این فایل با فرمت Word ، قابل ویرایش و آماده پرینت است
تحقیق بیماری ترومای چشم
تروما به سر از شايعترين حوادث و تروماهاي موجود در جوامع بشري و از جمله در كشورما مي باشد كه از علل شايع مرگ و مير نيز به شمار مي آيد . آسيب پذيري در بچه ها بيشتر مشاهده مي شود . اين آسيب از درجات متفاوتي برخوردار است و از حالت خفيف تا شديد متغير است كه با توجه به آن ، ميزان GCS در هر كدام در محدوده خاصي قرار مي گيرد
بيماران تروماي مغزي مستعد عوارضي از قبيل خونريزي ، شكستگي جمجمه ، آسيب به عروق مغزي ، كانتوژن مغزي و ... مي باشند كه مي تواند باعث تغيير عملكرد يا فلج اعصاب كرانيال و از جمله اعصاب حركتي چشم گردد . از اين جهت معاينه كامل بيماران ضربه مغزي جهت بررسي ضايعات همراه اقدامات و مراقبتهاي پزشكي ضروري مي باشد
آسيب به جمجمه با مكانيسم هاي متفاوتي منجر به آسيب اعصاب حركتي چشم مي گردد . از اينرو ، تظاهرات باليني ، از حالت خفيف تا شديد ، متغير است . با بررسي هاي تكميلي و اقدامات پاراكلينيك ، مي توان محل ضايعه را تشخيص داده و نسبت به اقدامات بعدي ، تصميم گيري نمود
آناتومي و فيزيولوژي (1،2)
عصب اكولوموتور : هسته عصب در مغز مياني در سطح كاليكولوس فوقاني قرار دارد . دستجات وابران هسته ، از طريق هسته قرمز و از سمت داخل پايك مغزي عبور نموده ، آنگاه از مغز مياني خارج شده و به فضاي بين پايكي وارد مي شوند . بخش قاعده اي عصب ، پس از خروج از مغز مياني ، مابين شريان مغزي خلفي و شريان مخچه اي فوقاني ، عبور نموده و به موازات شريان ارتباطي خلفي حركت مي كند . سپس عصب با سوراخ كردن دورا در سمت خارج زائده كلنوئيد خلفي ، وارد سينوس كاورنوس شده و در ديواره خارجي حركت كرده و به شاخه هاي فوقاني و تحتاني تقسيم مي شود كه از طريق شكاف اربيتال فوقاني از طريق حلقه Zinn وارد اربيت مي گردد . بخش اينترااربيتال عصب شامل الياف فوقاني ( مسوول عصبدهي ركتوس فوقاني و بالا برنده پلك) تحتاني ( به ركتوس داخلي ، تحتاني و مايل تحتاني ) و الياف پاراسمپاتيك همراه شاخه تحتاني (مسؤول اسفنكترمردمك و عضله مژگاني ) مي باشد . اين الياف پاراسمپاتيك ، بين ساقه مغزي و سينوس كاورنوس بطور سطحي در بالاي بخش مياني زوج سوم قرار مي گيرند . توسط عروق نرم شامه اي تغذيه مي گردند . در حاليكه عصب اكولوموتور با Vasanervorum تغذيه مي شود . بنابراين ضايعاتي مثل آنوريسم ، تروما و هرني بطور شخصي با تحت فشار قراردادن عروق خوني نرم شامه اي و الياف سطحي ، سبب درگيري مردمك مي شوند اما ضايعاتي كه بدنبال ديابت يا فشار خون ايجاد مي شوند ، معمولاً مردمك را درگير نمي كنند . زيرا انفاركتوس تنه اصلي عصب كه بدنبال ميكروآنژيوپاتي درگيركننده Vasanervorum رخ مي دهد ، الياف سطحي مربوط به مردمك را درگير نمي كند .
اين عصب مسوول حركات چشم به بالا ، پايين و داخل است همچنين دربالابردن پلك و نرمال نگه داشتن اندازه مردمك دخالت دارد . بعلاوه مسوول تطابق در ديد نزديك نيز مي باشد .
علايم فلج زوج سوم شامل پتوز يكطرفه (ندرتاً دو طرفه در صورت آسيب به هسته ) با ضافه درد واضح سريا چشم است . دوبيني بعلت پوشيده شدن مردمك نادر است . حدت بينايي تغييري نمي كند مگر در آسيب شكاف اربيتال فوقاني و درگيري همزمان زوج دوم فلج كامل ، واضح و مشخص است كه پتوز كامل يكطرفه ، كاملاً بسته شده و انحراف چشم به سمت پايين و خارج ديده مي شود . چشم در اين حالت دچار Extropia ( انحراف به خارج) و گاهي انحراف جزيي به سمت پايين مي شود . در معاينه مردمك باز است و به نور پاسخ نمي دهد در فلج هاي نسبي ، تشخيص مشكلتر است و معاينه دقيق موقعيت چشم در ميدانهاي نگاه متفاوت ، ممكن است لازم باشد متأسفانه روشي جهت اصلاح ضعف عصب وجود ندارد . كاهش فشار ناشي از تومور يا آنوريسم از روي عصب ، بوسيله جراحي ممكن است فلج زوج سوم را بهبود دهد . جراحي جهت بالا بردن پلك نيز قابل انجام است . بيهوشي عمومي لازم است و گاهي بيش از يك جراحي لازم است . جراحي روي عضلات چشم انجام مي شود تا زمانيكه چشم ها به روبرو نگاه مي كند . مستقيم بنظر برسد اگر فلج كامل باشد حركت ضعيف به پايين و داخل باقي خواهد ماند .
در فلج كامل فيلد ديد دوچشمي گاهي بسيار كوچك و دو بيني در فيلد و سيعي وجود دارد در حاليكه در فلج نسبي فيلد ديد دو چشمي بزرگتر مي باشد .
فلج ايزوله مربوط به اختلال عروقي طي 3 تا 6 ماه بهبود مي يابد و گرنه جهت تعيين علت فلج بايد بررسي شود . مياستني گراويس ، مي تواند هر نوع نوروپاتي كرانيال را تقليد كند كه شامل فلجهاي ايزوله زوج 3 نيز مي شود .
عصب تروكلئار : تنها عصب كرانيال است كه از قسمت خلقي مغز خارج مي شود و عضله مايل فوقاني را در سمت مقابل خود عصبدهي مي كند . هستة اين عصب در سطح برجستگي تحتاني كوليكولوس ، زير قنات – سيلويوس قرار گرفته و در ادامه كمپلكس هسته اي زوج سوم مي باشد . فاسيكلها ، شامل اكسونهايي است كه اطراف قنات را دور مي زنند . تنه عصب در سطح دورسال ، ساقه مغز را ترك مي كند ، سپس در اطراف ساقه به طرف جلو دور مي زند و زير لبه آزاد چادرينه حركت مي كند و همانند عصب 3 از ميان شريان مغزي خلفي و شريان مخچه اي فوقاني عبور مي كند . آنگاه دورا را سوراخ كرده وارد سينوس كاورنوس مي گردد .
بخش اينتراكاورنوس در سمت خارج و پايين عصب 3 حركت مي كند و در جلو سينوس كاورنوس بالا رفته ، از شكاف اربيتال فوقاني در بالاي حلقه Zinn عبور مي كند و در نهايت ، عضله مايل فوقاني را عصبدهي مي كند . آسيب و فلج اين عصب، ممكن است يكطر فه يا دو طرفه باشد . از علل فلج دو طرفه مي توان به خونريزي سقف مغز مياني بعلت تروماي سريا آرتريو اسكلروز اشاره كرد . همچنين پينه آلوما در اين ميان نقش دارد.
آناتومی و فیزیولوژی (۱،۲) ۶
بیان مسأله و اهمیت موضوع ۱۳
اهداف ، فرضیات و سؤالات پژوهشی ۱۷
جامعه مورد بررسی و زمان اجرای طرح. ۲۰
روش جمع آوری اطلاعات.. ۲۰
روش تجزیه و تحلیل داده ها ۲۱
محدودیت و مشکلات اجرایی طرح. ۲۱
نتیجه گیری و ارائه پینشهادها ۴۷
تحقیق بیماری ترومای چشمی
بيماريهاي چشم