این نوشتار مبانی نظری و پیشینه تحقیق اختلالات رفتاری کودکان می باشد. در بخش اول چارچوب و مبانی نظری اختلالات رفتاری کودکان تشریح می شود و در بخش دوم پیشینه نظری تحقیق اختلالات رفتاری کودکان در پژوهش های داخلی و خارجی مورد بررسی قرار می گیرد.
تشخیص اختلالات رفتاری، رخدادی است که همه اعضای خانواده را تحت تاثیر قرار میدهد. والدین این کودکان پس از آگاهی از اختلال فرزندشان، نگرانیهای زیادی را تجربه میکنند (تیل[1]،1991). آوید[2]، گریفین[3]و براو[4] (2000) واکنش های والدین کودکان مبتلا به اختلالات رفتاری و ناتواناییهای جسمانی و شناختی به تشخیص اختلال فرزندشان را بررسی کردند. نتایج مطالعه آن ها نشان داد که همه والدین احساس شوک، گیجی و نگرانی را پس از دریافت تشخیص تجربه کرده بودند.تشخیص اختلالات رفتاری در کودکان با تاثیراتی که بر والدین (ادراک منفی درباره تواناییهای والدگری، احساس ناشایستگی و شکست، احساس گناه و عزت نفس پایین) میگذارد فشار های زیادی را بر والدین تحمیل می کند (هایجین و همکاران، 2005).
2-3-7-2. مشکلات رفتاری و ارتباطی کودکان
یکی از منابع عمده استرس در والدین کودکان مبتلا به اختلالات رفتاری، مشکلات رفتاری و ارتباطی کودک است (ایستس و همکاران، 2009؛ تومانیک[5]، هریس[6] و هاوکینز[7]، 2004). پژوهشهای مختلف نشان میدهد که والدین بالاترین میزان استرس را در ارتباط با مشکلات رفتاری کودک تجربه می کنند (کلر، استرلینگ- هانگ، 2004). از آنجا که مدیریت مشکلات رفتاری نیازمند سطح بالاتری از نظارت است، والدین ممکن است استرس و فشار های زیادی را متحمل شوند (کوئین، 2009). گری[8] و هولدن[9] (1992) نشان دادند که رفتار های آسیب رسان و قشقرق سهم به سزایی بر افزایش استرس والدین دارد. علاوه بر مشکلات رفتاری، محدودیت های اجتماعی و ارتباطی کودکان مبتلا به اختلالات رفتاری سهم عمدهای در استرس والدینی دارد.
دیویس و کارتر (2008) نشان دادند که تاخیر در مهارت های اجتماعی یکی از مهم ترین عوامل افزایش استرس در والدین این کودکان است. بیتسیکا[10] (2004) نیز در بررسی استرس مادران کودکان مبتلا به اختلالات رفتاری نشان داد که تحریک پذیری، محدودیت در مهارتهای ارتباطی، انزوای اجتماعی و محدودیت در مهارت های خودیاری، همبستگی بالایی با سطوح بالای استرس والدینی دارد. شدت مشکلات رفتاری و ارتباطی نیز با میزان استرس در والدین مرتبط است. هاستینگز و جانسون[11] (2001) نشان دادند که والدین کودکانی که نقص و مشکلات شدید تری دارند، استرس بیشتری را تجربه می کنند. دورات[12]، بردین[13]، یازیگی[14] و مونی[15] (2005) نشان دادند مشکلات شدیدتر کودکان در بیان هیجانات و ارتباطات اجتماعی، تاثیر به سزایی بر افزایش میزان استرس مادران کودکان مبتلا به اختلالات رفتاری دارد(آسبورن و رید، 2010).
2-3-7-3. سن کودک
سن کودک نقش مهمی در میزان استرس والدینی دارد. از نظر جانسون و پاتوی[16] (2003) انتقال از دوره کودکی به نوجوانی برای بسیاری از والدین کودکان مبتلا به اختلالات رفتاری استرس برانگیز است. پژوهش های مختلف نشان میدهد که والدین نوجوانان مبتلا به اختلالات رفتاری استرس بیش تری را نسبت به والدین کودکان مبتلا به این اختلالات تجربه میکنند. فرسودگی روانی والدین به علت مراقبت های طولانی از کودک، تلاش کودک برای استقلال علی رغم نداشتن توانایی لازم، احساس افسردگی و انزوا به تبع آگاهی نوجوان از محدودیت های خود، خطرات بیش تر پرخاشگری به سبب افزایش نیروی جسمانی و قدرت بدنی و رشد آگاهی های جنسی موجب افزایش استرس والدین در دوره نوجوانی میشود (مارکوس[17] و اسچاپلر[18]، 1987؛ کروسما، 2007).
2-3-7-4. مسائل مالی
کمبود منابع مالی در همه خانواده های کودکان مبتلا به اختلالات رفتاری (صرف نظر از وضعیت اقتصادی- اجتماعی) دیده میشود. هزینه هایی مانند ارزیابی ها، برنامه های خانگی، سازگار کردن محیط خانه و درمان های متعدد می تواند منابع مالی خانواده را به شدت کاهش دهد. خانواده ای که پدر و مادر شاغل دارد، ممکن است تبدیل به خانواده ای با یک منبع درآمد شود، چون یک والد شغل خود را ترک می کند تا مراقب اصلی کودک شود. فکر و خیال هزینه های مراقبت از کودکان استرس زیادی را در والدین به وجود می آورد (کوئین، 2009).
2-3-7-5. واکنش جامعه
در حالی که والدین میتوانند کاملا رفتارهای کودک مبتلا به اختلال رفتاری را در خانه بپذیرند، همین رفتار در جامعه ممکن است باعث افزایش چشمگیر استرس در آن ها شود. ممکن است مردم خیره شوند، نظر بدهند، رویداد های ناگوار و سوء رفتار هایی را که اتفاق می افتد، درک نکنند و یا والدین را مقصر رفتارهای کودک بدانند (بندریکس، 2006؛ کوئین، 1388). این نگاه ناشایست جامعه استرس زیادی را بر والدین تحمیل می کند و باعث کناره گیری آن ها از جامعه می شود (کاتلر[19] و کازلوف[20]، 1987؛ کروسما، 2007).
2-3-7-6. انزوای والدین
کناره گیری از دوستان، خویشاوندان و جامعه در میان والدین کودکان مبتلا به اختلالات رفتاری متداول است. تمایل والدین به تنهایی و انزوا، ناشی از طرد جامعه و احساس شرمساری والدین نسبت به رفتارهای عجیب و غریب کودکان در مکان های عمومی است (کلر و استرلینگ- هانگ، 2004).
پژوهشهای مختلف نشان میدهد که اغلب والدین پس از دریافت تشخیص اختلال، به دنبال کسب حمایت از جامعه و دوستان و اطرافیان می باشند. اما پس از مدت زمان کمی متوجه میشوند که جامعه و اکثر دوستان و اطرافیان شرایط آنها را درک نمیکنند. همین امر موجب میشود که والدین از کمک گرفتن و حمایت از دوستان و اطرافیان صرف نظر کرده و از جامعه کناره گیری کنند (بوید[21]، 2002). این انزوا ، دسترسی والدین را به حمایت های اجتماعی و هیجانی محدود می کند (رافعی، 1386).
فهرست مطالب
چارچوب نظری و پیشینه پژوهش اختلالات رفتاری کودکان
اختلالات رفتاری کودکان
2-3-1- تعریف اختلالات رفتاری کودکان با توجه به مفهوم بهنجاری
2-3-2- ملاک های اختلال رفتاری
2-3-3- شیوع اختلالات رفتاری در کودکان
2-3-4- سبب شناسی اختلالات رفتاری در کودکان
2-3-5-سلامت روان در والدین کودکان مبتلا به اختلالات رفتاری
2-3-6- مشکلات ارتباطی والدین کودکان مبتلا به اختلالات رفتاری
2-3-7- استرس والدینی در والدین کودکان مبتلا به اختلالات رفتاری
2-3-7-1- تشخیص اختلالات رفتاری در کودکان
2-3-7-2- مشکلات رفتاری وارتباطی کودکان
2-3-7-3- سن کودک
2-3-7- 4- مسائل مالی
2-3-7-5- واکنش جامعه
2-3-7-6- انزوای والدین
2-3-7-7- ناسازگاری در روابط زناشویی
2-3-7-8- مشکلات خواهران وبرادران
2-3-8- سازگاری با استرس در والدین کودکان مبتلا به اختلالات رفتاری
2-4- یافته های پژوهشی در داخلی وخارجی در قلمرو موضوع مورد بررسی
2-4-1- یافته های پژوهشی در داخل کشور
2-4-2- یافته های پژوهشی در خارج کشور
2-5- خلاصه
منابع
برچسب ها:
تاریخچه اختلالات رفتاری مبانی نظری اختلالات رفتاری تعریف نظری اختلالات رفتاری پیشینه تحقیق اختلالات رفتاری تاریخچه اختلالات رفتاری کودکان مبانی نظری اختلالات رفتاری کودکان پیشینه تحقیق اختلالات رفتاری کودکان مبانی نظری و پیشینه تحقیق اختلالات رفتاری