کارشناسان آموزشی معتقدند
یکی از مؤثّرترین عوامل در پیشرفت و ارتقاء سطح آموزشی هر منطقه ای ،حضور فعّال و
مؤثّر اولیای دانش آموزان و هماهنگی آنان با مدرسه است .امّا تاکنون الگوی مناسب
برای برقراری ارتباطی تأثیر گذار و مداوم برای مشارکت اولیاءطرّاحی نشده است واین
امر موجب کم رنگ شدن نقش آنان در تحصیل و بی میلی در مشارکت و بی اعتماد ی به نظام
آموزشی شده است.علی رغم راهکارهای پیش بینی شده و برنامه های پیشهادی کارشناسان
آموزشی هنوز شاخص میزان مشارکت اولیاء صرفاً در کمک های مادّی سنجیده می شود . آیا
هدف از مشارکت اولیاء تنها برای جلب کمک های مالی است ؟ به نظر کارشناسان تشکیل کمیته
های مشورتی اولیاء و در نظر گرفتن محل خاص برای حضور مداوم و خطّ تلفن مخصوص اولیاء
در جهت بهبود روابط اولیاء با مدرسه مؤثّر خواهد بود .بارها در کلاس درس خود
مشاهده می کردم که تعدادی از دانش آموزانم به دلایل مختلفی نسبت به بقیه دچار افت
تحصیلی هستندودرارزشیابی های کتبی
وشفاهی دچار وضعیت ضعیفی هستند.. در
بسیاری از مواقع می دیدم که شاگردانم
دچارتحقیرهاوسرزنش هاوتنبیهات قرار می گرفتندوگاهی نیز گره بسته ی آنان با اتخاذ
مواضع نادرست والدین یا خود من بسته تر می شد. با مشاهده ی این مساًله در کلاسم
تصمیم گرفتم با پیدا کردن راه حل های مناسب وابتکاری سرنوشت آنها را تغییر دهم،در
نتیجه با مطالعهً کتاب های گوناگون وتحقیقات انجام شدهً قبلی توانستم با برگزاری
جلسات مداوم با اولیاوبا اجرای سه روش شامل:
1 - دادن برنامه پیشنهادی درسی
2 - رودررویی وتبادل نظر دانش آموز قوی با
ضعیف
3 - تهیهً فرم نظارت خانواده بر امور درسی
فرزندشان
روز
به روز به فراگیری آنان روح تازه ای بخشیده و آنان را به درس و مدرسه علاقه مند
کرده وآنها را موفق وشاد ببینم.
یقیناً جمله ی شریفه
ی قرآنی ((تعاونوا علی البر و التقوی ))1 گوش
آشنای هرآشنای تعلیم و تربیت است و مفهوم و مضمون
آن بر همکاری در کارهای خیر ونیکوکاری تاکید دارد و از آنجائیکه در خیر بودن تعلیم
وتربیت شکی نیست پس به طور یقین مشارکت همهی زیر مجموعههای یک جامعهی خواهان
پیشرفت و توسعه، درتعلیم و تربیت فرزندان آن جامعه ضروری و امری بدیهی است و نیل و دستیابی سیستم
ها و افراد یک جامعه به سعادت دنیوی و اخروی میسور و ممکن نیست
مگر با توجه ، عنایت و مشارکت ویژه و همگانی به تعلیم و تربیت فرزندان آن
جامعه(حیدری کیا،1387).
در جهان امروز مشارکت
و آموزش از پایه های بنیادین توسعه هستند با توجه به این که آموزش و پرورش نتیجه
فعالیتهای سه نهاد عمده خانه، مدرسه و جامعه است. همکاری این سه نهاد در امور
آموزش و پرورش بیش از پیش ضرورت دارد(قاسمی پویا،1380، 85).
در این میان همکاری
اولیا در امور تحصیلی فرزندانشان با مدرسه از اهمیت ویژه ای برخوردار است.البته
هرگاه صحبت از تعلیم وتربیت به میان می آید اغلب مردم آموزش و پرورش را در نظر می
گیرند و بار سنگین تعلیم وتربیت را به دوش مدرسه می گذارند.بعضی از خانوادهها
تصور میکنند که فقط مدرسه مسئول تعلیم و تربیت فرزندانشان است و همهی مشکلات
باید در آنجا حل شود آنها از آموزش و پرورش انتظار دارند فرزندانشان را به بهترین
وجه ممکن برای داشتن یک زندگی سالم و به دور از هر نوع آشفتگی تربیت نموده و مهارت
های لازم این زندگی مورد انتظار آنها را به فرزندانشان آموزش دهد.
کار این دو گروه (
اولیا و مربیان) آنقدر به هم مرتبط است که اگر یکی قصور کند تلاش دیگری خنثی می
شود. بنابر این هر پدر ومادری که فرزند خود را به یک واحد آموزشی می سپارند به
عنوان عضوی از آن واحد آموزشی در آمده و باید خود را موظف به همکاری وهمفکری با افرادی
که در آموزش وپرورش فرزندانشان سهم دارند، بدانند. (حیدری
کیا،1387)
در سایه تداوم
ارتباط والدین و مربیان است که رفتارهای نابهنجار و وضعیتهای نامطلوب آموزشی
دانشآموزان بهبود خواهد یافت و محیط آموزشی،محیطی امن و همراه با همدلی و همکاری
خواهد بود.(امیراحمدی آهنگ،1388،ص79)
بنابر اهميت ارتباط
بين خانواده و مدرسه در حل مسائل دانشآموزان و پیشرفت
تحصیلی آنها در این تحقیق این موضوع در شهرستان نهاوند مورد بررسی قرار می گیرد.