ماهيت دين
شناسانه داشته و با جامع نگري
همراه باشد; روي كردي كه با انگيزه,
بازشناسي آموزه هاي ديني با توجه به
تحولات بنيادين شرايط زندگي اجتماعي,
فرهنگي, سياسي انسان و با توجه به دو
اصل خاتميت اسلام و جهان شمولي آن
باشد كه در اين صورت رويكردي مبارك
بوده و شاهد نمودي ديگر از ورود تفكر و
انديشه ديني در عرصه هاي جهاني دين و
فرهنگ خواهيم بود.
البته آن چه
تا هم اكنون با اين ماهيّت
و انگيزه انجام يافته بسيار درخشان و از
برجستگي هاي ِتاريخ دين پژوهي به شمار
مي رود. با ارج نهادن به تمامي گام ها و
پژوهش هاي ارزنده اي كه در اين مقوله
انجام يافته است و يا در حال انجام است,
به نظر مي رسد هم چنان اولويت ها و
محورهايي با زمينه و نياز كامل به پژوهش
وجود دارد كه بايسته است از نگاه
پژوهش گران و صاحب نظران دور نماند كه
در اين جا به مواردي هر چند كوتاه و
فشرده اشاره مي كنيم:
1. تحليل ماهيت حكومت ديني و
جايگاه و نسبت آن با مجموعه دين;
|
2. نسبت و رابطه فلسفه دين با
فلسفه
حكومت ديني;
3. حوزه هاي ورود و نوع ورود
حكومت ديني در حريم هاي فرد و جامعه;
4. تأثيرگذاري حكومت ديني
بنابر مبناي اولي بودن حكومت درمحدوده
قوانين و احكام ديگر;
5. تأثيرگذاري حكومت بنابر
مبناي
ثانوي بودن در محدوده هاي قوانين و
احكام ديگر;
6. نوع و ماهيت روابط حكومت
ديني با جهان خارج از مرزهاي جغرافي
خود.
اين محورها
برخي از بايسته هاي
تحليل نظريه حكومتي ديني است كه نه تنها
براي اثبات و تبيين برخي ابعاد احكام
اجتماعي, سياسي اسلام روشن گر است
بلكه خود پاسخي به برخي شبهه افكني ها
در عرصه انديشه و تفكر حكومت ديني
خواهد بود.
اين نوشتار
پيش درآمدي است كوتاه
در محور "امام خميني و روابط بين الملل";
به ديگر سخن روابط بين المللي حكومت
اسلامي از منظر امام خميني كه با توجه به
|