که بدون اطلاع شما در سایت قرار گرفته، با شماره 09399483278 با ما تماس بگیرید.
دانلود مقاله تجلی اوصاف امام علی در ادب فارسی

دانلود مقاله تجلی اوصاف امام علی در ادب فارسی

دانلود مقاله تجلي اوصاف امام علي در ادب فارسي نوع فایل: word فرمت فایل: doc قابل ویرایش تعداد صفحات : 185 صفحه قسمتی از متن : چنين گويد ابوالحسن عبدالله ابن المقفع، رحمه الله،‌ پس از حمد باري، عز اسمه، و درود بر سيد المرسلين، عليه الصلاه و السلام، كه ايزد تبارك و تعالي بكمال قدرت و حكمت عالم ر

دسته بندی: عمومی » گوناگون

تعداد مشاهده: 8 مشاهده

فرمت فایل دانلودی:.zip

فرمت فایل اصلی: doc

تعداد صفحات: 185

حجم فایل:407 کیلوبایت

  پرداخت و دانلود  قیمت: 23,000 تومان
پس از پرداخت، لینک دانلود فایل برای شما نشان داده می شود.
0 0 گزارش
  • دانلود مقاله تجلی اوصاف امام علی در ادب فارسی

    نوع فایل: word

    فرمت فایل: doc

    قابل ویرایش

    تعداد صفحات : 185 صفحه


    قسمتی از متن :

    چنين گويد ابوالحسن عبدالله ابن المقفع، رحمه الله،‌ پس از حمد باري، عز اسمه، و درود بر سيد المرسلين، عليه الصلاه و السلام، كه ايزد تبارك و تعالي بكمال قدرت و حكمت عالم را بيافريد، و آدميان را بفضل و منت خويش عزيمت عقل و رجحان خرد از ديگر جانوران مميز گردانيد، زيرا كه عقل بر اطلاق كليد خيرات و پاي بند سعادات است، و مصالح معاش و معاد دوستكامي دنيا و رستگاري آخرت بدو باز بسته است. و آن دو نوع است : غريزي كه ايزد جل جلاله ارزاني دارد؛ و مكتسب كه از روي تجارب حاصل آيد. و غريزي در مردم بمنزلت آتش است در چوب، و چنانكه ظهور آن بي ادوات آتش زدن ممكن نباشد اثر اين بي تجربت و ممارست هم ظاهر نشود، و حكما گفته‌اند كه التجارب لقاح العقول و هر كه از فيض آسماني و عقل غريزي بهرومند شد و بر كسب هنر مواظبت نمود و در تجارب متقدمان تأمل عاقلانه واجب ديد آرزوهاي دنيا بيايد و در آخرت نيك بخت خيزد، و الله الهادي الي ما هو الا وضح سبيلاً و الا رشد دليلا.
    و ببايد دانست كه ايزد تعالي هر كار را سببي نهاده است و هر سبب را علتي و هر علت را موضعي و مدتي، كه حكم بدان متعلق باشد، و ايام عمرو روزگار دولت يكي از از مقبلان بدان آراسته گردد. و سبب و علت ترجمة اين كتاب و نقل آن از هندوستان بپارس آن بود كه باري عز اسمه آن پادشاه عادل بختيار و شهريار عالم كامگار انوشروان كسري بن قباد را، خفف الله عنه، شعاع عقل و نور عدل حظي وافر ارزاني داشت، در معرفت كارها و شناخت مناظم آن راي صائب و فكرت ثاقب روزي كرد، و افعال و 6 اخلاق او را بتابيد آسماني بيار است، تا نهمت بتحصيل علم و تتبع اصول و فروع آن مقام را در نتوانست يافت، و آن درجت شريف و رتبت عالي را سزاوار و مرشح نتوانست گشت. و نخوت پادشاهي و همت جهان گيري بدان مقرون شد تا اغلب ممالك دنيا در ضبط خويش آورد، و جباران روزگاران در ربقه طاغت و خدمت كشيد، و آنچه مطلوب جهانيان است از عز دنيا، بيافت و آنچه از عزتهاي دنيا شايسته حمايت روبرو بدست آورد.
    و در اثناي آن بسمع او رسانيدند كه در خزاين ملوك هند كتابيست كه از زبان مرغان و بهايم و حوش و طيور و حشرات جمع كرده‌اند، و پادشاهان را در سياست رعيت و بسط عدل و رأفت، و قمع خصمان و قهر دشمنان، بدان حاجت باشد، و آن را عمدة هر نيكي و سرماية هر علم و راهبر هر منفعت و مفتاح هر حكمت مي‌شناسد، و چنانكه ملوك را ازان فوايد نتواند بود اواسط مردمان را هم منافع حاصل تواند شد، و آن را كتاب كليله و دمنه خوانند.
    آن خسرو عادل، همت بران مقصور گردانيد كه آن را ببيند. و فرمود كه مردي هنرمند بايد طلبيد كه زبان پارسي و هندوي بداند. و اجتهاد او در علم شايع باشد، تا بدين مهم نامزد شود. مدت درزا بطلبيدند، آخر برزويه نام جواني نشان يافتند كه اين معاني دروي جمع بود، و بصناعت طب شهرتي داشت او را پيش خواند و فرمود كه : پس از تأمل و استخارت و تدبر و مشاورت ترا بمهمي بزرگ اختيار كرده‌ايم، چه حال خرد و كياست تو معلومست، و حرص تو بر طلب علم و كسب هنر مقرر و مي‌گويند كه هندوستان چنين كتابي است، و مي‌خواهيم كه بدين ديار نقل افتد، و ديگر كتب هندوان بدان مضموم گردد. ساخته بايد شد. تا بدين كار بر وي و بدقايق استخراج آن مشغول شوي. و مالي خطير در صحبت تو حمل فرموده مي‌آيد تا هر نفقه و مؤونت كه بدان حاجت افتد تكفل كني، و اگر مدت مقام دراز شود و به زيادتي حاجت افتد باز نمائي تا ديگر فرستاده آيد، كه تمامي خزاين ما دران مبذول خواهد بود.
    و آنگاه مثال داد تا روزي مسعود و طالعي ميمون براي حركت او تعيين كردند، و او بر آن اختيار روان شد، و در صحبت او پنجاه صره كه هر يك ده هزار دينار بود حمل فرمود. و بمشايعت او يا جملگي لشكر و بزرگان ملك برفت رفتند.
    و برزويه با نشاط تمام روي بدين مهم آورد، و چون بمقصد پيوست گرد درگاه پادشاه و مجلسهاي علما و اشراف و محافل سوقه و اوساط مي‌گشت و از حال نزديكان راي و مشاهير شهر و فلاسفه مي‌پرسيد و بهر موضع اختلافي مي‌ساخت و به رفق و مدارا بر همة جوانب زندگاني مي‌كرد، و فرا مي‌نمود كه براي طلب علم هجرتي نموده‌ست. و بر سبيل شاگردي بهرجاي مي‌رفت، و اگر چه از هر علم بهره داشت نادان وار دران خوضي مي‌پيوست، و از هر جنس فرصت مي‌جست، و دوستان و رفيقان مي‌گرفت، و هر يك را بانوع آزمايش امتحان مي‌كرد. اختيار او بر يكي از ايشان افتاد كه بهنرو خرد مستثني بود، و دوستي و برادري را با او بغايت لطف و نهايت يگانگي رسانيد تا بمدت اندازة راي و رويت و دوستي و شفقت او خود را معلوم گردانيد، و بحقيقت بشناخت كه اگر كليد اين راز بدست وي دهد و قفل اين سر پيش وي بگشايد در آن جانب كرم و مروت و حق صحبت و ممالحت را برعايت رساند.
    چون يكچندي برين گذشت و قواعد مصادقت ميان ايشان هر چه مستحكم تر شد و اهليت او اين امانت و محرميت او اين سر را محقق گشت در اكرام او بيفزود و مبرتهاي فراوان واجب ديد. پس يك روز گفت : اي بذاذر، من غرض خويش تا اين غايت بر تو پوشيده داشتم، و عاقل را اشارتي كفايت باشد.
    هندو جواب داد كه : همچنين است، و تو اگر چه مراد خويش مستور مي‌داشتي من آثار آن مي‌ديدم لكن هواي تو باظهار آن رخصت نداد. و اكنون كه تو اين مباثت پيوستي اگر بازگويم از عيب دور باشد. و چون آفتاب روشن است كه تو آمده‌اي تا نفايس ذخاير از ولايت ما ببري، و پادشاه شهر خويش را بگنجهاي حكمت مستظهر گرداني، و بناي ان برمكرو خديعت نهاده‌اي. اما من در صبر و مواظبت تو خيره مانده بودم، و انتظار مي‌كردم تا مگر در اثناي سخن از تو كلمه‌اي زايد كه باظهار مقصود ماند، البته اتفاق نيفتاد. و بدين تحفظ و تيقظ اعتقاد من در موالات تو صافي تر گشت. چه هيچ آفريده را چندين حزم و خرد و تمالك و تماسك نتواند بود خاصه كه در غربت، و در ميان قومي كه نه ايشان او را شناسند و نه او بر عادات و اخلاق ايشان وقوف دارد. و عقل بهشت خصلت بتوان شناخت ك اول رفق و حلم؛ و دوم خويشتن شناسي، و سوم طاعت پادشاهان و طلب رضا و تحري فراغ ايشان؛ و چهارم شناختن موضع راز و وقوف بر محرميت دوستان؛ و پنجم مبالغت در كمان اسرار خويش و ازان ديگران؛ و ششم بر درگاه ملوك چاپلوسي و چرب زباني كردن و اصحاب را بسخن نيكو بدست آوردن؛ و هفتم بر زبان خويش قادر بودن و سخن بقدر حاجت گفتن؛ و هشتم در محافل خاموشي را شعار ساختن و از اعلام چيزي كه نپرسند و از اظهار آنچه بندامت كشد احتراز لازم شمردن. و هر كه بدين خصال متحلي گشت شايد كه بر حاجت خويش پيروز گردد، و در اتمام آنچه بدوستان برگيرد اهتراز نمايند.
    برچسب ها: دانلود مقاله تجلي اوصاف امام علي در ادب فارسي تجلي اوصاف امام علي در ادب فارسي دانلود مقاله تجلي اوصاف امام علي دانلود مقاله تجلي امام علي در ادب فارسي امام علي در ادب فارسي اوصاف امام علي در ادب فارسي
  

به ما اعتماد کنید

تمامي كالاها و خدمات اين فروشگاه، حسب مورد داراي مجوزهاي لازم از مراجع مربوطه مي باشند و فعاليت هاي اين سايت تابع قوانين و مقررات جمهوري اسلامي ايران است.
این سایت در ستاد سازماندهی ثبت شده است.

درباره ما

فروش اینترنتی فایل های قابل دانلود
در صورتی که نیاز به راهنمایی دارید، صفحه راهنمای سایت را مطالعه فرمایید.

تمام حقوق این سایت محفوظ است. کپی برداری پیگرد قانونی دارد.