عنوان: مبانی نظری و پیشینه تحقیق دلبستگی
فرمت ورد قابل ویرایش
تعداد صفحات: 58
همراه با رفرنس نویسی و پاورقی داخل متن
منابع کامل
ممکن است در توضیحات بهم پیوستگی در کلمات وجود داشته باشد ولی در فایل word اینگونه نیست.
قسمتی از متن:
در اثر تعامل منفی با نگارههای دلبستگی که به اندازه کافی در دسترس و پاسخگو نیستند، راهبرد اولیه دلبستگی یعنی جستجوی مجاورت به هدف مورد نظر خود نمی رسد. در نتیجه، پارامترهای عمل سیستم دلبستگی بر دو راهبرد ثانویه دلبستگی تاکید میورزند. این دو راهبرد بیشفعالسازی و غیرفعالسازی میباشند. این دو راهبرد را میتوان بر اساس تفاوت دو مفهوم نزاع و گریز در روانشناسی فیزیولوژی (کانون[1]، 1939) بررسی کرد. راهبردهای بیشفعالسازی پاسخهای نزاعی به ناکامی نیازهای دلبستگی هستند، که بالبی به آن اعتراض[2] گفته است. اعتراض در روابطی بوجود میآید که نگارههای دلبستگی گاهی پاسخگو و گاهی نیستند، در این حالت فرد به راحتی از جستجوی مجاورت دست نمیکشد و در حقیقت بر جستجوی خود اصرار میورزد تا نگارههای دلبستگی را وادار به توجه، عشق و حمایت سازد. هدف اصلی این راهبردها کسب حمایت و توجه نگارههای دلبستگی بیثبات است (کسیدی و کوباک، 1988؛ مین، 1990). راهبردهای غیرفعالسازی یا گریز، عکسالعمل نسبت به عدم دسترسی نگارههای دلبستگی است. در این تعامل عدم تأیید و همچنین تنبیه به علت نزدیک شدن و نیاز به نگاره دلبستگی وجود دارد (کسیدی و کوباک، 1988؛ مین، 1990). در این حالت، فرد میآموزد که نتیجه بهتر در صورت پنهان کردن نیازها و آسیبپذیریها بدست میآید، و تلاش برای جستجوی مجاورت ضعیف است، احساس ایمنی بدست نیامده و سیستم دلبستگی غیرفعال میشود. فرد تلاش میکند که به تنهایی از پس مشکلات و تهدیدها برآید. بالبی (1969/1982) به آن اتکا به خود اجباری[3] میگوید.
ب) مفهوم سبک دلبستگی: بیشترین تحقیقات انجام شده در زمینه تفاوتهای فردی در کارکرد سیستم دلبستگی در بزرگسالی بر سبکهای دلبستگی تأکید دارد، سبکهای دلبستگی بهصورت الگوهای انتظارات، نیازها، هیجانها و رفتار اجتماعی که از تاریخچه خاص تجارب دلبستگی معمولاً با والدین شکل میگیرد (فرلی و شیور، 2000) میباشد. سبک دلبستگی هر فرد، مدلهای کارکردی با بیشترین میزان دسترسیپذیری، کارکرد نوعی سیستم دلبستگی هر فرد را در روابط خاص (سبکهای دلبستگی در روابط خاص) و در روابط کلی (سبک دلبستگی کلی و عمومی) را منعکس میسازد. بنابراین هر سبک دلبستگی بهصورت محکمی با مدلهای کارکردی پیوند خورده است و راهبردهای دلبستگی (اولیه، ثانویه، بیشفعالسازی یا غیر فعالسازی) را سازماندهی میکند.
مفهوم سبک دلبستگی، اولین بار توسط اینزورث (1967) برای توصیف الگوهای پاسخهای نوزادان در هنگام جدایی از مادر و بازگشت مادر در یک موقعیت آزمایشگاهی به نام «موقعیت ناآشنا» مطرح شد. نوزادان در این تحقیق به سه طبقه ایمن، اجتنابی و اضطرابی تقسیم شدند. مین و سولومون[4] (1990) چهارمین نوع دلبستگی یعنی «آشفته/بینظم[5]» که حاصلضرب دو سبک اضطرابی و اجتنابی است را معرفی کردهاند.
نوزادانی که سبک ایمن دارند از مدلهای کارکردی موفقی در جستجوی مجاورت برخوردار هستند. در آزمایش «موقعیت ناآشنا» این نوزادان در هنگام جدایی از مادر پریشانی نشان میدهند اما سریعاً بهبود مییابند و با علاقه در محیط شروع به جستجو میکنند. هنگامی که مادر باز میگردد، با شادی و محبت با مادر برخورد می کنند، خود نوزاد شروع کننده این تعامل است، به در آغوش کشیده شدن توسط مادر پاسخ مثبت میدهند و سریع به سمت اسباببازیهای موجود در موقعیت باز میگردد و شروع به بازی میکند. در مشاهدات خانگی، مادران این نوزادان در زمان نیاز این نوزادان در دسترس هستند و به رفتار جستجوی مجاورت این نوزادان پاسخگو هستند (اینزورث، بلهار[6]، واترز و وال[7]، 1978).
برچسب ها:
پیشینه تحقیق دلبستگی تحقیق دلبستگی پیشینه دلبستگی مبانی نظری دلبستگی مبانی دلبستگی دلبستگی