ما هر سال ماه رمضان داخل مسجد کلاس قرآن داشتیم. باید
نوبتی قرآن می خوندیم. من چون زیاد قرائت قرآنم خوب نبود
بچه ها به شوخی منو مسخره می کردن.این شهید بزرگوار حسین
آقا معز غلامی از روزهای بعد کنار من می نشست هر موقع
نوبت قرآن خواندن من می شد هرجا که گیر می کردم یواشکی
بهم کلمۀ درست رو می گفت منم اون کلمه رو می گفتم. این
کار شهید باعث شد که من قرآن خوندنم بهتر بشه.
واقعا با مرام بود و با گذشت که شهادت نصیبش شد. مبارکت باشه شهادت
الف. زاویه دید: ................... ب: موضوع نوشته: ................. ج: شروع نوشته:..................
|