مسئله
شر، یکی از صفات سه گانه خدا – علم، قدرت مطلق و خیر خواهی – را به چالش می طلبد؛
زیرا خدای ادیان، خدایی است که عالم و قادر مطلق است و هم کاملاً خیرخواه.
به
نظر می رسد که مفاهیم خیر و شر یا خوبی و بدی از مفاهیم بدیهی و روشن است که همه
انسانها کمابیش آنها را درک
می کنند. ساختار
وجودی آدمی به گونه ای آفریده شده است که این مفاهیم را می فهمد. همگان به خوبی
عدالت و بدی ظلم حکم می کنند.
به
طور کلی شر را به دو قسم تقسیم می کنند:
شر
اخلاقی و شر طبیعی
گاه
شر نتیجه عامل انسانی است که به آن شر اخلاقی می گویند؛ مانند دزدی، قتل، غارت و
جنگ. گاهی دیگر شرور بدون مداخله عامل انسانی پدید می آیند که به آن شر طبیعی می
گویند؛ مانند زلزله، آتشفشان، سیل، طوفان و امراض ناعلاج
از
بررسی این شرور – اعم از طبیعی و اخلاقی – به دست می آید که آنها، از آن رو شر به
شمار می آیند که موجب رنج و ناراحتی انسان می شوند و اگر هیچ گونه رنج و ناراحتی
از آنها به انسان نرسد، شر نیستند. همچنین اگر تفکر شخص به گونه ای باشد که امور
شرورانه را عامل رنج و ناراحتی خود نداند، بلکه آنها را عوامل تکامل ساز بداند، شر
معنا و مفهوم نمی یابد.1-
شر، لازمه جهان مادی است
2-
شر، ناشی از آزادی انسان است.
3-
شر ناشی از جزئی نگری است.
4-
شر ناشی از جهل انسان است.
این
دیدگاه بر آن است که در عامل، شر وجود دارد، اما لازمه جهان مادی است و جهان مادی
در مجموع خیر است. از این رو، خلقت جهان بهتر از عدم آن است.
فارابی،
فیلسوف بزرگ اسلامی در این باره می گوید:
خدا
که قدرت و حکمت و علم خود تام است، تمامی افعال او کامل و بدون نقص و عیب است.
آفات و شروری که عارض اشیای طبیعی می شود، ضروری است. عالم ماده، نمی تواند خیر
محض را بپذیرد.