دانلود مقاله نقد و تفسير داستانهاي تمثيلي هدايت و آل احمد ( آب زندگي، سرگذشت كندوها، نون و القلم )
نوع فایل: word
فرمت فایل: doc
قابل ویرایش
تعداد صفحات : 98 صفحه
قسمتی از متن :
تمثيل در لغت به معناي « مثال آوردن، تشبيه كردن، مانند كردن، صورت چيزي را مصور كردن، داستاني يا حديثي را به عنوان مثال بيان كردن و داستان آوردن»(1) است. با توجه به ريشهي لغوي كلمهي تمثيل – كه شباهت و همانندي را ميرساند-و نيز با مروري مختصر بر معانياي كه ذكر شد، حوزهي كاربرد اين كلمه مشخص ميشود. كاربرد فراوان و بسامد زياد اين اصطلاح در حوزهي دانش بلاغت ما را بر آن ميدارد كه ابتدا در ميان تعدادي از آثار بلاغي به جستوجوي ردپاي اين اصطلاح بپردازيم و نظر چند تن از صاحب نظران علم بلاغت را در اين باره گرد آوريم.
عدهاي تحت تأثير معناي لغوي اين اصطلاح، آن را از جنس تشبيه يا حتي برابر با آن ميدانند و عدهاي ديگر آن را از خانوادهي استعاره و هم نوع آن ميشناسند. سكاكي از جمله كساني است كه تمثيل را نوع خاصي از تشبيه ميدانند و براي آن ويژگيهايي را برميشمارند. او معتقد است تمثيل تشبيهي است كه در آن «وجه شبه صفتي غيرحقيقي باشد و از امور مختلف انتزاع شده باشد.»(2) عبدالقاهر جرجاني تشبيه را به دو قسم دستهبندي ميكند: يكي تشبيهي كه آنقدر روشن و واضح است كه نياز به تأويل و توضيح ندارد. ديگر تشبيهي كه براي يافتن وجه شبه آن، نياز به توضيح و تأويل باشد. او تشبيه نوع دوم را تمثيل مينامد و مينويسد: «تمثيل در اصل بايد تصوير و تمثيل گردد و آن عبارت است از تشبيه منتزع از اموري چند و چيزي است كه جز از رهگذر يك يا چند جمله حاصل نميشود.»(3) آن گاه نتيجه ميگيرد كه «تشبيه، عام و تمثيل، اخص از آن است. پس هر تمثيلي تشبيه است و هر تشبيهي تمثيل نيست.»(4)
انتزاع وجه شبه از دو يا چند چيز، مشخصهاي است كه در تعريف سكاكي و جرجاني از تمثيل آمده است. ضمناً هر دو معتقدند كه تمثيل، زيرمجموعهي تشبيه است؛ پس وجود شبه و مشبهبه در ظاهر كلام ضروري است. اين مشخصات ذهن را متوجه شيوهاي ميكند كه در كتب بلاغت متأخر به «تشبيه مركب» معروف است. و آن تشبيه حالتي است به حالت ديگر. تشبيهي كه وجه شبه آن حاصل برهم كنش دو يا چند چيز است:
شكسته دل تر از آن ساغر بلورينم كه در ميانهي خارا كني ز دست رها
(خاقاني)
پيداست كه در اين تشبيه، دل شكستگي تنها به ساغر بلورين مانند نشده است؛ بلكه به ساغر بلوريني كه در ميان سنگ خارا از دست رها شود. به همين دليل چنين تشبيهي براي كشف وجه شبه نيازمند مقداري كوشش ذهن و درجهاي از تأويل و توضيح است. اما بهتر است اين شيوهي بيان را «تشبيه تمثيلي» بناميم تا از اقسام ديگر تشبيه متمايز شود.
اما صاحب جامع الكبير دربارهي تمثيل نظر ديگري دارد. ابن اثير ميگويد تمثيل «تشبيه بر سبيل كنايه است بدينگونه كه چون ارادهي اشارت به معنايي كني، الفاظي به كاربري كه دلالت بر معنايي ديگر داشته باشد. ولي آن الفاظ و آن معاني دلالت برمعنايي داشته باشند كه مقصود توست.»(5) آنگونه كه از تعريف ابن اثير برميآيد، در تمثيل لفظ مشبه ذكر نميشود. بلكه تشبيه «برسبيل كنايه» و پوشيده ميماند و تنها مشبهبه در كلام ظاهر ميشود.
نويسندهي انوارالربيع نيز در پوشيده بودن تشبيه با ابن اثير موافق است. علاوه بر اين او تعاريف و مفاهيم ديگري نيز بر تمثيل ميافزايد: «و آن تشبيه حالي است به حالي، از رهگذر كنايه، بدينگونه كه خواسته باشي به معنايي اشارت كني و الفاظي به كارببري كه بر معنايي ديگر دلالت دارد. اما آن معنا خود مثالي باشد براي مقصودي كه داشتهاي، و اينگونه سخن گفتن را فايدهاي است ويژهي خود كه اگر به الفاظ خاص خود گفته شود، چندان تأثير ندارد و راز آن در اين است كه در ذهن شنونده، تصوري بيشتر ايجاد كند. زيرا شنونده هنگامي كه در دل خويش مثالي را تصور كند كه مخاطب مستقيم آن نباشد، با رغبت بيشتري آن را پذيرا خواهد شد.(6)» در اين تعريف، تمثيل تشبيه حالتي به حالت ديگر است بدون ذكر مشبه. يعني معنايي كه مورد نظر است با لفظ ديگري بيان ميشود. لفظي ناظر بر معنايي كه خود، مثالي است براي مقصود مورد نظر. علاوه بر اين تعريف فوق بر جنبهي تأثيرگذاري و جذابيت تمثيل نيز تأكيد ميكند و آن را يكي از فوايد تمثيل برميشمارد. بنابراين تعريف صاحب انوارالربيع نسبت به تعاريف ديگر كاملتر و شاملتر است.
اما با نظري دوباره بر دو تعريفي كه از تمثيل بيان شد، در مييابيم كه اين گويندگان تمثيل را در حيطهي استعاره تعريف ميكنند؛ از آن جهت كه معتقدند مقصود گوينده از راه الفاظي بيان ميشود كه برمعناي ديگري دلالت ميكنند. به بيان سادهتر يعني حذف مشبه- كه مقصود گوينده است- و ذكر مشبهبه – كه مثالي است براي مقصود گوينده-. به دليل آن كه اين تعريف، شيوهاي متفاوت با «تشبيه تمثيلي» را بيان ميكند، شابد بهتر باشد كه نام آن را «استعارهي تمثيلي» بگذاريم. بنابراين از اين پس با دو اصطلاح در حوزهي علم بلاغت مواجهيم: تشبيه تمثيلي كه تشبيه حالتي است به حالت ديگر با ذكر هر دو حالت در كلام و استعارهي تمثيلي كه بيان حالت و وضعيتي است شبيه وضعيت مورد نظر؛ بدون آن كه وضعيت مورد نظر مستقيماً به لفظ درآيد. البته جرجاني هم به شگردي هم چون استعارهي تمثيلي قايل است اما نام آن را مَثَل ميگذارد: «هر گاه شبه در يك چيز به تنهايي وجود داشته باشد- بيآن كه از پيوند آن چيز با چيز ديگر فراهم آيد- يك كلمه ميتواند استعاره باشد […] و هر گاه انتساب شبه به تنهايي به يك كلمه ممكن نباشد؛ بلكه، اين شبه از حال او و غير او گرفته شود، ديگر آن اسم مستعار نيست؛ بلكه، كلام يك جا مثل است.»(7)
فهرست منابع و مآخذ
1- قرآن كريم، ترجمهي محمد مهدي فولادوند ، دفتر مطالعات تاريخ و معارف اسلامي.
2- آل احمد- جلال: در خدمت و خيانت روشنفكران، تهران، فردوس، اول: 1372.
3- ــــــــــــــ : سرگذشت كندوها، تهران، فردوس، سوم: 1376.
4- ــــــــــــــ : غربزدگي، تهران، فردوس، پنجم: 1378.
5- ــــــــــــــ : «گفت وگو با جلال آل احمد»، در انديشه و هنر، دورهي پنجم، ش4، مهرماه 1343.
6- ــــــــــــــ : نون و القلم، تهران، فردوس، هفتم: 1382.
7- ــــــــــــــ : «هدايت بوف كور» در هفت مقاله، تهران، اميركبير، چاپ جديد: 1357.
8- ــــــــــــــ : يك چاه و دو چاله، تهران، فردوس، اول: 1376.
9- ابن اثير- ضياء الدين: الجامع الكبير في صناعه الكلام من المنظوم و المنثور، چاپ عراق، 1959 م.
10- انوشه- حسن: فرهنگ نامه ادب فارسي (جلد دوم دانش نامه ادب فارسي)، تهران، سازمان چاپ و انتشارات، اول 1376.
11- براهني- رضا: قصهنويسي، تهران، اشرفي، دوم: 1348.
12- پورنامداريان- تقي: رمز و داستان هاي رمزي در ادب فارسي، تهران، علمي و فرهنگي، 1375.
13- جرجاني- عبدالقاهر: اسرار البلاغه، ترجمهي جليل تجليل، تهران، دانشگاه، اول: 1361.
14- داد- سيما: فرهنگ اصطلاحات ادبي، تهران، مرواريد، سوم: 1378
15- دلاشو- م. لوفلر: زبان رمزي افسانهها، ترجمهي جلال ستاري، تهران، توس، اول: 1364.
16- دومن- پل: «تمثيل و نماد»، ترجمهي ميترا ركني، در ارغنون، سال اول، ش 2، 1373.
17- رجايي- محمد خليل: معالم البلاغه، شيراز، دانشگاه پهلوي، دوم: 1353.
18- ستاري- جلال: مدخلي بر رمز شناسي عرفاني، تهران، مركز، اول: 1372.
19- سيار- غلامعلي: «نقد سرگذشت كندوها» در يادنامهي جلال آل احمد، به كوشش علي دهباشي، تهران، به ديد و شهاب ثاقب، اول: 1378.
20- شفيعي كد كني- محمد رضا: صور خيال در شعر فارسي، تهران، آگاه، 1375.
21- فورستر-اي. ام.: جنبههاي رمان، ترجمهي ابراهيم يونسي، تهران، نگاه، چهارم: 1369.
22- كادن- جي. اي: فرهنگ ادبيات و نقد، ترجمهي كاظم فيروزمند، تهران، شادگان، اول: 1380.
برچسب ها:
دانلود مقاله نقد و تفسير داستانهاي تمثيلي هدايت و آل احمد( آب زندگي سرگذشت كندوها نون و القلم ) داستانهاي تمثيلي هدايت و آل احمد( آب زندگي سرگذشت كندوها نون و القلم ) ( آب زندگي سرگذشت كندوها نون و القلم ) دانلود مقاله نقد و تفسير داس