این مقاله بصورت Word و قابل ویرایش همچنین آماده پرینت می باشد
موضوع : تحقیق شناخت حسی و مکانیسم تعمیم آن
به تصديق همگان شناخت حسي بيواسطه ترين و ابتدايي ترين گونه شناخت است و داده هايي چنان وثيق از براي ادراك آدمي فراهم مي آورد كه حتي شكاكترين فلاسفه و حكما در درستي آنها تهديد نتوانسته اند كرد در سراسر تاريخ دو هزار و پانصد ساله فلسفه جز تني چند از فلاسفه كه در پندار گرايي براه افراط رفته اند هيچيك از فلاسفه ديگر ارزش و اصالت ادراكات حسي را انكار نكرده است اما شناخت آدمي تنها به حصول ادراك حسي از جهان خارج محدود نمي گردد تاثيرات حسي نخستين حلقه از زنجير طولاني و پيچيده علم و ادراك انسان را تشكيل ميدهند كه هم در عرصه تصورات مفهوم سازي و هم در حيطه تصديقات نظريه سازي سنگ بناي اوليه و نخستين هرگونه فعل وانفعال ذهني محسوب مي گردند
انسان از مشاهده مكرر مصاديق جزيي يك مفهوم كلي به تعقل و تصور آن مفهوم مي پردازد و چون در تجربه صدق يك قضيه جزئي و خارجي را بارها و بارها بيازمايد به تعميم آن پرداخته و قضاياي كلي و جهانشمول مي سازد پرسشي كه از ديرباز ذهن انديشمندان و فلاسفه را بخود مشغول داشته است چگونگي و به اصطلاح مكانيسم اين تعميم است اين مساله كه در فلسفه جديد در ضمن مسائل شناخت شناسي مطرح مي شود در قرون اخير بويژه بخاطر رونق گرفتن مباحث فلسفه علم مجادلات و مناقشات فلسفي بسياري برانگيخته است و به يقين مي توان گفت كه هيچيك از فلاسفه و مكاتب فلسفي غرب نتوانسته اند به آن پاسخي در خور و قانع كننده بدهند و حداكثر كاري كه كرده اند بررسي جوانب مساله يا در نهايت دور زدن و طفره از آن بوده است در اين مقاله خواهيم كوشيد ضمن طرح دقيق مساله نظرات مهم فلاسفه را در اينمورد به اجمال و بطور فشرده بررسي كرده و در پايان راه حلي را كه استاد شهيد مرتضي مطهري در كتاب مساله شناخت خود بر مبناي آراء و اقوال فلاسفه اسلامي مطرح نموده اند ارائه مي دهيم
شناخت حسي و مكانيسم تعميم آن
برخورد ماركسيستي با مساله
برخورد پوزيتويستي با مساله
اعتقاد به هماهنگي جريان طبيعت
عجز فلاسفه غرب از حل مشكل
حل مشكل از نظر استاد مطهري