چکیده
هدف ازانجام این پژوهش مشخص
کردن تأثیرمشاوره گروهی به شیوه مراجع
محوری درتغییرخودپنداره
نوجوانان بزهکاراست. پژوهشگربه دنبال رد یا تأیید
فرضیه به این شرح می باشد:
فرضیه اول : مشاوره گروهی به شیوه مراجع محوری درتغییرخودپنداره
نوجوانان
بزهکاراست.
فرضیه دوم : بین میزان تأثیرپذیری خودپنداره با مشاوره گروهی به شیوه
مراجع
محوری وسطح سواد رابطه وجود
دارد.
فرضیه سوم : بین میزان تأثیرپذیری خودپنداره با مشاوره گروهی به شیوه
مراجع
محوری ودرآمد رابطه وجود
دارد.
فرضیه چهارم : بین میزان تأثیرپذیری خودپنداره با مشاوره گروهی به شیوه
مراجع
محوری وسن رابطه وجود دارد.
فرضیه
پنجم : بین میزان تأثیرپذیری
خودپنداره با مشاوره گروهی به شیوه مراجع
محوری وطلاق والدین رابطه
وجود دارد.
این پژوهش آزمایشی است
وجامعه آماری آن کلیه نوجوانان بزهکار هستند که درکانون اصلاح وتربیت استان بوشهر
نگه داری می شوند از16 نوجوان بزهکاری که دراین مرکز حضورداشتند 8 نفربه عنوان
گروه شاهد و8 نفر آزمایش تقسیم شدند. ابتدا پیش آزمون برای هردوگروه اجرا شد وبعد
ازاجرای پیش آزمون اعضای گروه
آزمایش در7 جلسه وبه مدت 60
دقیقه مشاوره گروهی به شیوه مراجع محوری انجام شد وسپس پس آزمون برای هردوگروه
اجرا شد. ابزار اندازه گیری دراین تحقیق پرسشنامه خودپنداره راجرزبود.داده های
حاصل بوسیله آزمون t مستقل وضریب همبستگی پیرسون واسپیرمن براون مورد تجزیه وتحلیل
قرارگرفت.نتایج واطلاعات بدست آمده نشان می دهد که بین دوگروه آزمایش وشاهد درعامل
خودپنداره تفاوت معنا داری وجود دارد.
فصل اول
کلیات تحقیق
مقدمه
انسان موجودی است که اعمال
و رفتارهای او متأثر از آداب و رسوم و قوانین
اجتماعی است. انسان بدون
تعلق به گروه، احساس امنیت نمی کند و به تنهایی برای
استفاده از طبیعت به منظور
ارضای نیازهایش توان کافی ندارد. به گفته مورینو
انسان در گروه متولد می
شود. در گروه بیمار می شود و در گروه درمان می شود.
(شفیع آبادی ۱۳۸۱)
انسان خواه بر اساس مبانی
فطری و آفرینشی و خواه بر اساس اکتساب
موجودی
اجتماعی و مدنی است. او برای
تداوم حیات و گذراندن زندگی روزمره نیاز به
کسانی دارد که با آنها حرف
بزند، درد دل کند، تبادل نظر نماید و از آنها جهت حفظ
و صیانت وجود و رسیدن به
رشد بهره گیرد. (قائمی ۱۳۷۱)
یکی از
مهمترین مسائل و مشکلات اجتماعی روزمره در جوامع گوناگون،