تمامی فایل های موجود در آپادانا، توسط کاربران عرضه می شود. اگر مالک فایلی هستید که بدون اطلاع شما در سایت قرار گرفته، با شماره 09399483278 با ما تماس بگیرید.
دفترچه راهنمای دنیا

دفترچه راهنمای دنیا

ذات انسان قابل آموزش و تغییر نیست ولی قابل کتمان است؛ ذات آدم‌ها روزی مثل خورشید از پشت ابر بیرون می‌آید با این تفاوت که خورشید ذات انسان، در روزهای ابری خودش را نمایان می‌کنند و بالاخره روزی پرتوهایش بیرون می‌زند و دیریازود در قسمت بایگانی مغز در محفظه شناخت آدم‌ها پرتره‌ای کلی هرچند با فقدان بسیار

دسته بندی: عمومی » گوناگون

تعداد مشاهده: 8 مشاهده

فرمت فایل دانلودی:.pdf

فرمت فایل اصلی: .pdf

تعداد صفحات: 159

حجم فایل:1,511 کیلوبایت

  پرداخت و دانلود  قیمت: 13,000 تومان
پس از پرداخت، لینک دانلود فایل برای شما نشان داده می شود.
0 0 گزارش
  • پیشگفتار نویسنده
    به نام دانای مطلق
    کمانی بودم که ز کام، کمر خم کردم
    ورق، سپر راهم بود و تیر سلاحم
    این نبرد نه یک روز و نه صد روز بود
    تا که تیر در شد و بر خفتان آماج نشست
    کما اینکه ساز کمان کوک به قلم کردم
    آن را تیز کردم بهر جنگ سپه صلاحم
    ماهیانی که گذشت چه لیز و جانسوز بود
    بانگ توفیق روان شد و روان فارغ گشت

    شعر و نوشته حکم شانه‌ی روح را دارد اگر آدم هر روز آن را به زندگی خود ملحق نکند شاید به زندگی خود همچنان ادامه دهد ولی از آشفتگی و نا آرامی در طول زندگی خود برائت نخواهد کرد.

    زندگی مثل بلیطی است که در ابتدای خلقت به شما دادند با این تفاوت که خود باید نمایشش را اجرا کنید.
    زندگی کردن یک هنر است به شرطی که بهره هایش از خسارت هایش بیشتر باشد، زندگی بدون آگاهی و مهارت بسیار پرخرج و مصیبت خیز می‌شود.
    همانطور که هر کس در این دنیا بیشتر دوام آورد دنیا را بیشتر شناخت، هر کس دنیا را بیشتر شناخت بیشتر در آن دوام آورد؛ به همین منظور کتابی پدید آوردم که منظومه‌ای از ندانسته‌ها و دانسته‌هایی است که آدم را به شناخت اجمالی این دنیا و آدم‌ها و پدیده‌های عالم سوق می‌دهد و به او می‌آموزد که بهترین برخورد و واکنش را نسبت به انواع پدیده و مسائل مختلف حاکم بر زندگی داشته باشد و چگونه کمتر در این دنیا دچار آشفتگی و آزردگی شود.
    کتابی که پیش روی شما است یک کتاب مدرنیته افکاری حاصل یکسال زحمت بی دریغ از نزول باران افکاری است که سادگی و پیچیدگی در هم تنیده دارد.
    همه نوشته‌ها نوظهور هستند مگر جملاتی مانند ضرب‌المثل‌ها و دانستنی‌های پزشکی و جملاتی که قبلش «به قولی، گفته اند / می‌گویند» مذکور شده باشند که تعدادشان کمتر ازانگشتان دست است.
    این کتاب از حقیقت‌های مخوف جلو روی مغز انسان پرده بر می‌دارد و دانسته‌هایی به او می‌آموزد که به کمکش انسان در زمان‌های مواجهه با معما و مشکل و مخمصه‌های مختلف بتواند آن‌ها را به کنترل و تسلط خود در آورد تا اینگونه ترکش کمتری به زندگی و روانش وارد شود و کمتر دستش رو شود و رو دست بخورد و به او یک دستی بزنند.
    با قاشق‌هایی بر۴ علم روانشناسی و انسان شناسی و فلسفه و ادبیات، معجون ابداعی به نام فَرْوان تهیه کردم و خود رسالت فروان یاوی انجام دادم. فروانگر کسی است که با تمسک به این ۴ علم با نگاه عمقی امور ازلی و علل و مبادی پدیده‌های رفتاری، در جهت آگاه و آشناسازی، توصیه و اندرز‌هایی به هدف اعتلای فرهنگ و انسان سازی و همچنین راهکار‌هایی در جهت زندگی بهتر و حل چالش‌های روزمره ارائه می‌دهد. این معجون را با ملاقه دور فهمی بهم زدم تا گنگ شود تا اینگونه مخاطب را در فهم مطالب بیشتر فرو ببرد.
    عمارت کتابم از دعوت و نقل مرکب است که آجرهایش آگاهی رسانی و روشن سازی و سیمانش بر تذکر و توصیه مقرر شده است ولی از آن جایی که گوش‌ها از اندرز و نصیحت فراری هستند باید به روش و ترفندی متوسل میشد و آن را به کار می‌گرفت تا آن‌ها را به مغز‌ها تزریق کرد.
    این کتاب علاوه بر شرح روداید و جریانات شهودی در زندگی انسان که باعث تسکین روانی انسان می شود، توصیه ها و نحوه های عملکردی در موقعیت و چالش های گوگونان را با خواننده کتاب در میان می گذارد.
    اطلاعات و دانسته و رفتار و اخلاق خود و کیفیت زندگی خود را با بعداز اتمام خواندن کتاب در صورت مطالعه عمیق و انجام دقیق توصیه هایش مقایسه کنید.
    این کتاب آمیخته‌ای است از نجوا‌های دل و حرف حق که در کالبد جملات انگیزشی و نصیحت‌های سازنده تجسم یافته اند در طول زندگی نیاز است به آدم گفته شود. سعی بر این شد جمله جمله‌های متن کتاب پرتو‌های حقایقی باشد که بر بصیرت انسان تابانده شود و اندرونی مغز را روشن کند البته وظیفه فهم عمیق و تطبیق با زندگی و مسائل پیش رویش بر عهده خوانندۀ کتاب می‌باشد. گاهی بر سر خواندن برخی مطالب کتاب با درک عمیق خواننده متوجه اشتباه و غیر منطقی بودن کلامی می‌شود ولی با فهم ژرف و عمیق تر متوجه درست و عقلانی بودن منظور خواهد شد.
    شاید به خیلی از مطالب از قبل واقف بودید ولی در ذهنتان رنگ باخته باشند و یا با زاویه و جهتی به آنها نگاه نکردید که در زندگیتان عرض اندام کنند.
    پس می‌توان این طور تعریف کرد که این کتاب به نوعی مرور دانسته هاست که گاهی مرور کردن بسیاری از دانسته‌ها برای آدم سود مند تر از آموختن بسیاری از ندانسته هاست. گاهی باید گذر نگاه چندین مرتبه بر متن‌های کتاب مورد مطالعه بیافتد تا عاقبت به مفهوم و پیام در عمقش پی برد و در روان و دل نفوذ پیدا کند چون خیلی مطالب حقیقت‌های ملموس هستند یا از جهت‌های فکری متمایز با حقیقت و به موضوعاتی اشاره می‌کنند که انسان هر وقت بخواهد آن را پردازش کند به آن شکل آشکار و واضح به فهم و نظر او خطور پیدا می‌کند که به این منوال برخی ممکن است حتی مطالب را پیش پا افتاده و ساده بدانند ولی مسئله این است که کمتر کسی آن جهت و زوایه‌های بر حقایقی که درک مفاهیمش آسان نیز هست را انتخاب کند تا با آن در حول پدیده‌های هستی تفکر و استباط کند؛ پس لازم بود آن‌ها در بستری آورده و برجسته شوند تا چهارقد ابهام از سر آن حقایق و باید و نباید‌های زندگی و اصول و تکالیف که فطرت با آن آشناست بیافتد و انسان دقیق تر آن‌ها را ببیند تا از آن‌ها دور نیافتد.
    سعی بر این شد که با اشراف بر حال و هوا و پدیده‌های حاکم در زندگی آدم‌ها ابتدا با خواننده کتاب همدردی کنم تا اینگونه با او توسط نوشته هایم همزاد پنداری داشته باشم و معضلات و ستم‌هایی که بسیاری از ما درگیرش بودیم و هستیم ذکر و محکوم کنم تا به این ترتیب با خواننده انس بگیرم و وقتی در روح و ذهن افراد نفوذ پیدا کردم پند و نصیحت را به او القا کنم.
    مد نظر گرفته شد که برای تاثیر گذاری بیشتر به متن آرایه‌های ادبی نظیر تشبیه و استعاره و حسن التعلیل و... بیاویزم تا به شیوایی سخن بیافزایتد. همچنین کتابم را به شعر و داستانک و مستند و ضرب المثل‌های ایرانی و خارجی مزین کردم تا لذت و رغبت مطالعه و نفوذ رهنمود هایم را چند برابر کنم.
    در این کتاب بیشتر سعی بر این شد در جهت ارتباط گیری و ایجاد رغبت و انگیزه بیشتر برای به کار گیری توصیه هایم از ضمیر دوم شخص مفرد یعنی «تو» استفاده شود و حدالمقدور با خواننده کتابم راحت باشم.
    زمانی که می‌خواستم ظلم و ناحقی را محکوم کنم بیشتر از ضمیر سوم شخص مفرد استفاده کردم تا به این شکل با مخاطب همدردی بیشتری داشته باشم.
    در زمان‌هایی که می‌خواستم اشتباه و مضر بودن رفتاری شایع در زندگی انسان‌ها را معلوم کنم خودم را با مخاطب جمع بستم و از ضمیر جمع مخاطب «ما» استفاده کردم تا به مخاطب حس توبیخ شدن و مواخذه شدن دست ندهد، مگر زمانی که می‌خواستم مخاطب را از انجام کاری که شاید از معصیت و خطا بودنش آگاه نباشد و در زندگی روزمره مکرر دست به انجامش بزند و در حق زندگی خود و دیگران ظلم کند بر حذر دارم.
    در نوشته هام سعی کردم که دید واقع بینانه‌ای بر زندگی و مسائل و احوال حاکم بر آن داشته باشم تا اینکه در خیالات و دنیای آرمانی سیر کنم. از متن من احساس میانه‌ای از غم و شادی و خوش بینی و بد بینی تلقی می‌شود؛ شاید در جایی حس خوش بینی و شادی القا شود ولی جای دیگر آن حس را تلافی می‌کند تا این حس‌ها را در توازن نگه دارد چون بر هر حسی متمایل شوی و آن بر آدم غالب شود آدم در قبالش زیان می‌بیند.
    زندگی ترکیبی خوبی و بدی خوشی و ناخوشی است؛ در بعضی مواقع به خصوص در زمانی که حال عصبانیت بر آدم غالب می شود، نهی و وعظ کمتر کارسازند چون در این شرایط آدم اصرار دارد که واکنش تند خود را هر طور شده بروز دهند و از آنجایی که گاهی نمی‌شود در جواب خیلی از تعدی‌ها سکوت کرد و در خیلی موقعیت‌ها نمی‌شود صدا را بالا نبرد و آدم هر طور شده می‌خواهد انباشتگی‌های حس درونی خود را تخلیه کند و نمی‌شود با چند کلام امر و نصیحت جلوی فردی که به حرف و حرکتی در جهت تخلیه احساسش تمسک جسته گرفت پس باید در اینجور مواقع به طور منطقی طوری چاره اندیشید؛ به این فرد گفت اگر می‌خواهند واکنشی داشته باشند چگونه و به چه حد باشد که بعد بتواند آن را به کنترل در آورد به همین منظور در کتاب آوردم در این موقعیت‌ها اگر بنا باشد فرد حتما از خود واکنشی نشان دهد، به چه شکل و در چه حد باشد؛ در اغلب کتاب‌ها به ما آموختند چگونه خوب بود و بد نشد اما کمتر جایی ما را راهنمایی کردند که اگر آدمی بد شد و بد کرد چگونه جلوی پیشروی را گرفت و در چه حد در آن پیش رفت که کمترین خسارت و تباهی را بر جای بگذارد و اگر وارد آن معصیت و انجام کار اشتباه شد از کجا و چگونه آن را مهار کرد و از ادامه‌ی راه دست کشید.
    این دنیا و حالش مثل ابر می‌گذرند و هیچ حال و منوال و روالی بر تن توصیف دنیا نمی‌نشیند. سعی بر این شد که مخاطب با خواندن متن کتاب در مجموع نه خیلی شاد شود نه خیلی غمگین، نه خیلی امیدوار نه خیلی نا امید بلکه عاقل و واقع بین باشد تا اینگونه دنیا را بشناسد و طرز کار و تعامل با آن را بیاموزد.
    باید درد و غم را به عنوان بخشی از زندگی پذیرفت حتی اگر به درست ترین شکل ممکن زندگی کنی باز در زندگی ات غم ها و مشکلات سر باز می زند حتی بهترین آدم های زمین نیز از غم ها و مشکلات مستثنی نماندند.
    اگر در هر سوی کتاب از خوشی و امید حرف می‌زدم خواننده کتاب با باقی مطالب آن همزاد پنداری نمی‌کرد و نویسنده را در سیر دنیای دیگری می‌دانست؛ اینگونه او به قسمت‌های امید و روحیه بخش به خوبی استقبال نشان نمی‌داد زیرا رمز اینکه بتوان مغز مخاطب را گرفت و در کوچه پس کوچه‌های کتاب کشاند این است که ابتدا آن را تحت تاثیر و کنجکاوی قرار دهی.
    هر چیزی در این دنیا جنبه می‌خواهد مثل جنبه مورد انتقاد قرار گرفتن؛ اگر فکر می‌کنی با انتقاد از خودت و رفتارشان آزرده میشوی و حالت تدافعی به متن پیدا می‌کنی پس بدان که این کتاب باب پسند تو نخواهد بود.
    توجه داشته باشید که من دراین کتاب اکثرا از قید‌های «همه و بعضی» استفاده کرده‌ام که شامل همه‌ی یک بخش و قشر از افراد نمی‌شود و اگر در نطقی از کتاب همه یک جامعه یا قشر از افراد را مورد خطاب ویا نکوهش قرار دادم در واقع آن نسبت و سنخیت و همچنین آن حقیقت از شرح حال و رخداد هایش ۹۰ ٪ آن مجموعه را شامل می‌شود.
    به ندرت توصیف و شکایتی شامل همه مردم یعنی ۱۰۰ ٪ آن مجموعه می‌شود؛ مگر اینکه آن نقدی که کل جمعیت را پوشش می‌دهد بدیهی باشد.
    تمام سعی ام را به پای کار ریختم تا متنم را روان بیان کنم تا همه افراد با سنین و تحصیلات مختلف با آن ارتباط بگیرند و به اصطلاح از آن سر در بیاورند.
    بر سر بعضی مطالب کتاب به استنباط عمیقی نیاز است و یا ارتباطی که دور از انتظار می‌رسد و فهمی که در مارپیچ مسائل دنیوی مدرک می‌شود.
    خرج فهم کتاب من تفکر عمیق است.
    هر کسی درصدی با من درک می‌کند یکی ۱۰ ٪ فردی دیگر ۶۰ ٪ یکی دیگر ۹۰ ٪ اما تنها کسی که م۱۰۰٪ حرف‌های این کتاب را می فهمد و مفاهیم را کاملا درک و دریافت می کند، خودم هستم.
    هر بار کتاب من را بخوانید آموخته‌ای جدید از دنیا یاد می‌گیرید، هر مرتبه که کتاب می‌خوانید یک روزنه از تفهیمات جدید از کتاب برایتان ایجاد می‌شود و یک پنجره‌ای از آگاهی به رویتان گشوده خواهد شد.
    ممکن است که از برخی مطالب‌ها بی توجه رد شوی و عمیقا فکر نکنی و متوجه منظورش نشوی و به زندگی ات ربط ندهی اما مطمئن باش یک روزی، یک جایی به جمله هایم بر می‌گردی...
    درنوشته‌های کتاب چیزی بین الهام و تفکر به ذهنم نقش بست و من در واقع آنها را جمله جمله در کنار هم قرار دادم و ممکن است چون سبک نوشتاری پازلی به گونه‌ی منفصل ترقیم شده اینگونه نباشد که مثلا درباره عنوانی مثل خدا یک تیغ بنشینم و چیزی بنویسم پس همه جملات در دو سال درباره موضوع خدا به ذهنم رسید جوری کنار هم قراردادم که بیشترین ربط و قرابت را باهم پیدا کنند و از این بابت در متن گاهی عدم انسجام به چشم می‌خورد که بابت آن پیشاپیش پوزش می‌طلبم.
    دانه دانه جمله‌های کتابم در ذهنم جوانه زد و طبیعتاً درد شکاف و بیرون آمدن هر جوانه را متحمل گشتم و سر ساختن عمارت کتابم از آجر‌های نوشته، شمع روحم ذوب گردید.
    نوشته‌های من مصداق فرزندان من هستند که خودم آن‌ها را از مغز زاییده و پرورش داده ام و به جایی رساندم که سربلندی اش را ببینم لذا تمامی حقوق مادی و معنوی و همچنین پیگیری از دعاوی حقوقی (در صورت تخطی) بر خود محفوظ می‌دانم. پس اگر می‌خواهید جمله‌ای از نوشته‌های کتابم را بیوگرافی و کپشن و عکس نوشته قرار دهید و حتی در اجرا و خطبه و سخنرانی نقل کنید کنارش نام نویسنده این کتاب که مطلب را از آن اقتباس نمودید درج و بیان کنید.
    امید است وعظ هایم مورد توجه قرار بگیرد.
    این شما و این کتاب…

    انتقاد و نظرانتان بعد مطالعه کتاب به آیدی faakra@ ارسال کنید.



    برچسب ها: # دنیا #زندگی #انسان #ذات #آدم #چگونه #نحوه #اصلاح #مراقبت #درست #دستور عمل #خود #اعتماد #عصبانیت
  

به ما اعتماد کنید

تمامي كالاها و خدمات اين فروشگاه، حسب مورد داراي مجوزهاي لازم از مراجع مربوطه مي باشند و فعاليت هاي اين سايت تابع قوانين و مقررات جمهوري اسلامي ايران است.
این سایت در ستاد سازماندهی ثبت شده است.

درباره ما

فروش اینترنتی فایل های قابل دانلود
در صورتی که نیاز به راهنمایی دارید، صفحه راهنمای سایت را مطالعه فرمایید.

تمام حقوق این سایت محفوظ است. کپی برداری پیگرد قانونی دارد.