تربیت به طورکلی با صنعت فرق دارد. صنعت عبارت است از
ساختن به معنی « این که شی یا اشیایی را تحت عنوان یک نوع پیراست ها و آراستن ها قرار
می دهند؛ میان اشیا و میان قوای اشیا ارتباط برقرار می کنند، قطع و وصل هایی در جهت
مطلوب انسان صورت می گیرد و آن گاه این شی می شود مصنوعی از مصنوع های انسان. فرض کنید
که از طلا یک حلقه ی انگشتر ی ا یک زیور دیگری می سازیم؛ آن را شکل می دهیم و می شود
یک مصنوع برای ما. ولی تربیت عبارت است از پرورش دادن
، یعنی استعداد های درونی ای را که بالقوه در یک شی موجود است به فعلیت درآوردن و پروراندن.
تربیت فقط در مورد جاندار ان یعنی گیاه و انسان و حیوان صادق است؛ یعنی یک سنگ و فلز
را نمی شود پرورش داد؛ آن طور که یک گیاه یا یک حیوان و ی ا یک انسان را پرورش می دهند.
اگر بنا باشد یک شی شکوفا شود باید کوشش کرد همان استعداد هایی که در
آن هست بروز و ظهور کند.
ان للقلوب شهوه « : در نهج البلاغه در کلمات قصار جمله
ای به این معنا آمده که « .» فاتو ها من قبل شهوه و اقبال ها « ، دل یک میلی دارد و
اقبالی و ادباری » واقبالا و ادبارا فان « ، کوشش کنید دل ها را از ناحیه میل آن ها
پرورش دهید، به زور وادارشان نکنید قلب اگر مورد اکراه و اجبار قرار گیرد، کور می شود
؛ یعنی خودش .« القلب اذا اکره عمی واپس می زند ... هر نوزادی که پا به دنیای هستی
می گذارد، از عالی ترین و کامل ترین
امکانات رشد برخوردار است. خداوند متعال انسان را در
بهترین حالت آفریده است، فقط مطهری، » کافی
است در محیط مناسب خانواده، جامعه و مدرسه پرورش یابد 1373 ،ص، 58 در واقع، باید باور کنیم ریشه ی مشکلات دانش آموزان
در یادگیری و یا اختلالات رفتار ی را باید در خانواده جستجو کرد و در رفع آن مشکل برآمد.
تجربه ای که بنده در سال های اخیر در حل مشکل یک دانش آموز که البته از شاگردان خودم
هم نبود کسب کردم، برایم ثابت کرد که آری این دانش آموزان روحی پاک و با صفا دارند
که گاهی در زیر باران مشکلات خانوادگی آسیب می بینند و این مساله به نوعی وظیفه معلمان
را سنگین تر می کند که در برخورد با آن ها همه ی جوانب را در نظر بگیرند.