تمرکز در لغت یعنی
تراکم ، فشردگی مجموعه، چکیده، تمرکز در اصطلاح یعنی حفظ و نگهداری توجه و تمرکز
حواس، روی موضوعی معین، بدون تمرکز حواس، یادگیری مثمر ثمر نخواهد بود. بنابر این
همه افراد توانایی تمرکز دارند و تمرکز نسبی است یعنی کسی نمی تواند ادعا کند
کاملا حواس پرت است ویا همیشه تمرکز حواس دارد.تمرکز گاهی ساده است و گاهی مشکل.
تمرکز در موضوع هایی که نیاز به تفکرو تجزیه و تحلیل دارند مشکل و تمرکز در موضوع
هایی که جنبه ی تفریحی و سرگرمی دارند، بسیار آسان است.
یعنی عوامل حواس پرتی
را به حد اقل رساندن تمرکز هر شخص به نسبت کاهش عوامل حواس پرتی او افزایش می یابد
و بنا به تغییرات موقعیت ذهنی و محیطی او تغییر می کند. بیشتر افراد گمان می کنند
که تمرکز یک امر ذاتی و تغییر آن ناممکن است، در حالی که تمرکز یک امر اکتسابی است
و باید هر روز پرورش و جهت داده شود و هر کس با هوش عادی خود می تواند به آن دست
یابد. پس برقراری تمرکز حواس به میزان کاهش عوامل حواس پرتی بستگی دارد. یعنی هر
چه عوامل مزاحم و مخل تمرکز بیشتر باشند توانایی حفظ تمرکز حواس کمتر است و بر
عکس. لذا حواس پرتی؛ یعنی خارج شدن از روند مطالعه یا جریان کاری و فرو رفتن در
افکار و تخیلات و یا انجام کار دیگر.
رهایی
از حواس پرتی و ایجاد تمرکز حواس در افراد مختلف، متفاوت است و به حالت درونی،
تجربه ها مکان
وموقعیت آن ها بستگی
دارد. برخی از افراد اظهار می دارند که من آدم کاملا حواس پرتی هستم و برخی دیگر
می گویند نمی توانم تمرکز حواسم را به روی کاری حفظ کنم. در حالی که این تفکر غلط
است و هیچ کس نباید خود را فردی کاملا حواس پرت یا فاقد تمرکز حواس بداند بلکه
بهتر است وقتی که تمرکز حواس فردی دچار اختلال شد، بگوید در این لحظه و در محیط
فعلی حواس پرتی من بیشتر و میزان تمرکزمن کمتر است. لذا حواس پرتی بیشتر علل درونی
دارد و به طبیعت خود فرد، ویژگی ها، حالات روحی و روانی،
وعادات فردی بستگی دارد.