همه مدیران و
معلمان دوست دارند که مدرسه ای منظم، مرتب، آرام و همراه با ادب و احترام داشته
باشند، اما، متأسفانه به علت نداشتن نگرش ها و بکار نگرفتن روش های مناسب، آن گونه
که باید موفق نیستند. دلیل اصلی آن این است که نگرش آن ها، شاید یک نگرش تربیتی و
مبتنی بر رفتار شناسی نبوده و بدون درک علت می خواهند ظاهر رفتار افراد را اصلاح
کنند. نگرش قدیمی مبصر مآبانه و انضباط مدار که از دانش آموزان می خواست موی سر و
ناخن ها خود را کوتاه کنند، در یک صف راه بروند و با روش های متحدالشکلی و بدون
چون و چرا عمل کنند، در آموزش و پرورش فعلی جهان کاربرد موفقیت آمیزی ندارند.
اکنون مجموعه ی درک و اطلاعات دانش آموزان با مجموعه ی درک و اطلاعات دانش آموزان
پنجاه سال قبل قابل مقایسه نیست و ما به عنوان مدیر یا معلم نمی توانیم این واقعیت
را نادیده بگیریم.
آموزش و پرورش جدید
صحنه ای از یادگیری های متقابل از همه رسانه ها، افراد و تأثیرات فرهنگی همه جوامع
است. خیلی از دانش آموزان از کوچک ترین وقایع جهان و محیط قبل از معلمان و مدیران
خود آگاه می شوند و انتظارات خاصی از آن ها دارند. در چنین شرایطی، تغییر و اصلاح
رفتار تابع درک عمیق علل رفتار است. به همین دلیل برای برقراری انضباط و اصلاح
رفتار باید معلمان و مدیران اصول رفتار شناسی و برقراری انضباط را درک و نگرش های
درست و عالمانه ای نسبت به آن داشته باشند تا در کارهای پرورشی خود موفق باشند.
اینجانب در این پژوهش تلاش نموده ام تا نظم و انضباط را
در آموزشگاه برقرار ساخته و راهکار های آن را در اختیار همکاران گرامی قرار دهم.