شاید
این نکته به ذهن متبادر شود که یادگیری برخی از مطالب درسی بیشتر بر حس شنیداری استوار
است و نمی توان در بعضی دروس مانند علوم و...
حواس بیشتری را درگیر کرد.استفاده از روشها و رسانه هایی که دانش آموزان طی فرایند
یادگیری فقط شنونده صرف نباشند و فعالیت داشته باشند می تواند راهگشا باشد. ایفای نقش
، پانتومیم ، گردش علمی، بازی های آنلاین ، شبیه سازی ها ، تماشای فیلم ، کار با اشیا حقیقی ،محیط های چندرسانه ای ،رسانه های سه بعدی مثل مولاژ،ماکت ،مدل ، نقاشی
، خمیر بازی و.... در بکارگیری دیگر حواس نقش بسزایی دارند. تدریس بر اساس هوش های
چندگانه گاردنر به عنوان یک روش آموزشی که دربرگیرنده موارد ذکر شده می تواند باشد
از جمله روش های مفید برای نیل به این هدف است. حتی در آموزش های مبتنی بر رایانه بر قابلیت درگیری حواس مختلف در محیط یادگیری تاکید
می شود. مثلا در طرز کار قلب وقتی امکان مشاهده عینی آن برای دانش آموز فراهم نباشد
طراح محتوا ، محیط را به گونه ای طرح ریزی می کند که یادگیرنده همزمان با آنکه متنی
را می تواند درباره قلب بخواند ، صدای ضربان آن را بشنود ، طرز کار آن را به طور شبیه
سازی شده ببیند ، مقادیری را زیاد یا کم کند تا تاثیر آن را در طرز کار قلب ببیند
(مثلا ازدیاد فعالیت بدنی یا تنفس با وارد کردن مقدارو تاثیر آن بر طرز کار قلب ) و
دیگر مواردی که طراح با کمک یک متخصص موضوع
دربرنامه آموزشی خود لحاظ می کند.با توجه به مطالب بالا و آنچه گفته شد بنده در سال تحصیلی اخیر
تصمیم گرفتم بوسیله روش تدریس نوین و مبتنی بر خلاقیت و فناوری اطلاعات دانش
آموزانم را از طریق های مختلف با مفاهیم علوم درگیر کرده و حس های چند گانه را درآموزش
بهتر علوم بکاربرم.