نهادهاي
اجتماعي عشاير
جوامع مختلف
براي ادامه حيات نياز به ايجاد نهادهاي اجتماعي هستند تا با كاركردهاي مختلف خود
به بقاء و تداوم حيات نظام اجتماعي كمك كنند. نهادهاي اجتماعي
(sociat
Instiution)دركليترين تعريف الگوهاي بادوامي از رفتار هستند و اين
الگوهاي رفتار در ظرفي عمل ميكند و تجلي بيروني مييابند كه مؤسسات اجتماعي
ناميده مي شوند.
(social Associations) براين اساس
نهادهاي اجتماعي به مثابه محتوا و مظروف و مؤسسات اجتماعي به مثابه قالب و ظرف عمل
مي كنند.
از ديدگاه جامعه
شناسي جوامع داراي دو نوع نهاد هستند كه به اوليه و ثانويه مرسوم ميباشند.
نهادهاي اوليه (primary Institutions) معمولاص داراي عموميت ميباشند و جوامع بدون
آنها نميتوانند ادامه حيات دهند. پنج نهاد مهم و اساسي كه معمولاً در همه جوامع
وجود دارد، عبارتند از : خانواده، تعليم و تربيت، اقتصاد، دين و حكومت، نهادهاي
ثانويه (sevandry
Instiution) از قدمت، عموميت و ضرورت نهادهاي اوليه
برخوردار نيستند.
ولي آنها نيز
بويژه در جوامع مدت و در حال گذاري كاركردهاي قابل توجهي به عهده گرفته اند مثل
نهادهاي مربوط به گذران اوقات فراغت يا نهادهاي مربوط به مشاركت و بويژه نهادهاي
صنفي و حرفه اي.
جوامع عشايري
از ان دسته جوامعي هستند كه در سطح ابتدائي تكامل و پيشرفت اجتماعي قرار دارند و
ميتوان آنها را جوامع ساه و سنتي ناميد و براين اساس اغلب داراي نهادهاي اوليه
هستند، البته امور اجتماعي عشاير كه در اينجا به شكل كلي و نظري مورد بحث قرار ميگيرد
فراتر و بيشتر از نهادهاي اجتماعي است و يا به عبارت ديگر نهادهاي اجتماعي بخشي از
آن را تشكيل مي دهد، بقيه را مي توان تحت عنوان مؤسسات اجتماعي، گروه هاي اجتماعي
و بطور كلي پديده هاي اجتماعي جوامع عشايري ناميد.
پرداختن به
امور اجتماعي يا اجتماعيات جوامع عشايري بدين منظور صورت گرفته است كه منا و بنيان
نظري براي توصيف و تحليل امور اجتماعي در استان يزد و بويژه جوامع عشايري ابركوه،
خاتم و طبس فراهم سازد و چراغ راهي باشد براي توصيف و تحليل هاي وضعيت اجتماعي در
مناطق عشايري شهرستانها نهائي كه نام آنها ذكر گرديد.
براين اساس به
شكل كلي و تئوريك به مباحث مربوط خانواده و ازدواج، دين و مذهب، تعليم و تربيت،
قشر بندي اجتماعي، ساختار اجتماعي، بهداشت و درمان، آداب ورسوم، مسكن، پوشاك،
خوراك، اخلاق و عادات و غيره درجوامع عشايري پرداخته ميشود. اين مباحث در علوم
اجتماي و بويژه در جامعه شناسي و مردم شناسي تحت عناوين جامعه شناسي و يا مردم
شناسي ايلات و عشاير و يا بخش اجتماعي زندگي مبتني بر كوچ يا كوچيزي ميآيد.
الف :
خانواده، ازدواج و خويشاوندي درعشاير
خانواده (Family) يك نهاد اجتماعي، يك گروه اجتماعي و يا يك
واحد مهم اجتماعي جامعه است و اين نهاد اجتماعي بويژه در گذشته و در جوامع ساده و
ابتدائي اهميت بسياري داشته اس و به نوعي آينه جامعه بوده است. خانواده در درجه
اول يك واحد خويشاوندي است كه بر اساس پيوندهاي نسبي و سببي شكل ميگيرد و بر همين
اساس به دو نوع خانواده پدر و مادري و خانواده زن و شوهري تقسيم مي شود.
ازدواج (Marriage) به عنوان يك سنت يا يكي از مناسك و مراحل
زندگي خانوادگي مي باشد. و همچنانكه گفتيم يك نوع خانواده متكي بر ازدواج است. در
حاليكه خويشاوندي (kinship) به مجموعه
از پيوندها گفته ميشود كه ممكن است مبناي نسبي، سببي، رضاعي و توتمي داشته باشد.
از نظر بعد و تعداد خانواده ها را ميتوان به هستهاي (Nuclear)
و گسترده (Extended) تقسيم نمود.
خانواده عشاير اغلب از نوع گسترده تلقي ميشود.
خانواده به
شكل نوعي يك نهاد مهم و اساسي نظام اجتماعي است و كاركردهاي مختلفي را ميتواند
انجام دهد: توليد مثل، ارضاي غريزه جنسي، اجتماعي كردن كودكان، مراقبت از
سالخوردگان ، توليد كالا و خدمات، حمايت از اعضاء فراهم كردن تفريح و سرگرمي، حرفه
آموزي،فراهم كردن آرامش رواني، انتقال فرهنگي، آموزش مذهبي و غيره، اين امور را
مي توان تحت كاركردهاي تجديد سنل، جنسي، جامعه پذيري، حمايت ، اقتصادي، عاطفي،
مذهبي، آموزشي نيز ذكر نمود. ( تقوي، 1379: 77-76)
1-تعريف
خانواده در عشاير ( امام اللهي، 1378: 129-128)
خانوار در بين
كوچ نشينان كوچكترين و اساسي ترين واحد اجتماعي و همچنين يك واحد توليد و مصرف مي
باشد كه اعضاي آن زير يك سرپرست فعاليت ميكنند، بطور كلي مشخصات عمدة خانوار در
بين كوچنشينان به شرح زير است:
1- فعاليت
مشترك اعضا: اعضا، خانواراز يك هدف مشترك اقتصادي، سياسي و اجتماعي پيروي ميكنند
چنانكه از نظر اقتصادي همه اعضاء تشكيل دهنده يك خانوار با هم فعاليت ميكنند و
درآمد حاصله را نيز بطور جمعي و در زير يك سقف بمصرف ميرسانند. خانوار از نظر
اجتماعي و سياسي نيز به عنوان يك واحد بشمار ميرود و مسئول رفتار و كردار تمام
اعضاء خود ميباشد.
2- رابطه خويشاوندي:
رابطه بين اعضاء خانوار براساس خويشاوندي (نسبي و سببي) استوار است گرچه دربعضي از
موارد ممكن است افراد غير خويشاوند نيز به آن بپيوندند. اعضاء خانوار با هم نسبت
خويشاوندي نزديك دارند، چنانكه بيشتر خانوارها شامل پدر، مادر و فرزندان و
احتمالاً بستگان ديگر چون مادر، پدر، برادران و خواهران بيشوهر مي باشد.
3- سكونت
مشترك : اعضاء خانوار در زير يك سقف ( معمولاً سياه چادر) بسر ميبرند، اما گاهي
ممكن است اعضاء بعضي از خانوارها مدتي از سال را جدا و دور از هم بسر برند. براي
مثال بيشتر خانوارهاي كوچنشين علاوه بر دامداري به كشاورزي نيز ميپردازند و
ناگزيريند فعاليتهاي دامداري و كشارزي را طوري بين اعضاء خود تقسيم كنند كه بعضي
به امور زراعتي پرداخته ( دست كم قسمتي از سال را درده ميگذرانند) و برخي ديگر
همراه دام ها به مناطقي كه چراگاه يافت ميشود كوچ كنند. همچنين بسياري از جوانان
كوچ نشين درپي تحصيل و يا كار قسمتي از سال را دور از خانوار بسر ميبرند.
اصولاً هر
خانوار داراي يك سرپرست است كه فعاليت اعضاء را زير نظر دارد. سرپرست خانوار
معمولاً يك مرد است كه نه تنها فعاليت اعضاء را هم آهنگ ميكند.، بلكه به عنوان
رئيس و نماينده خانوار شناخته ميشود. سرپرست خانوار امور داد و ستد را عهده دار
است و در فعاليت هاي سياسي و اجتماعي شركت ميكند. وي همچنين مسئول امور رفاهي و
رفتار ساير اعضاء خانواده ميباشد.
2- تركيب
خانواده در عشاير ( امان اللهي، 1378: 133-129)
تركيبات
خانواده
خانوار در بين
كوچنشينان مانند ساير جنبه هاي اجتماعي و اقتصادي تحت تأثير عوامل اكولوژيكي
وشيوة توليد شكل ميگيرد. اين نهاد اجتماعي مسئوليت هاي مختلفي را عهده دار است كه
در جوامع صنعتي اكثر آنها به نهادهاي ديگر جامعه واگذار شده است. براي مثال، در
جوامع صنعتي و به خصوص در جوامع سوسياليستي فرد داراي تأمين اجتماعي است، يعني در
صورت بيكاري، از كار افتادگي و يا پيري سازمانهائي جدا از خانواده سرپرستي افراد
را بر عهده ميگيرند. درصورتي كه در بين كوچ نشيان ايران چنين امكاناتي و چنين
نهادهائي وجود ندارد از اينرو خانواده تنها نهاد اجتماعي است كه به صورت پناهگاهي
براي اعضاء تشكيل دهنده درآمده و احتياجات جسمي و روحي آنان را برآورده ميكند.
خانواده نه تنها شامل افراد فعال بلكه پناهگاهي براي اعضاء بيكار، از كار افتاده و
عليل نيز ميباشد. به همين سبب، خانواده در بين كوچ نشينان تركيبات مختلفي دارد
كهم از جهاتي با خانواده درجوامع صنعتي متفاوت است.
بطور كلي از
نظر تركيبات پنج نوع خانوار در بين كوچ نشينان يافت مي شود كه عبارتند از:
1) هسته اي يا
ساده 2) چند همسري 3) گسترده 4) پيوسته 5) ناقص. هر يك از اين انواع نيز تركيبات
مختلفي دارد كه از اين پس مورد بررسي قرار مي گيرند.
همانطور كه در
جدول 19 ملاحظه ميگردد خانوار هسته اي معمولي ترين نوع خانوار در بين كوچنشينان
ايران است و پس از آن خانوار گسترده از ساير انواع شيوع بيشتري دارد. با توجه به
كمبود ارقام و آمار دقيق دربارة تركيبات خانوار در بين ايلات و عشاير ايران، در
شرايط فعلي نميتوان دربارة پراكندگي انواع خانوار در بين ايلات مختلف نظر داد.
بطور مثال با توجه به جدول 19 مشاهده مي
شود كه خانوار پيوسته فقط در بين لرها و تركمن ها گزارش شده است و حال آنكه در بين
ساير ايلات مندرج چنين خانوارهائي ديده نميشود. بدون شك ميتوان اين نوع خانوار
را هر چند به تعداد كم دربين ساير ايلات يافت.
برچسب ها:
بررسي قوم عشاير از ديدگاه جامعه شناسي پروژه بررسي قوم عشاير از ديدگاه جامعه شناسي تحقیق بررسي قوم عشاير از ديدگاه جامعه شناسي