عدم خود باوری به معنای تنها و مجرد و در خلوت نشستن و از جمع کناره
گرفتن است. گوشه گیر کسی است که از مردم دوری می کند وعزلت می گزیند و بدان وسیله
خود را با محیط اطراف سازگار می سازد,البته هرنوع عزلت و در تنهای ماندن عدم خود
باوری تلقی نمی شود هر انسان گاه گاهی دوست دارد تنها باشد تا به خود شناسی وحل
مشکلات زندگی بپردازد عدم خود باوری زمانی حالت بیماری پیدا می کند که فرد از
آمیزش با جمع و همنوعان بیزار و بیمناک باشد در این مورد اگر عدم خود باوری بموقع
درمان نشود به پیدایش حالات روانی شدید و افسردگی منجر می شود. (شفیع آبادی ،
1374، ص 94) .
کم بود محبت در خانواده می تواند یکی از علل بروزعدم اعتماد به نفس باشد که توجه به به دانش آموز و
بر طرف کردن خواسته های او هم چنین تشویق و مورد مشاور ه قرار دادن می تواند در
درمان این نقیصه کمک کند.در سال تحصیلی اخیر
پس از برخورد با دانش آموزانم و صحبت
با تنی چند از آموزگاران در رابطه با حل مشکل آنها تصمیم گرفتم به صورت تخصصی و
علمی بر روی این قضیه تمرکز نمایم.
در واقع مشکل دانش آموزان عدم خودباوری ،عدم خود باوری و انزوا طلبی
بود، والدینشان چندین بار مراجعه کرده بودند و از افت تحصیلی و بی علاقگی آنها در انجام
تکالیف صحبت کرده بود و از اینکه علاقه ای ندارند که با سایر دانش آموزان دوست شوند
و همیشه توی لاک خودشان است، نگران بود و خواستار حل مشکل آنها شده بود.
حس انسان دوستان و مقتضیات شغل اینجانب ایجاب می کرد که نسبت به حل
این مشکل باید احساس وظیفه نموده و تمام سعی و فکر خود را بکار انداخته تا مشکل
این دانش آموزان را حل کنم .