مقدمه
امروزه كشورهاي جهان در زمينه
صنعتي ، توليدي و بازرگاني چنان به همديگر پيوند يافته و اثر پذير شده اند ، كه
هيچ كشوري نمي تواند برون از چارچوبه شيوه هاي پيشرفته مديريت ، كه جنبه استراتژيك يافته در در پهنه بازارهاي جهاني
كالاهاي توليدي خود را با سودبري به فروش رسانده و با توليد كنندگان ديگر كشورها
بويژه پيشرفته كه از تكنولوژي ، كار آوري
، مديريت و راهبردهاي برتر برخوردار ند. به رقابت پرداخته و در اين
رقابتگري ، كمابيش با كاميابي روبرو شود البته كشورهاي روبه رشدي مانند ايران از
امكانات و منابع معدني ، كشاورزي و صنعتي و نيروي انساني كاري ، كارآمد و هوشمند
برخوردار است ( و وجود همين امكانات و منابع سبب مي شود كه بسياري از كاستي ها و
كمبودهاي تكنولوژيكي را كه در مقايسه با كشورهاي پيشرفته صنعتي دارد جبران كند )
توانايي آن را دارند كه در پهنه بازارهاي جهاني خود كفايي كرده و جايگاه شايسته اي
بدست آورند . كاميابي در پهنه بازارهاي جهاني بيش از هر چيز نياز به شگردها ، ريز
بيني ها و نكته سنجي هايي در همه زمينه هاي بهره برداري ، توليد و بازار يابي ،
فروش و نوآوري دارد كه امروزه روي هم رفته مديريت استراتژيك خوانده مي شوند،
دانستن شگردها روال ها و آيين نامه هاي بازي در بازارهاي درونمرزي و برونمرزي، پيش
نياز هر گونه فعاليت اقتصادي و توليدي مي باشد توليد نمي تواند بدون آگاهي از
معيارها و نسخه ها ، انگيزه ها و خواستهاي روز بازار با موفقيت و سود آوري همراه
شود هم اكنون مديريت استراتژيك وتوليد ( در هر زمينه اي باشد ) عاملهاي گوناگوني
را مورد توجه دقيق و وارسي پيوسته قرار مي دهد ، كه مهمترين آنها عبارتند از :
امكانات دستيابي به منابع مورد نياز براي توليد ، بهاي تمام شده كالا با كيفيت
بالا ( با توجه به هر طبقه از خريداران) ، امكانات و بهاي فروش كالا ( قدرت جذب
بازار ) امكان رقابت و پا برجاماندن در يك كار توليدي معين در مديريت استراتژيك ،
افزون به كارايي و كار آمدي توليد و فروش
كارايي و در كار آمدي در خريد مواد خام يا نيمه ساخته و يا ابزارها و دستگاههاي
مورد نياز براي توليد ( مديريت خريد ) هم اهميتي فراوان دارد . هر سازمان
توليدي بايستي به خوبي بداند كه مواد و
دستگاههاي مورد نياز خود را چگونه و از چه جاهايي خريداري كند و در اين زمينه
داراي چه امكانات و چه محدوديت هايي مي باشد .
بي گمان
مديريت در همه دستگاهها و سازمانها نمي تواند يكسان باشد ، زيرا سازماني
ويژگي خود را داراست و در محيطي معين و با هدفي ويژه به كار مي پردازد ، جو دروني
و بويژه بروني هر دستگاه توليدي كمابيش با دگرگوني هاي پيوسته يا گسسته روبرو مي شوند
… مانند قانونگذاري ، دگرگوني شرايط اقتصادي ،
اجتماعي يا سياسي با پيشرفتهاي تكنولوژيكي و نوآوري با دگرگونيها در روال زندگي يا
سليقه خريداران و مصرف كنندگان . انسان قرن بيستم در فضاي يك
جامعه سازماني زندگي مي كند و سرنوشت او با سرنوشت سازماني جامعه همسو شده است
بعلاوه متفكران بي شماري بر اين عقيده اند كه عملكرد سازمانها موجب بيگانگي ،
انزوا و بطالت سازمانها و انسان سازماني شده و انسان در مواجهه با معضلات پيچيده
اي كه امروزه گريبانگير اوست ، نه تنها انعطاف ، خلاقيت ، مسووليت و همدلي از خود
نشان نداده ، بلكه خشك و بي روح و بي اعتنا نيست به جامعه مخدوم خود به حركت ادامه
داده است و جالب توجه اين كه اين قضاوتها تازگي ندارد . بعضي معتقدند كه وجود
سازمانهاي بزرگ ضرورت زندگي امروزه است و گريزي از آن نيست و اين ضرورت ، ابعاد
سازمانها ، مقررات ، انضباط ، سلسله مراتب و اطاعت را براي كاركنان و نوبت رابطه
غير شخصي را براي مراجعان ايجاب مي كند .
ديگران معتقدند كه نارضايتي
عمومي مردم ، عدم تحقق هدفهاي سازماني و بي اعتنايي سازمانها و مديران سازماني به
افكار عمومي و همچنين درگيري و رقابت با هم پيمانان و رقبا و بحران هاي پي در پي
موجب بي اعتمادي عمومي شده و همراه با خود بيكاري ، گراني ، تورم ، نا امني ، فساد
، نزاع و تجاوز به بار آورده است كه مطلوب طبع، طبع جوي انسان نيست . آيا مدير
بايد به چنين شرايط سهمگيني كه بعضاً يا عمدتاً حاصل عملكرد اوست بي اعتنا باشد ؟
مراكز آموزش مديريت و محققان و نظريه پردازان مديريت چه وظيفه اي به عهده دارند ؟
هدايت سازمان به صراط مستقيم و در جهت رستگاري انسان شاغل و انسان مصرف كننده و
امنيت ملي و نظام اجتماعي به عهده كيست ؟ آيا بين مديريت دولتي و مديريت خصوصي از
اين جهات تفاوت ماهوي وجود دارد ؟
در اينكه نقش مديريتهاي تخصصي
– همچون مديريتهاي مالي ، توليد ، فروش ، تحقق
مهندسي و .. در سازمان حائز اهميت است ، سخني نيست و اينكه مديريتهاي تخصصي سهمي
از هدايت عمومي را نيز به عهده دارند ، انكار ناپذير است ، ولي هماهنگي تخصصها
تعيين جايگاه هر يك به اقتضاي نشيب و فرازي كه سازمان در طي طريقي به سوي هدف با
آن مواجه مي شود و سكانداري كل سازمان وظيفه اي ممتاز و مشخص است كه فقط در قلمرو
مديريت عمومي به معناي اخص – كه در اين نوشته به نام مديريت استراتژي
مطرح مي شود قرار مي گيرد .
ايران
اسلامي در مظلوميتي كه در طي عمر در قبال جبهه متحد استكبار بر جهاني و عوامل آن
متحمل شده مستحق توجه ، مجاهدت و ايثار محققان و استادان مديريت است كه براي
معضلان آن به طور جدي چاره جويي كنند . انبوه منابع مديريت در سطح جهان، نوآوريهاي
بيشماري كه مبتني بر الگوهاي ژاپني ، سوئدي و آلماني مد روز شده و تازه هايي كه
محققان خستگي ناپذير اين رشته در سراسر جهان ارائه مي دهند نتوانسته است جوابگوي
بحران مديريتي باشد كه شرق و غرب و شمال و
جنوب را در نورديده است . مديران خوش خيال ديروزين در كشورهاي استكباري كه بر بال
ابرها بازارهاي جهان را در قبضه خود مي ديدند ، امروزه نگران ، مضطرب و بسياري
ورشكسته ، در وحشت آينده اي هستند كه عوامل آن روز به روز از دسترس آنها دور تر
شده ، متلاطمتر و تاريكتر مي نمايد ، آيا متفكران ايران اسلامي در پرتو مفاهيم
تكليف ، تقوا ، تزكيه ، عروج به اوج ملكوت و استقرار حكومت حق در جستجوي روز نه يا
دريچه اي براي نجات سازمان و انسان سازماني و انسان سر گردان امروزين هستند ؟ آيا
در اين زمينه جستجو خود را محصور به محدوده نيست خود مي بينند با آنكه گامهايي
پرصلابت و پر شهامت بر مي دارند كه در يك مسير آزمايش و خطا به دستاوردهاي كار آمد
نايل آيند ؟
برچسب ها:
مديريت در بازار جهاني و اقتصاد (استراتژيهايي براي اقتصاد پويا) تحقیق مديريت در بازار جهاني و اقتصاد (استراتژيهايي براي اقتصاد پويا)