این
بخش شامل پنج مقاله است :
درمقاله
اول الگوهای ارزشیابی برنامه درسی معرفی می شود و تنوع دیدگاهها در این زمینه که
در مقایسه با پژوهش قدمت بیشتری دارد به خوانندگان معرفی می شود
مقاله دوم این بخش نوشتار کوتاهی
است از روشهای پژو هش در برنامه درسی که
مروری مختصر بر سنتهای روش شناختی در قلمرو تعلیم و تربیت و برنامه درسی داردو
موضوع کم رنگ شدن سلطه بلا منازع روشهای کمی-علمی در قرن بیستم
سومین
مقاله با عنوان نقادی و خبرگی آموزشی یکی از راهبردهای پژو هشی ارزشیابی کیفی در
حوزه برنامه درسی معرفی می شود راهبرد نقادی و خبرگی آموزشی را الیوت آیزنر یکی از
چهره های صاحب نام و دگر اندیش حوزه تعلیم وتربیت و برنامه درسی آمریکا تدوین کرده
است وی اجمالا معتقد است که یکی از رویکرد های غیر اثبات گرایانه در پژوهش و ارزشیابی از برنامه درسی و به طور کلی نظام آموزشی – رویکردی است که از
اصول و روشهای حاکم در عرصه هنر و زیبایی شناسی یا نقد هنری الهام گرفته
مقاله
چهارم با عنوان گرایشهای انسان گرایانه در قلمرو برنامه درسی عرضه شده و به طرح
انتقادهایی از نظر سطحی و غیر کار شناختی بودن انتقادهای وارد شده به نظام آموزشی
آمریکا و هر نظام آموزشی دیگر پرداخته و اشکال اصلی را در نگاه کمی یا اتکای
انحصاری به شاخصهای کمی در ارزیابی توفیقات و ناکامیهای آن جستجو می کند
تمامی الگوهای ارزشیابی در
بر گیرنده سه جزء زیر باشند
الف)مسائل مر بوط به روش
شناسی که باید استفاده شود.
ب) شیوه ای که در آن قرار
است داده ها قضاوت شود.
ج) میزان تمرکز ارزشیابی بر
مصرف کننده.
1- ارزشیابی محصول برنامه
درسی
برملاکهای برونی ازپیش تعیین
شده و یا اطلاعات حاصل از نتایج اجرای میدانی برنامه یا هردوی آنها مبتنی استبه آن
نوع ارزشیابی اشاره می کند که بر محصولاتی نظیر
درسهای درنظر گرفته شدهدر
برنامه
فهرست رئوس مطالب
کتابهای درسی متمرکز است
تامیر(1985) بیان می کند
ارزشیابی محصول برنامه درسی در مراکز و نهادهای مختلفی انجام می شود که آنها را به
شرح زیر طبقه بندی نموده است.
الف) برنامه درسی مدرسه
محور.
ب)تدوین توسط سازمانهای ملی
مطالعه برنامه درسی
ج) تدوین در قالب مراکز
برنامه ریزی درسی محلی
د) تدوین توسط گروههای
آموزشی