عنوان مقاله: روانشناسی رنگها
قالب فایل: WORD
* بخشی از ابتدای مقاله:
"از روزگاران بسيار دور، رنگ ها همواره پيرامون بشر را احاطه كرده و وي را تحت نفوذ خود درآورده اند، و چندي بيش نيست كه ما قادر به توليد رنگ و استفاده از آنها شده ايم. تا پيش از قرن نوزدهم، فقط تعدادي رنگ و مواد رنگي شناخته شده بودند كه بيشتر آنها ريشه ي آلي داشتند. گران نيز بودند به طوري كه استفاده از پارچه هاي رنگي و مواد تزنيئي فقط در انحصار ثروتمندان بود. صدها هزار حلزون زندگي خود را از دست دادند تا امپراطور روم بتواند رداي بنفش خود را به تن كند، در حالي كه رعاياي او ناگزير بودند با پوشيدن پارچه هاي پنبه اي يا كتاني ساده، پوست يا پشم حيوانات بسنده كنند. فقط در 100 سال اخير بوده است كه وضع ياد شده سراپا دگرگون شد:
نخست، از تركيب آنيلين و بعدها از طريق مشتقات قطران ذغال و اكسيدهاي متاليك، رنگ را به راحتي به دست آوردند. امروزه، هر چيزي را كه بشر مي سازد داراي رنگ است.
هزارها رنگ –از هر رنگ و نمائي كه قابل تصور باشد- به وجود آمده اند و تقريباً براي هر منظوري، رنگ خاصي فراهم است. علاوه بر اين كه ما رنگ آبي آسماني، رنگ سرخ غروب آفتاب و رنگ سبز درختان در تمام رنگ هاي طبيعي را در اختيار داريم، اشياء ساخته شده به وسيله ي بشر، چراغ هاي نئون،تصاوير نقاشي، كاغذ ديواري ها و تلويزيون رنگي نيز پيوسته ما را شيفته و مسحور خود مي سازند اين استفاده روزافزون از رنگ ها، همواره با رقابت فزاينده ميان توليد كنندگاني كه مشتاق افزايش فروش محصولات خود هستند،تحول زيادي را در زمينه روانشناسي رنگ پديد آورده است، هر چند كه وقتي اين روانشناسي وارد صحنه بازايابي مي شود بسياري از پژوهش هاي آن در معرض آزمون و خطا قرار مي گيرد. مثلاً يك توليد كننده ي شكر مي داند كه نبايد محصول خود را در بسته ي سبز رنگ عرضه كند، در حالي كه زيبايي هاي يك شيشه ي دهان گشاد قهوه اي رنگ حاوي شكر مدت ها در قفسه مي ماند تا به فروش برسد. رنگ هاي طبيعت در ما اثر گذارده اند،و اين آثار به گونه اي ژرف و اجتناب ناپذير در جان و روح ما جايگزين شده است. معذالك در مورد چيزهايي كه خريداري مي كنيم، از آزادي انتخاب، به كار بردن دوست داشتني ها و غير دوست داشتني ها، سليقه ها و سنت هايمان، برخورداريم. به خاطر همين ملاحظات است كه يك توليد كننده بايد تحقيق نمايد تا مطمئن شود كه ما خريداران، جنس او را بر كالاهاي مشابه ترجيح مي دهيم. اگر محصول او شكر باشد، در اين صورت او مي داند كه بايد شكر خود را در يك بسته ي آبي رنگ و يا حداقل داراي يك زمينه ي آبي عرضه كند و به هيچ وجه از رنگ سبز استفاده نكند. ولي به احتمال زياد دليل آن را نمي داند. دليلش اين است كه احساس فيزيولوژي انسان در رابطه با رنگ آبي،«شيريني» است. از سوي ديگر، رنگ سبز يك احساس را در انسان پديد مي آورد...."
برچسب ها:
رنگ روانشناسی روانشناسی رنگها آثار روانی رنگها شخصیت رنگ و شخصیت