نوع فایل: word
قابل ویرایش 107 صفحه
مقدمه:
وجود يك جامعه سالم از نظر بهداشت روان، وابسته به سلامت اجزا کوچکتر آن جامعه مانند مجامع، گروهها و خانوادههای موجود در آن جامعه است وجود خانوادههای سالم ودارای سلامت روان ميتواند تاثير بسزايي در سلامت روانی موجود و ايجاد بهداشت روانی در آن جامعه داشته باشد، زيرا نهاد خانواده به خودی خود يک جامعه کوچک است و هر گونه تغيير مثبت يا منفی در آن، در جامعه بزرگ انسانها تاثير مستقيم و موثر دارد و ثبات و بیثباتی خانواده بطور مستقيم بر ثبات يا بیثباتی جامعه تاثير دارد.
کودک عامل گسترش نسل است و تولد هر کودک ميتواند بر پويايی خانواده اثر بگذارد، والدين و ديگر اعضای خانواده بايد تغييرات متعددی را جهت سازگاری با عضو جديد تحمل کنند. تولد يک کودک ناتوان بر خانواده میتواند اثرات عميقی داشته باشد، زيرا خصوصيات کودکان و نوزادان معلول حدود انتهايی رفتار است و از آنجايی که معلوليت و رفتارهای ناشی از آن امری ثابت و پايدار میباشد، اين امر بر تعاملاتی که کودک با والدين و خواهران و برادران خود دارد، تاثير میگذارد (هالاهان وکافمن ، 1998).
مراقبتهای اضافی که برخی از کودکان معلول به والدين تحميل میکنند، برنحوه تعامل والدين تاثير میگذارد. بروز معلوليت در فرزندان اختلالات عاطفی و مشکلات اقتصادی زيادی را در خانواده ايجاد ميکند، بنحوی که يكايك افراد خانواده دچار بحرانهايي ناشي ازوجود فرد معلول ميشوند.
روابط دچار سردی وتيرگي ميشود و روابط اجتماعي خانواده نيزمحدود ميگردد. ساير فرزندان دچار مشکلات عاطفي و اجتماعي ميگردند و بطور کلي بهداشت روانی خانواده که ضامن سلامت کودکان و سرمايههای فردی-اجتماعي است به شدت به مخاطره ميافتد هر چند خانوادههای کودکان معلول فشار روانی بیشتری را تجربه میکنند ولی سازگاری زناشویی بالاتری را از خود نشان میدهند(حسين نژاد، 1375).
در تحقيق حاضر سعي محقق بر روشن کردن اين موضوع است که آيا حضور کودک عقب مانده ذهنی در خانواده ميتواند بر سازگاری اجتماعي مادران اثرات منفي داشته باشد يا نه؟
بيان مساله:
خانواده يک نظام اجتماعي است که اختلال در هر يک از اجزای و اعضاء آن کل نظام را مختل ميکند و اين نظام مختل شده به نوبه خود اختلالات مربوط به اعضاء را تشديد و مشکلات جديدی را ايجاد ميکند. با اين نگرش، معلوليت يکي از فرزندان، برتمامي خانواده و کارکردهای مختلف آن و بر يکايک اعضاء تاثير غالبا منفي باقي ميگذارد. به عبارت ديگر معلوليت فرزندی در خانواده، مانع از آن ميشود که خانواده بتواند کارکردهای متعارف خود را بنحو مطلوب داشته باشد.
از جمله اين کارکردها تامين موجبات رشد و پرورش شخصيت فرزندان، تأمين محيطی دلپذير برای اعضاء و ايجاد پايگاهی برای برقراری روابط اجتماعی خانواده با ديگران میباشد. خانواده پايگاهي برای برقراری ارتباطات اجتماعي است و برقراری ارتباط با ديگران در استحکام شبکه خويشاوندی سهم بسزايي دارد (ناصرشريعتي وداورمنش، 1374ص 117-116).
همانطور که ميدانيم انسان عادی برای حفظ و تطابق خود با محيط از انواع روشهای خودآگاه و مکانيسمهای دفاعي کمک ميگيرد. ولي هر انساني در برابر فشارها و عواملي که سبب ايجاد تنش و فشار رواني در او ميشود، دارای آستانه تحمل است و چنانچه فشارهای محيطي او بيش از اندازه شود، در نقطهای تعادل رواني او به مخاطره ميافتد (اسلامينسب، 1373ص33).
با به دنيا آمدن کودک ناتوان فشارهايي بر والدين وارد ميگردد که موجب بر هم خوردن آرامش و انسجام خانواده ميشود، در نتيجه سازش يافتگي آنان را تحت تاثير قرار ميدهد.
فابر (1975) خاطر نشان میسازد که در اثر وجود کودک عقب مانده ذهنی انواع فشارهای زير به والدين و ساير اعضای خانواده تحميل میشود:
1) به تعويق افتادن تحول روانی ساير فرزندان
2) محدود شدن پيشرفت خانواده
3) وقوع بحرانهايی مانند مشکلات زناشويی، طلاق، افسردگی والدين
4) بروز احساساتی از قبيل خشم، نااميدی و احساس گناه (ترنبول وترنبول ، 1990 به نقل از شريفیدرآمدي ص64).
رزنبرگ ورابينسن (1990) به تاثير شرايط خانواده بر سازگاری با تولد کودک معلول اشاره مينمايد. آنها خاطر نشان ميسازند. خانوادههايي که از نظر وضعيت آموزشي، تربيتي و فرهنگي در وضعيت مناسبي نيستند و از امکانات حمايتي برخوردار نباشند و شرايط اقتصادی بدی داشته باشند، فرايند سازگاری را بخوبي طي نميکنند و دچار ناراحتي ميشوند (به نقل از ماهر،1377).
البرزی (1375) درباره تاثير کودک عقب مانده ذهني بر والدين و رويارويي پدر و مادر با کودک عقب مانده ذهني نشان ميدهد که والدين به واکنشهای مختلفي دچار ميشوند که عبارتند از:احساس خجالت (41درصد)، احساس گناه (37درصد)، پنهان کردن فرزند (10درصد).
خانواده در ارتباط با داشتن چنين فرزندی فشارهايي را تحمل ميکند که از جمله آن مواردی از قبیل نگراني برای فرزند (87درصد)، آزردگي عصبي (2/53درصد)، تاثير بر روابط خانواده (23درصد)، اختلاف زناشويي (18درصد) اشاره نمود (شريفيدرآمدی، 1381ص165-164).
فابر (1959) يکي از اولين پژوهشگراني است که انواع استرس ايجادشده در خانواده که ناشي از پي بردن به معلوليت کودک است را مورد بررسي قرار ميدهد. يکي ازرايج ترين اين استرسها، واکنش اندوه است. اين واکنش سمبل يا نشانه مرگ کودک طبيعي است. بعبارت ديگر، داشتن کودک معلول نشانه از دست دادن يک کودک طبيعي است. آگاهي از اينکه کودک آنها با مشکل متولد شده است و اين مشکل ادامه خواهديافت، فرايندي از اندوه را موجب ميشود که شبيه اندوهي است که اعضاء خانواده کودک در حال فوت با آن روبرو است.
فابر اشاره ميکند که وجود کودک معلول اغلب موجب اختلال در رشد و تعالي خانواده نيز ميشود. او ويژگي بحراني که خانواده با آن روبرو است را مانند يک توقف در چرخه زندگي خانواده تعريف ميکند که در اثر آن :
الف) رشدوتکامل خانواده کند ميشود
ب) هماهنگي ميان و ظايف اعضاء خانواده مختل ميگردد، در حاليکه در شرايط عادی اين هماهنگي موجب رشد و تکامل خانواده ميشود (ملكپور، 1369).
از عوامل فشارزا بر خانواده و والدين کودکان معلول، عوامل غير اجتنابي هستند که در برابر فعاليتها و اهداف خانواده موانعي را بوجود ميآورند، اين عوامل مشقتهای عمومي هستند که با فعاليتهای تفريحي، فرصتهای شغلي و فعاليتهای مربوط به سازمان خانواده مرتبط هستند. مک کابين و همکاران معتقدند که هم ميزان و هم انعطاف تفريح و فراغت در اين خانوادهها کاهش مييابد و به همان صورت نيز به دليل کارهای زياد مسايل زماني کاهش پيدا ميکند. عوامل فشارزای ديگر ناشي از زندگي اجتماعي خانواده ميباشند (حسيننژاد، 1375).
کازات و ماروين (1984)، فابر (1959) واکنشهای منفي که والدين از دوستان و همسايگان مشاهده ميکنند و همچنين خجالت و احساس شرم والدين و يا خواهران و برادران به خاطر فرزند يا برادرشان، همچنين ترس از حوادث و تصادفات نيز ميتواند منجر به انزوای اجتماعي خانواده گردند (دارلينگ و سليگمن، 1989به نقل از ايلالی،1376).
در خانوادههاي كودكان معلول مادر بيشترين دشواري و فشار را در نگهداري كودك تجربه ميكند. با حضور كودك معلول در خانواده مادر ديگر قادر نيست مانند قبل كارهايي مثل آماده كردن غذا، شستن لباسها، خريد هفتگي خانه و كمك در تكاليف مدرسه را بخوبي انجام دهد. زماني را كه صرف افراد ديگر خانواده ميكرد، كاهش مي يابد. زيرا بيشتر وقت او صرف مواظبت و تامين احتياجات كودك معلول ميشود. با دور شدن مادر از كارهاي قبلي، ساير اعضاي خانواده بيشتر احساس مسوليت ميكنند. ممكن است براي افراد ديگر خانواده، سازگاري با فشارها و امور جديد كه ناشي از وجود كودك معلول است، بسيار مشكل باشد (اديبسرشكي، 1380ص132).
فهرست مطالب:
مقدمه
بیان مساله
اهمیت و ضرورت
هدف از اجرای تحقیق
ـ اهداف کلی
اهداف جزئی
.فرضیات یا سوالات تحقیق
تعریف واژهها
سازگاری اجتماعی
مروری بر مطالعات پیشین
مفهوم عقب ماندگی ذهنی از دیدگاه متحولی پیاژه
تعریف عقب ماندگی ذهنی
طبقه بندی
شدت عقب ماندگی
ویژگیها و اختلالهای توأم
عوامل زمینه ساز
شیوع
دوره یا سیر
سیستم طبقه بندی خانواده
روی آوردهای خانوادههای دارای کودک استثنایی ناتوان
خصوصیات خانواده دارای کودک معلول
تأثیر کودک معلول بر واکنشهای اولیه والدین
انواع واکنشهای نخستین والدین
مسایل زناشویی
پذیرش یا طرد کودک معلول
سازگاری خانواده کودکان معلول
سازگاری اجتماعی
ملاک و معیار سازگاری
برخی از خصوصیات انسان سازگار به شرح زیر است
عوامل مؤثر در سازگاری
دیدگاهها در مورد سازگاری اجتماعی
در دیدگاه زیستی ـ روانی ـ اجتماعی
دیدگاه تحلیل روانی
دیدگاه یادگیری اجتماعی
دیدگاه علوم رفتاری
دیدگاه مراجع محوری
دیدگاه انسان گرایی
دیدگاه روان شناسی شناختی
مروری بر مطالعات پیشین
روش شناسی تحقیق
حجم نمونه و شیوه محاسبه آن
مکان و زمان انجام تحقیق(محیط پژوهش)
پایایی و اعتبار مقیاس سازگاری اجتماعی (SAS) ))
روش جمع آوری دادها
روش تجزیه و تحلیل داده ها
ملاحظات اخلاقی
منابع
منابع و مأخذ:
منابع فارسی:
1. اديب سرشكي، نرگس (1380).كودكان استثنايي خانواده ومشاوره.چاپ:آبان.
2.ارژنگي، وجيه ا... (1381)."تأثير راهبردهاي مقابلهاي در كاهش تنيدگي والدين كودكان عقب مانده ذهني". پايان نامه كارشناسي ارشد، دانشكده روانشناسي و علوم تربيتي، دانشگاه تهران.
3. اسلامی نسب ، علی (1373).روانشناسی سازگاری. چاپ و نشر بنياد.
4.انجمن روانپزشكي آمريكا (1994).راهنماي تشخيصي وآماري اختلالهاي رواني.مترجم: محمدرضا نيكخو و همكاران، انتشارات:سخن، چاپ سوم.
5.ايلالی، احترام السادات (1376)."بررسی نسبت سازگاری والدين کودکان عقب مانده ذهنی در رابطه با عوامل تنش زا در مدارس استثنايی شهر ساری ". پايان نامه کارشناسی ارشد، دانشکده مامايی و پرستاری، دانشگاه تهران.
6.برجعلي، احمد (1378)."تأثير سازگاري و الگوهاي فرزند پروري والدين بر تحول رواني ـ اجتماعي دانشآموزان دبيرستاني شهر تهران .رساله دكترا، دانشکده روانشناسی و علوم تربيتی، دانشگاه علامه طباطبايی.
7. پاشا شريفی، حسن ؛ شريفی، نسترن (1380).روش های تحقيق در علوم رفتاری. تهران:سخن.
8.پور مقدس، علي (1367).روان شناسي سازگاري.انتشارات: مشعل.
9.چاووشي، گيتي (1366). "بررسي مسايل رواني ـ مادران كودكان عقب مانده ذهني ". پايان نامه كارشناسي ارشد، دانشكده روانشناسي و علوم تربيتي، دانشگاه تهران.
10. حسنآبادي، هادي(1380)." مقايسه پيشرفت تحصيلي، سازگاري اجتماعي و افسردگي دانشآموزان مدارس شبانه روزي با دانشآموزان روزانه دوره دبيرستان اسفراين". پايان نامه كارشناسي ارشد، دانشگاه آزاد رودهن.
11. حسين نژاد، محمد (1375)."بررسي ومقايسه ميزان فشاررواني وسازگاري زناشويي والدين كودكان عقب مانده ذهني آموزش پذير وكودكان معلول جسمي وحركتي باوالدين كودكان عادي شهرتهران ".پايان نامه کارشناسی ارشد، دانشکده روانشناسی و علوم تربيتی، دانشگاه علامه طباطبايی.
12. حناآبادي، حسين (1375). "بررسي تعامل رواني ـ اجتماعي والدين كودكان عقب مانده ذهني آموزش پذيرزاهدان و تهران". پايان نامه كارشناسي ارشد، دانشكده روانشناسي و علوم تربيتي، دانشگاه تهران.
13. خجسته، مهرداد (1383)."مقايسه نگرش مذهبي، رضايت زناشويي و برخي از ويژگيهاي شخصيتي والديني كه فرزند عقب مانده ذهني خود را در خانه نگهداري ميكنند و والديني كه آنها را به مركز نگهداري عقب ماندههاي ذهني ميسپارند ".پايان نامه كارشناسي ارشد، دانشكده روانشناسي و علوم تربيتي، دانشگاه تهران.
14.ديلمي، عزيز (1380)."بررسي اثر بخشي مشاوره همسالان بر سازگاري اجتماعي و خودپنداره دانشآموزان پسر سال اول دبيرستان شهرستان دزفول". پايان نامه کارشناسی ارشد، دانشکده روانشناسی و علوم تربيتی، دانشگاه علامه طباطبايی.
15. رستمي، الياس (1383)." بررسي دلبستگي نوجوانان به والدين و همسالان در جامعه ايراني و رابطه آن با مؤلفههاي سازگاري اجتماعي".پايان نامه كارشناسي ارشد، دانشكده روانشناسي و علوم تربيتي، دانشگاه تهران.
16. رضازاده، حسين (1379)."بررسي و مقايسه نيازهاي رواني و اجتماعي والدين دانش آموزان پسر عقب مانده ذهني، ناشنوا و عادي چهار شهرستان مياني استان مازندران در مقطع ابتدايي". پايان نامه کارشناسی ارشد، دانشکده روانشناسی و علوم تربيتی، دانشگاه علامه طباطبايی.
17. رضايي، مهدي (1377)."بررسي نقش آموزش و مشاوره فعاليتهاي روزمره زندگي بر مادران كودكان عقب مانده ذهني".پايان نامه كارشناسي ارشد، دانشگاه علوم بهزيستي و توانبخشي.
18. سادوك،بنجامين (1933).خلاصه روانپزشكي:علوم رفتاري-روانپزشكي باليني. مترجم:نصرت ا... پورافكاري.تهران:شهر آب،آيندهسازان.
19. سرمد، زهره؛ بازرگان، عباس؛ حجازی، الهه (1376). روش های تحقيق در علوم رفتاری. تهران:نشر آگه.
20. سليمي اشكوري، هادي (1366). گزارش سمپوزيوم عقب ماندگي ذهني تهران: دانشگاه علوم توانبخشي.
21. سيف نراقي، مريم؛نادري، عزت ا... (1380).روانشناسي وآموزش كودكان استثنايي.تهران:انتشارات ارسباران.
22. شادمان، ميترا (1383)."بررسي سازگاري اجتماعي دانشجويان دانشگاه آزاد اسلامي، واحد رودهن". پايان نامه كارشناسي ارشد، دانشگاه آزاد رودهن.
23. شريفیدرآمدی، پرويز (1381).روانشناسي كودکان استثنايی.تهران:روانسنجی، جلد1و 2.
24. شفر، مارتين (1370). فشار رواني. مترجم:پروين بلورچي. تهران: پاژنگ.
25. شفيعآبادي، عبدالله؛ ناصري، غلامرضا (1377). نظريههاي مشاوره روان درماني. مركز نشر دانشگاهي.
26. ظريفصنايعي،ناهيد (1371)."بررسي عوامل تنشزا و نحوة سازگاري والدين كودكان تحت درمان با همودياليز در مراكز طبي كودكان". پايان نامه کارشناسی ارشد، دانشکده مامايی و پرستاری، دانشگاه تهران.
27. عابدسعيدی، ژيلا؛ اميرعلیاکبری، صديقه (1380). روش تحقيق در علوم پزشکی و بهداشت. تهران:سالمی.
28. فريد، ابوالفضل (1375)."بررسي و مقايسه ميزان سازگاري اجتماعي يك زبانهها و دو زبانهها در مدارس ابتدايي شهرستانهاي تهران و تبريز". پايان نامه کارشناسی ارشد، دانشکده روانشناسی و علوم تربيتی، دانشگاه علامه طباطبايی.
29. كجباف، باقر (1377)."بررسي تطبيقي ـ تشخيص عقب ماندگي ذهني براساس نظام تحولي پياژه و معيارهاي انجمن آمريكايي عقب ماندگي ذهني". رساله دكتري، دانشكده علوم انساني، تربيت مدرس .
30. محمدي، كوروش (1380)." بررسي ويژگيهاي مؤثر در نگهداري از كودك عقب مانده ذهني در خانه يا سپردن او به مراكز بهزيستي شهر تهران". پايان نامه، كارشناسي ارشد، دانشكده روانشناسی و علوم تربيتی، دانشگاه علامه طباطبايی.
31. ملكپور، مختار (1369). بهداشت خانواده كودكان عقب مانده ذهني اصفهان: جهاد دانشگاهي.
32. معاني، ايرج؛ شاپوريان، رضا؛ حجت، محمدرضا (1379).روانشناسي بهزيستي.تهران:زرين.
33. منصفزادهتبريزی، مهدی (1377)."بررسی و مقايسه واکنش مادران عقب مانده ذهنی و مادران کودکان عادی در پذيرش يا عدم پذيرش فرزند پسر خود در مدارس ابتدايی شهر تهران".پايان نامه کارشناسی ارشد، دانشکده روانشناسی و علوم تربيتی، دانشگاه علامه طباطبايی.
34. ميرزمانی، محمود."سازگاری اجتماعی زنانی که همسر خود را از دست دادهاند".اسرار، 3(پاييز1379):90-84.
35. ميلانيفر،بهروز (1378).روانشناسي كودکان و نوجوانان استثنايي.تهران:قومس.
36. ناصرشريعتی، تقی؛داورمنش، عباس (1374).اثرات معلوليت ذهنی فرزند بر خانواده(خلاصه يک تحقيق).تهران:سازمان بهزيستی کشور، دانشگاه علوم بهزيستی و توانبخشی.
37. نانسيرابينسون، هالبرتبيرابينسون (1377).كودك عقب مانده ذهني.ترجمه:فرهادماهر.مشهد:انتشارات آستان قدس رضوي موسسه چاپ ونشر.
38. نظري، شيما (1384)."بررسي نظر والدين كودكان مصروع نسبت به عوامل تنشزا و ميزان سازگاري آنان با اين عوامل در مراجعه كنندگان به مراكز درماني منتخب شهر تهران". پايان نامه کارشناسی ارشد، دانشکده مامايی و پرستاری، دانشگاه تهران.
39. واليپور، ايرج (1360). روان شناسي سازگاري. چاپ و نشر وحيد.
40.يعقوبي، ابوالقاسم (1372)."بررسي مسايل رواني-اجتماعي والدين كودكان عقب مانده ذهني".شهر تهران". پايان نامه کارشناسی ارشد، دانشکده روانشناسی و علوم تربيتی ، دانشگاه علامه طباطبايی.
منابع لاتین:
41. Ashum Gupta and Nidhi Singhl (2004).Positive perceptions in parents of children with disability. Asia pacific disability rehabilitation hournal. vol, 15 (1):22-34.
42. Beckman PJ (1991). Comparision of mothers and fathers perceptions if effect of young children with and aithout disability. Journal of mental retardation. 95 (5):585-95.
43. Beresford B (1994). Resources and Strategies:How parents cope with the care of disabled child.Journal of child Pcychology and Psychiatry.35:171-209.
44. Chandorkar H, Chakraborty K (2002).Psychological morbidity of parents of mentally retarded children.India Journal of Psychiatry. 47:271-274.
45. Chauhan, ss (1993) . Mental hygiene: A seience of Adjustment.Second edition. New dehli , india: Allied publishers limi tited.
46. Flynt SW,Wood TA (1989). stress and coping of mothers of children with moderate mental retardation. Journal of mental retardation. 94 (3):278-830.
47. Friedrich,W.N and Friedrich, W.L (1981). Pschosocial assets of parents of handicapped and nonhandicapped children. American Journal of mental deficiency. 85,551-530.
48. Harris,S.L (1995). Family of the developmental disabeld:A guide to behavioral internation, Book:pergram on new york.
49. kirk .A.S, gallagler.J.J Anastasiow.S.N. (1993). Educuating exceptional boston: Houghton miffun compony.
50. McGlon K,Santos L,Kazamal,Fong R,Muellerc (2002). Pschosocial stress in adoptive in parents of special-needs children. child welfare. 81 (2):151-71.
51.Mosha Zeinder and Normans (1996).Handbook of coping:Theory,Research ,Applications.
52. Patricia M.Minnes (1985).Family Adjustment to stress Associated with a limb-deficient child.Journal of the Association of childrens prosthetic-orthotic clinics,vol 20(4).pp.62.
53. Pelchat D.,Ricard N.,Bouchard J-M.,Perreault M.,Saucier J-F.,Bethiaume M.,Bisson J (1999).Adaptation of parents in relation to their 6-month-old infants type of disability.child:care,Health and Development,vol.25 no 55 pp.371-398(22).
54. Ronit Gol-Etrog (2002).The differences between fathers and mothers of young adults with mental retardation in the stress levels coping strategies and attitudes toward integration of their sons/doughters in to the community.university:Haife.
55. Salovita T,Italinna M,Leinonen E (2003). Explaining the parental stress of fathers and mothers caring for a child with intellectual disability:A Double ABCX Model.Journal Intellectual Disability Research. 47(Pt 4-5):300-120.
56. Scott M .Williams, MA, & Wendy Hill Williams, MA (2005). My family, past, present and future:Apersonal exploration of marriage and the family. pearson custom publishing.
57. Singhi PD,Goyal L,Pershad D,singhi s,walia BN (1990).Psychosocial problems in families of disabled children.Br Jmed psychology. 63 (Pt2): 123-820
58. Trute ,B.& Hiebert_Murphy.D (2002).Family adjustment to childhood developmental disability:A measure of parent Appraisal of Family Impacts.Journal of Pediatric Pcychology. vol.17(3).PP.271-280.
59. Vermaes IP,Janssens JM,Bosman AM,Gerris JR (2005). Parents Psychosocial adjustment in family of children with spina Bifidia:a meta-analysis. BMC Pediatric.25,5:32.
60. Wallander JL,Marullo DS (1997). Handicap-related problams in mothers of children with physical impairments. research Development Disability.18(2):15-65.
61. Warfield ME,Krauss MW,Hauser-cram P,Upshur CC,Shonkoff JP (1999). Adaptatipn durimg early childhood aming mothers of children with disability. Journal Developmental Behavior Pediatric.20 (1):9-16.
62. Weiss MJ (2002). Harrdiness and social support as predictors of stress in mothers of typical children,children with autism , and children mental retardation.Rutgers,The State university of new jersey. 6 (1):115-30.
63. Weissman,M.N.and paykel,E.S (1974).The depressed woman:a study of social relationship.chicago:University of Chicago press.
برچسب ها:
بررسی و مقايسه سازگاری اجتماعی مادران کودکان عقب مانده ذهنی آموزش پذير با مادران کودکان عادی سازگاری اجتماعی مادران با کودکان عقب مانده ذهنی کودکان عقب مانده ذهنی کودکان عادی عقب مانده کودکان عقب مانده