تابع
تولید، تولید مقدار بازده در یک اقتصاد را به درداده عوامل تولید و وضعیت دانش فنی
ارتباط می دهد. تابع زیر تابع تولید را برحسب نماد نشان میدهد:که
در رابطه، Nو
K نشان
دهنده درداده سرمایه و نیروی کارو A
نشان دهنده وضع دانش فنی است. تابع تولید
AF(K,N) در
معادله بالا مبین آن است که بازده تولید شده به عوامل درداده K و N و
وضعیت دانش فنی بستگی دارد. افزایش عوامل درداده و بهبود دانش فنی به افزایش در
عرضه بازداده می انجامد.
عوامل
تولیدکننده رشد بازداده را نشان می دهد:
1-
تأثیر رشد عوامل درداده در دو قلم اول مشاهده می شود. نیروی کار و سرمایه هریک
معادل میزان رشد خود ضرب در سهم آن داده در درآمد، به رشد بازداده کمک می کند.
2-
میزان بهبود دانش فنی، که پیشرفت دانش فنی یا رشد فرآوری کل عوامل نامیده می شود. میزان
رشد فرآوری کل عوامل عبارت از مقداری است که بازداده در نتیجه بهبود شیوه تولید،
بدون تغییر کلیه درداده ها، افزایش می یابد، به دیگر سخن هنگامی که فرآوری کل
عوامل دارای رشد است که با همان عوامل تولید، بازداده بیشتری به دست آید.
3- یک
تابع تولید، عوامل درداده و دانش فنی را به سطح بازداده ارتباط می دهد. رشد
بازداده با فرض ثبات سطح دانش فنی، عبارت از میانگین وزنی رشد در داده هاست که
اوزان برابر با سهم درآمدند. تابع تولید توجیهات را به عوامل درداده و تغییرات در
دانش فنی، به منزله منابع رشد بازداده معطوف می کند.
4- نظریه
رشد، عوامل تشکیل دهنده رشد میان مدت و بلندمدت بازداده را مورد مطالعه قرار می
دهد.
نتیجه
گیری:
اقتصاد
دانان طرفدار دیدگاه عرضه، افزایش سطح و میزان رشد بازداده اشتغال کامل را، از
طریق ایجاد انگیزه های بهتر برای کارکردن، پس انداز و سرمایه گذاری و از طریق کاهش
مقررات پیشنهاد می کنند، پژوهشهای تجربی نشان می دهد که این انگیزه ها در بخش طرف
عرضه نیروی کار موفق است و اینکه کاهش کسری دولت سبب تهییج سرمایه گذاری می شود.
تابع
تولید مقدار بازداده را به درداده نیروی کار، باتوجه به سایر عواملف، نظیر سرمایه،
ارتباط می دهد. افزایشهای متوالی نیروی کار، اضافه
بازداده کمتر و کمتری را به دست می دهد. تولید
نهایی نیروی کار X∆/
Y∆
یعنی افزایش بازداده برای هر واحد افزایش در اشتغال با شیب تابع تولید نشان داده
شده است. مسطح شدن شیب نشان دهنده آن است که تولید نهایی نیروی کار نزولی است.
با
وجود اینکه الگوی سولو بهترین چارچوب را برای آغاز بررسی مبحث رشد اقتصادی ارائه
می کند ، درواقع این الگو فقط آغازگر راه است. در این الگو بسیاری از جنبه های
جهان به ساده ترین شکل خود درآمده اند و بسیاری از عوامل به حساب نیامده است.
اقتصاددانانی که مبحث رشد اقتصادی را مورد بحث و مطالعه قرار می دهند، سعی می کنند
تا بتوانند پرسشهای بیشتری را مطرح نمایند. در الگوهای پیشرفته تر هریک از عواملی
را که در الگوی سولو عامل برونزا به حساب آمده است به یک عامل درونزا تبدیل می
کنند. میزان مصرف باتوجه به نوع تصمیماتی که خانوارها نسبت به مقدار مصرف امروز و
فردای خود می گیرند، تغییر می کند و احتمالاً افزایش می یابد. الگوهای رشد پیشرفته
تر و پیچیده تری که براساس تئوری رفتار خانوارها قرار دارد، جایگزین تابع مصرف
الگوی سولو شده است. برای مثال در الگوی سولو نرخ رشد جمعیت یک عامل برونزا به
حساب آمده است. در برخی از الگوهای پیچیده تر در محاسبه نرخ رشد اقتصادی نرخ زاد و
ولد را هم به حساب می آورند.