مقدمه
امروزه
بدون شک توجه بیشتر به امر تعلیم و تربیت مهمترین
عامل پیشرفت فرهنگی و اجتماعی و افتصادی جامعه است .تعلیم و تربیت عهده دار
ایجاد زمینه مناسب جهت تسهیل وتوسعه استعدادها و توانایی های افراد است .به این جهت است که بیشتر جوامع در تبین هدفها و اتخاذ روشهای
آموزشی کلیه مساعی خود را به کار می برد بریهی است این امر مستلزم برنامه ریزی وسیع
، جامع و حساب شده با توجه به اهداف عمومی آموزشی در هر جامعه ای خواهد بود .تاسیس
مراکز آموزشی از سطح پیش دبستانی تا دوره های آموزش عالی ،گزینش معلمان ، مربیان ،
دبیران ،استادان فراهم آوردن امکانات و تجهیزات آموزشی ، تهیه متون و محتوای آموزشی
،پیشنهاد شیوه های مختلف آموزشی ، نظارت بر امر آموزش و به طور کلی برنامه ریزی و مدیریت
مناسب از وطایف مهم کارگزاران تعلیم و تربیت به حساب می آیند .اما اینکه هدف های آموزشی
چه هستند و روشهای حصول به آنها تا چه اندازه با اهداف تناسب دارند سوالی است که همواره
بهره گیران نظام آموزشی صد در صد به اهداف اموزشی جود نرسیده است ولی موفق بودن هر
نظام آموزشیبه نزدیکتر شدن هر چه بیشتر به اهداف تعیین شده بستگی دارد و به این ترتیب
هیچ نظام آمورشی را نیز نمی توان ناموفق خواند بنابراین هر کجا که عدم موفقیت آن نظام
در نزریک تر شدن به اهداف است .یکی از آفت های بزرگ تعلیم و تربیت هر نظامی که همه
ساله به میزان بسیار زیادی امکانات ، منابع ، و استعدادها ی بالقوه انسانی و اقتصادی
را تلف می کند و اثرات غیر قابل جبرانی را در ابعاد فردی و اجتماعی به جای می گذارد
.پدیده افت تحصیلی است به همین دلیل است که
یکی از ملاکهای عدم موفقیت هر نظام آموزشی را میزان افت تحصیلی در آن می دانند وامروزه
مسله افت تحصیلی گریبان گیر کلیه نظام های آموزشی است و به لحاظ ارتباطی که اساسا جریان
تعلیم و تربیت با دیگر نهاد های اجتماعی ، فرهنگی ،سیاسی دارد افت تحصیلی نیز از ابعاد
مختلف مورد بررسی و مطالعه پژوهشگران قرار می گیرد .
بيان مسئله:
یکی
از روش ها ی پیشگیری از افت تحصیلی در مقطع متوسطه روش و راهکار های مدرسه محور می
باشد. نظام مدیریتی به عنوان یک نظام مطلوب وکارآمد ازلحاظ نظری و عملی، آزمونهای خود
را با موفقیت طی نموده و هم اکنون درکشور های پیشرفته و نیز درکشورهای درحال توسعه
کاملا" مورد استفاده بوده و ازجایگاه مناسبی برخوردار است. نظام موصوف ، صاحبان
اندیشه های سازنده را بدون درنظرگرفتن شغل و مقام آنها بطوریکسان پذیرا میباشد وعلاوه
براین که قدرت تصمیم گیری و مسئولیت مدیریت را به هیچ وجه تضعیف ویا مخدوش نمی کند
، زمینه های لازم برای تشویق مادی ومعنوی پرسنل را درقبال عرضة اندیشه های سازنده فراهم
می نماید ، تا ازخلاقیت و پویایی تفکر انسانها برای رشد و توسعه استفاده مطلوب به عمل
آید.
مدیریت
مشارکتی برگسترده کردن دامنه درگیری ذهنی و فکری کارکنان دراموری که به سرنوشت آنان
ارتباط مستقیمی دارد تاکید می کند وشمار بسیاری ازپرسنل را در فراگیر دادوستد اندیشه
و تجزیه و تحلیل قرار می دهد وازتوانمندیهای ذهنی و فکری آنان درجهت بهبود امور بهره
می گیرد.
مدیریت
مشارکتی شامل یک تغییر ازسبک کنترل گرا (Control oriented) به
مشارکت گرا( involvement
oriented) است.
مدیریت
مشارکتی رهیافتی جامع برای جلب مشارکت فردی و گروهی کارکنان در جهت حل مسائل سازمان
و بهبود مستمر در تمامی ابعاد است. مدیریت
مشارکتی، ارتباط دائم، متقابل و نزدیک بین مدیریت ارشد و کارکنان است . مشارکت کارکنان
در کارهایی که به خود آنها مربوط می شود ، مشارکتی داوطلبانه ، ارادی و آگاهانه خواهد
بود. این درگیری ، شخص را تشویق می کند که به تحقق هدف های سازمان کمک کند و در مسئولیت
ها و پیامدهای آن سهیم شود