روانشناسی سیاسی از جمله رشتههای میان رشتهای بوده
که در دوران کنونی وارد مباحث سیاسی ـ اجتماعی شدهاست؛ و به بررسی و
تحقیق در رفتار سیاست مداران نیز نسبت داده میشود؛ و یک نوع از سیاست
شناسی میباشد. روانشاسی سیاسی را میتوان به طور کل اینگونه تعریف کرد:
شناخت و دانش اصول سیاست و تحقیق و جستجوی آنها (تقریباً شبیه به اقتصاد
سیاسی). روانشناسی سیاسی شکلی از سیاست است که به رفتارها و اخلاقیات و
روان سیاست مربوط است و میتوان گفت که به شناخت باورهای سیاسی مربوط است.
این نوع روانشناسی را هم میتوان در رشتهٔ روانشناسی زیر شاخه کرد و هم در
شناخت سیاست.
روانشناسی
سیاسی دانشی میان رشتهای شناخته میشود که به بررسی رفتار انسان در عرصه
سیاست و عملکردهای سیاسی میپردازد. در واقع روانشناسی سیاسی به چرایی
رفتارها در مناسبات و تصمیمات سیاسی پراخته و عمل انجام شده را توصیف و علت
یابی میکند. از این روی است که در آن از مفاهیمی چون جامعه پذیری سیاسی
یاد میشود.
بحث
روانشناسی از اوایل قرن بیستم تا کنون و با شروع شناخت و بحث در مورد ضمیر
خودآگاه و نا خودآگاه از طرف زیگمنود فروید در زندگی روزمره بخصوص در چنده
ده اخیر نقش بسزایی پیداکرده است .
روانشناسی کلمه ای است که ریشه آن به زبان یونانی pyscho
برمیگردد و به معنی شناخت روح و روان میباشد. تاریخ شناخت آن به زمان های
بسیار قدیم برمیگردد یعنی به زمان اساطیر یونان و علم الاشیا و هنر شناسی
که با فیلسوفانی نظیر افلاطون وارسطو تاریخ تمدن و روان شناسی نقطه اغاز
خود را یافت. امروزه روانشناسی کلیه امور زندگی را مورد بررسی وتعلیل قرار
میدهد.
روانشناسی
بعنوان یک رشته (تحصیلی ) مستقل از سال 1875 تاسیس گردید. هدف آن شناخت و
درک از این موضوع میباشد که انسان چگونه زندگی خود را در چهار چوب روابط
اجتماعی و در اجتماع تجربه کرده و سازمان دهی میکند. رشته روانشناسی از
مجموعه روشهای علمی علوم انسانی و طبیعی تحقق پیدا میکند. به عبارتی
روانشناسی وظیفه خود میداند آگاهی و دانش عملی جهت روند بهبود روش زندگی
فردی و اجتماعی در انسان ، گروه های اجتماعی، نهادها و سازمان ها و سیاست
را تکامل و ارائه دهد.
روانشناسی رابطی برای انسانها میباشد که بتوانند:
1- همدیگر را بهتر درک کرده و ارتباط سالم با هم برقرارکنند.
2- زندگی موثر و با انگیزه ایجاد کنند
3- سالم وبا طراوت زندگی کرده واز استرس های مضرپرهیز کنند.
4- توانایی های فردی خود را در زندگی فردی وشغلی بهتر پرورش دهند.
5- بر ترس چیره و تجربه های بد زندگی(مانند مرگ ونظایرآن) را پذیرا شده واز آنها صدمه نبینند.
6- به زندگی روزمره مسلط شوند .
ادغام
روانشناسی با سایررشته ها و کمک گرفتن از این رشته برای آنها امری اجتناب
نا پذیر گردیده است و اغلب بحث از روانشناسی جامعه ، روانشناسی سیاسی،
روانشناسی اقتصادی، روانشناسی بازاریابی، روانشناسی ورزش و .... میباشد.
شاید
یک شنونده در وحله اول از خود بپرسد ، روانشناسی چه ارتباطی با ورزش ،
سیاست ، اقتصاد ویا سایر موارد (رشته ها) دارد. این مقاله به این موضوع
پرداخته و سعی بر این دارد رابطه روانشناسی بر جامعه و سایر رشته ها
الالخصوص به تعریف و بررسی روانشناسی سیاسی بپردازد.
روانشناسی
سیاسی از طرفی ارتباط بین قدرت و حکومت و از طرف دیگر ارتباط ا شخاص با
احساسات وتصوراتشان از ملل دیگر، گروه ها وموضوعات مختلف دیگر را در رابطه
با سیاست و جامعه بررسی وتحلیل میکند. یعنی تحلیل و بررسی سوژه هایی
مانند ملی گرایی ، تنفر، جنگ طلبی ، بررسی و دلایل خشونت گرایی بیشتر
مردها نسبت به زنان و یا دلایل حمایت ویا ضدییت با یک سیستم ویا سیاست و
سایر تم های سیاسی از مواردی هستند که مورد توجه روانشناسی سیاسی میباشد.
امروزه
در اکثر کشورهای غربی مشاوران زیادی در کنار سیاستمداران و مقامات علی
رتبه کشورها(رئیس جمهور، نخست وزیر ، سناتورها و وزرا) مشغول به فعالیت
میباشند، که یکی از آن مشاوران روانشناسان سیاسی میباشند.
نقش
و مسئولیت مشاوران برقرار کردن پلی بین سیاستمداران و رای دهندگان و در
نهایت توجیح سیاست گذاری و عملکرد مسئولین میباشد. بعنوان مثال
الف : در انتخابات با چه موضوعاتی رای مردم را برای خود جلب کنند و آنها را به پای صندوق های رای بیاورند.
ب : طراحی پلاکارتها و تمهای انتخاباتی
ج: سیاستها و رفورمهای دولت را در مواردی نظیر سلامتی، بیکاری ویا
بازنشستگی ویا اضافه کردن ویا تحلیل دادن قیمتها و سایر موارد برای مردم و رای دهندکان توجیح و یا به عبارتی به آنها تحمیل کنند . اینها
و موارد دیگر مانند تشریح و تحلیل و نقل موارد اجتماعی سیاسی مانند
نژادپرستی وضدیت با خارجیها، دلایل شرکت ویا تحریم انتخابات ، خشونت و
خلافهای اجتماعی و دلایل بیکاری و تحلیل بازار بورس و سهام و موارد مشابه
از وظایف مشاوران ازجمله مشاوران سیاسی میباشد.
در واقع روانشناسی سیاسی وسیله ای است که میخواهد کمک کننده در حل مسائل سیاسی جامعه و پلی بین مردم و سیاست گذاران باشد.