دربين نيروهاي آموزش و پرورش، مدیران بايد كساني باشند كه با بردن نامشان
به ياد خوبي، صفا، صداقت و تمامي فضايل اخلاقي افتاد.ولی متاسفانه در جامعه کنون
فرهنگیان مشکلاتی وجود دارد که باعث می شود کاهی این موضوع نتیجه عکس بدهد.
اینجانب …
آموزشگاه …
متوسطه ..با راه حل هایی که در این طرح/ابتکار اجرا کردم در پایان زمانی که دانش
آموزان و همکاران متوجه صداقت ودرستی تعامل بنده
شدند آرام آرام در نحوه برخوردشان تغییرات ایجاد کردند نگاه های سنگین گذشته
وجود نداشت. و باعث تعامل بهتری می شد . درک واقعی همکار در شرایط مختلف عامل مهمی
در بهبود روابط و تغییر دیدگاه نسبت به مدیر مدرسه گردید.
زمانی که مشکلی به وجود می آمد و بنده با کمال میل اداره کلاس یا هر موردی
که مشکل را برطرف میکرد را قبول میکردم ،در برخورد های بعدی مشاهده می کردم که همکاران
با چه تواضع و احترام خالصانه ای برخورد می نمودند. واین موارد منجر به این شد بتوانم
ارتباط مثبت و اثرگذاری را د اشته باشم.بسیاری از دانشمندان، برقراری روابط انسانی
را مهم ترین عامل موفقیت مدیران دانسته اند. بر اساس پژوهش هایی که روی عده ای از مهندسان
انجام گرفت، نتیجه این شد که موفقیت مهندسان، قبل از آن که ناشی از تخصص مهندسی آنان
باشد، بیشتر مربوط به توان برقراری روابط انسانی آن هاست. معنی این سخن آن است که آن
دسته از مهندسانی که در کار خود موفق بودند، بیشتر کسانی بودند که می توانستند با همکاران
و مشتریان خود روابط انسانی مطلوب برقرار کنند. بنده
به این مهم از طریق ایجاد و مدیریت مدرسه نامرئی رسیدم. در مدرسه نامرئی بود که
توانستم ارتباط بهتری با دانش آموزان و تعامل خوبی با همکارانم ایجاد کنم. و در
جهت بهبود روابط انسانی در مدرسه کوشا باشم.
علاوه بر آن که روابط انسانی عامل مهم موفقیت مدیران در همه مدیریت
ها مانند مدیریت بازرگانی، صنعتی، دولتی و نظامی و غیره است، اما در مدیریت آموزشگاهی
جایگاه دیگری دارد و با سایر مدیریت ها قابل مقایسه نیست. دانش آموزان نه تنها تجربه
های کافی برای شناخت و تشخیص مصالح بلند مدت خود را ندارند، از نظر ساده اندیشی و صاف
و زلال بودن قلب و اندیشه خود، تحت تأثیر رفتار و روابط افراد اهم از رفتار باطنی و
خالصانه و رفتار ظاهری قرار می گیرند. این تأثیر آنقدر زیاد است که با قاطعیت می توان
گفت، مدیران و معلمان نمی توانند بدون تأثیر مثبتی که از طریق رفتار و روابط خود بر
دانش آموزان می گذارند، در تغییر رفتار یا تعلیم و تربیت آن ها موفق شوند.خوشبختانه،
اهمیت روابط انسانی در طرح تغییر بنیادی نظام آموزش و پرورش نیز مورد توجه قرار گرفته
است و تا حدودی می توان گفت که اساس تعلیمات نظام جدید آموزش و پرورش به حساب آمده
است.
حال اگر انسان موجودی است اجتماعی و مدنی بالطبع –
که با جامعه داد و ستد و تعاون و تعامل و کنش و واکنش دارد - باید در برنامه ریزی تربیتی و آموزش، در تدوین محتوای
کتب درسی و در اجرای برنامه ها و ... این جهت را ملحوظ داشت. یعنی برنامه برای رفع
نیاز جامعه باشد و برنامه ریز، مؤلف، محقق، مربی، معلم و دانش آموز در جامعه، با جامعه
و حلال مشکل جامعه باشند و تعاون و همکاری اجتماعی در اندیشه و گفتار و کردار همه نمایان
باشد و به طور کلی باید جهت تعلیم و تربیت این باشد که متعلم در عین حال که استقلال
فکری خود را در چهار چوب اصول حفظ می کند، فردی اجتماعی، پذیرای قوانین صحیح اجتماعی
و آماده برای کار گروهی شود و در کارهای سیاسی هم به عنوان یک تکلیف مهم و حساس شرکت
کند.