از آنجايي كه
شخصيت انسان در دوران كودكي شكل مي گيرد ،پس بهتر است قبل از اينكه او به فردي
بالغ تبديل شود ،خصوصيات مثبت و پسنديده را در او تقويت كنيم تا با همان خصلت هاي
نيكو به ديگر عرصه هاي زندگي قدم بگذارد.ما بايد استعدادها و خصوصيات منفي كودك را
شناسايي كرده و سعي در از بين بردن آنها بكنيم . يكي از اين انحرافات كه يك نوع
اختلال شخصيت در فرد محسوب مي شود صفت ناپسند دروغگويي است .دروغگويي از جمله
مسائلي است كه همواره دغدغه خاطر مربيان ، معلمان و اوليا قرار مي گيرد . اكثر
والدين از دروغگويي كودكان خود شكايت دارند ولي عامل شكل گرفتن اين پديده را در
آنها نمي دانند و آگاهي چنداني براي برخورد با اين پديده زشت ندارند و اغلب دست به
اقدامات عجولانه و تنبيهات ناروا و تحقيرات بي مورد مي زنند كه وضعيت را وخيم تر
مي كند.دروغگویی زمانی اتفاق می افتد که آنان می خواهند
چیزی را توصیف نمایند یا به اصطلاح آرزویی کنند که واقعیت آن چیزی بود که می
خواستند.در سنین 6 یا 7 سالگی کودکان از زشتی این کار مطلع می شوند. دروغ معمولاً بیان
خلاف واقع و یا کتمان یک واقعیت
است بنا براین بین این دو جنبه تمایز قایل شویم. بیان خلاف واقع ،ممکن است از روی
عمد و یا به واسطه عدم قدرت تشخیص واقعیت باشد . مثلاًکودکی ممکن است چهار کودک را در کوچه دیده باشد و عده آنان را هفت نفر ذکر کند. یک دلیل این بیان غیر واقعی می تواند عدم قدرت تمیز بین 4 و7 باشد و دلیل دیگر
این است که او میخواهد بگوید عده بچه ها یی
را که دیده خیلی بوده بنابراین آن را
افزونتر از واقع بیان کند. بدیهی است که
در این قسمت زمینه ذهنی،پیامد های رفتاری و تربیتی را مد نظر قرار دهیم و اگر مسأله عدم تشخیص یا درک ذهنی باشد در این صورت اطلاق درغگویی بعید
به نظر می رسد..اینجانب ............ در گزارش تخصصی فوق تلاش نموده ام تا از دروغگویی و بددهنی
دانش آموزم مهسا (اسم مستعار)جلوگیری کرده و راهکار های آن را در اختیار همکاران گرامی قرار
دهم.