پوشش زن
در اسلام این است که زن در معاشرت خود با مردان بدن خود را بپوشاند و به جلوهگری و
خودنمایی نپردازد.در جامعهای که زن را نه با معیارهای انسانی، بلکه با معیارهای زنانگی
میسنجند، زن در حکم یک کالاست و با او مانند یک کالا رفتار میشود. شگفت است که هر
گاه از پوشش و سادگی اسلامی به میان میآید، مخالفان که غالباً یا شیفتگان ناآگاه غربند،
یا پادوهای مزدور سرمایه داری مصرفی، زبان به سخنسرایی می گشایند که شما میخواهید
زن را از حضور فعال در جامعه محروم کنید و او در خانه محبوس سازید و شما شخصیت زن را
جدی نگرفته و نیمی از جمعیت کشور را از صحنهی کار اجتماعی بیرون رانده اید. در پاسخ
باید گفت اتفاقاً چون در تفکر اسلامی زن باید به عنوان یک انسان به صورتی بسیار جدی
وارد اجتماع شود، لازم است دست از تجمل و خودنمایی بردارد.لازمهی اجتماعی بودن این
است که فرد کمتر به خود بپردازد و خود را هم چون قطرهای در دریای جامعه غرق کند.
آری؛ حجاب
در حقیقت طهارت باطنی و اقتدار معنوی زن است که در قالب لباس و چادری ساده تجلی میکند،
تا از چشم هوس بازان و نامحرمان به دور باشد. همانگونه که گنج گران قیمت را در زیر
خاک پنهان میکنند تا نصیب رهزنان نشود، زن نیز باید گنجینهی نهاد خویش را در کمال
سادگی ارائه دهد و طهارت و تقوای باطنی را که مایهی باروری درخت خانواده است برای
همسر و فرزندان خود در پوشش خاکی ساده یعنی «حجاب» حفظ نماید. حجاب زن اگر چه تأکید
شریعت است اما در روان شناسی عام امروزی مورد توجه همهی جوامع میباشد؛ یعنی همگان
اعتراف دارند که حجاب برای سلامت هم مرد و هم زن ضروری است؛ به ویژه تنها راه برون
رفت از ناامنی های اخلاقی و اجتماعی زنان را رویکردی دوباره به حجاب میدانند.
این جاست
که وجود زنانی چون حضرت زهرا (س) و زینب س و حضرت مریم ، در فرهنگ جوامع بشری، به عنوان
الگوی پاکی طهارت، غیرت و شجاعت، حضوری دوباره مییابند.
جهان محتاج
روی پاک زهراست دل هر پاک، سینه چاک
زهراست
زنی که
قدر گنج خویش داند کلید گنج او در
خاک زهراست
بنابراین،
حجاب، ایمنی بخش زنان و سلاح تیز میدان علیه دشمنان، خیمهی طهارت و پاکیها برای تربیت
فرزندان صالح و با ایمان ، استحکام پیوند خانوادگی، استواری اجتماع و مایهی آرامش
روح و روان میباشد.
گل عفاف،
در بوستان حجاب میروید و حجاب قلعهای برای پاسداری از «گوهر عفاف» است.
مربیان
و مدیران مدارس - این نهاد فرهنگ ساز و انسان
ساز - از دل جامعه برخواسته و تحت تأثیر عوامل موجود در آن هستند و شاید هم به مراتبی
این تأثیر پذیری خود را در کلاس درس ؛ بسیار عمیق اما نا محسوس به دانش آموزان انتقال
دهند . در این صورت وای بر روزگار فرهنگی جامعه ای که فرهنگیانش هم در قبول و اجرای
مسائل مهمی چون حجاب و .... خود صاحب تردید و یا هنجارشکنی باشند . "به قولی هر
چه بگندد نمکش می زنند وای بروزی که بگندد نمک " این موارد نیز از قابل تأمل ترین
مسائل در سیر قهقرای حجاب در نزد جوانان ما بخصوص در سطح جامعه است .
اينجانب
… … آموزشگاه ….
با توجه به اينكه وضعيت نا مناسبي در تعدادی از دانش آموزانم مشاهده نمودم درصدد برآمدن از پس اين مشكل شدم
تا آنها را به رعايت كردن حجاب و عفاف علاقه مند كنم.و فرهنگ امر به معروف و نهی
از منکر را در آموزشگاه نهادینه سازم.