این مقاله بصورت Word و قابل ویرایش همچنین آماده پرینت می باشد
موضوع : تحقیق تعریف و اثبات عصمت پیامبران و امامان
عصمت پيامبران و امامان دوازده گانه ركن ركين تفكر شيعه و از ضروريات اين مذهب است در تعريف عصمت بين عالمان شيعه اختلافاتي وجود دارد اما نوع ادله اي كه براي اثبات ضرورت عصمت پيامبران و امامان ميآورند ناخودآگاه آنان را به تعريف واحدي از عصمت ميرساند كه در آن مصونيت از هر گونه گناه خطا و لغزشبزرگ يا كوچك عمدي يا سهوي و در تمام عرصه هاي مختلف زندگي فردي و اجتماعي مندرج ميباشد
از ديدگاه آقاي مصباح يزدي
منظور از معصوم بودن پيامبران يا بعضي ديگر از انسانها تنها عدم ارتكاب گناه نيست زيرا ممكن است يك فرد عادي هم مرتكب گناهي نشود بلكه منظور اين است كه شخص داراي ملكه نفساني نيرومندي باشد كه در سخت ترين شرايط هم او را از ارتكاب گناه باز دارد ملكهاي كه از آگاهي كامل و دائم به زشتي گناه و اراده قوي بر مهار كردن تمايلات نفساني حاصل ميگردد و چون چنين ملكهاي با عنايت خاص الهي تحقق مييابد فاعليت آن به خداي متعال نسبت داده ميشود
منظور از گناه كه شخص معصوم مصونيت از ارتكاب آن دارد عملي است كه در لسان فقه حرام ناميده ميشود و همچنين ترك عملي است كه در لسان فقه واجب شمرده ميشود
دليل فوق از جهات گوناگون قابل خدشه است كه به چند مورد آن اشاره ميكنيم
اين استدلال اگر هم درست و كامل باشد فقط ضرورت مصونيت از گناهان عمدي آن هم گناهاني كه در ملأعام و در انظار مردم انجام گيرد را اثبات ميكند نه گناهاني كه در اثر غفلت و سهو و نسيان گاهي گريبانگير آدميميشود و نه گناهان پنهاني و دور از چشم مردم وجود سهو و نسيان و ابتلا به غفلتهاي آني و زودگذر در انسان امري طبيعي و مورد قبول همه است و هيچ كس تنها به دليل اينكه گاهي در اثر سهو و فراموشي مرتكب بعضي گناهان خصوصا گناهان كوچك ميشود مورد بي اعتمادي مردم قرار نميگيرد آري اگر شخصي غرق در گناه بوده و آلودگي او به رذائل اخلاقي كماً و كيفاً در سطح بالايي باشد به او نميتوان اعتماد و اطمينان كرد و اگر چنين شخصي ادعاي پيامبري كند ادعايش مورد پذيرش مردم قرار نميگيرد اما اگر يك انسان وارسته و متصف به صفات نيك انساني و آراسته به فضائل اخلاقي كه هر چند معصوم نيست اما در مجموع انسان پاك و با فضيلتي است و مردم او را به عنوان يك انسان سالم و خوب ميشناسند ادعاي پيامبري كند ادعاي او مورد توجه و تأمل قرار ميگيرد و در مردم تأثير ميگذارد مضافا بر اينكه پيامبر فقط ادعاي پيامبري نميكند بلكه براي اثبات پيامبري خود دلايل و براهين و معجزاتي هم به مردم ارائه ميدهد و همين معجزات به علاوه جاذبه معنوي و تاثير كلامش در بيدار كردن فطرت خفته انسانها اطمينان مردم نسبت به پيامبر را جلب ميكند پس از آن هم اگر خود پيامبر مرتباً و به دفعات احكام الهي را نقض كرده و مرتكب معاصي و يا اعمال زشت و ناپسند آن هم به طور عمد و در حضور ديگران شود ممكن است پيامبري او زير سؤال برود و مردم به صدق گفتار او شك كنند اما اگر فقط به درموارد بسيار اندك و در اثر سهو و فراموشي مرتكب بعضي از گناهان شود دليلي ندارد كه مردم به صداقت او در ادعايش مبني بر نبوت شك كنند در اين استدلال فرض بر اين است كه براي انسان فقط و فقط دو حال وجود دارد 1 غرق بودن در گناه و آلودگيهاي اخلاقي معصوم بودن به عبارتي ديگر گويا هر انساني يا معصوم است يا غرق در گناه و بعد گفتهاند اگر كسي غرق در گناه باشد مردم به صدق گفتار او اعتماد و اطمينان نخواهند كرد پس كسي كه مدعي پيامبري است بايد معصوم باشد تا مرد به او اعتماد كنند و هدف از نبوت حاصل گردد غافل از اينكه در اينجا حالت سوميهم هست و آن اينكه شخص مدعي پيامبري اگر چه معصوم نيست اما غرق در گناه و الودگي هاي اخلاقي هم نيست و در مجموع انسان پاك و وارسته اي است و به دليل همين وارستگي و پاكي و صداقت و امانتداري و جاذبه معنوي كه دارد مردم نسبت به او احساس محبت و اطمينان ميكنند و ادعاي چنين شخصي مبني بر نبوت كه علاوه بر سابقه خوب و جايگاهي در دل مردم دارد براي اثبات ادعاي خود معجزه هم ميآورد زمين تا آسمان فرق دارد با ادعاي يك شخص فاسق و گناهكار يا حتي عادي كه هيچ جايگاهي كه در دل مردم ندارد و در ضمن براي اثبات ادعاي خود نميتواند معجزه اي ارائه دهد
همان طور كه در ابتدي بند پيشين آورديم اين استدلال حداكثر ضرورت عصمت ظاهري پيامبران را اثبات ميكند به عبارت ديگر اگر اعتماد مردم را مبنا قرار دهيم كافي است شخص مدعي پيامبري انساني ظاهر الصلاح باشد يعني در ملأ عام و در انظار مردم مرتكب گناهان يا اعمال زشت و ناپسند نشود تا مردم به او اطمينان كنند اما ضرورتي ندارد كه شخص از هرگونه خطا و لغزش و گناهي چه در ظاهر و چه در پنهان مصون باشد پس اين دليل ناتمام است
استدلال فوق اگر هم درست و تمام باشد فقط ضرورت عصمت از گناه را اثبات ميكند نه عصمت از خطا و اشتباه و اين نكته مهمياست پيامبران همواره اعلام ميكنند كه ما هم بشري مثل شما و همه افراد نوع بشر هستيم و تنها فرق ما با شما اين است كه به ما وحي ميشود محتواي وحي الهي هم همان چيزي است كه در كتب آسماني آمده است يعني مجموعه اي از معارف الهي و دستورات و احكام كلي كه دينداران مكلفند به آنها عمل كنند پيامبران هيچگاه اعلام نميكنند كه تمام اعمال و حركات ريز و درشت ما حتي در حوزه زندگي فردي و خصوصي به راهنمايي وحي انجام ميشود تا اگر مردم خطايي در اعمال او ديدند مثلا اشتباه درانتخاب همسر نسبت به ادعاهاي او شك كنند بنابراين به عنوان مثال اگر پيامبر اسلام ص در انتخاب نگهبانان لايق و امانتدار و مطيع در سپردن تنگه كوه احد به آنها اشتباه كند و اين اشتباه باعث شكست در جنگ شود هيچكس نسبت به پيامبر بودن آن حضرت شك نميكند چرا كه آن حضرت مدعي نبوده است كه سپردن اين امر به افراد مذكور به فرمان خدا و از طريق وحي بوده است
دليل مذكور با اين مدعا كه صفت عصمت قابل شناسايي توسط مردم نيست در تناقض آشكار است همان طور كه ميدانيم بنا به ادعاي شيعه امام و جانشين پيامبر ص بايد معصوم باشد و چون صفت عصمت قابل تشخيص و شناسايي توسط مردم نيست پس امامت بايد با نصب الهي و معرفي پيامبر يا امام معصوم قبلي تحقق يابد به عبارت ديگر امامت بايد منصوص باشد اما در اين استدلال گفته ميشود كه اگر پيامبري معصوم نباشد مردم به او اعتماد نميكنند و لذا غرض از نبوت حاصل نميشود سؤال اين است كه مردم چگونه ميتوانند به عصمت شخص پيببرند تا بعد از آن ادعاي او مبني بر نبوت را بپذيرند و به او اعتماد كنند آنچه مردم ميتوانند به آن پي ببرند حداكثر اين است كه از فلان شخص كه اكنون مدعي نبوت است تاكنون گناه يا خطا يا عمل زشتي ديده نشده است اما همه ميدانيم كه اين با عصمت فرق دارد ممكن است آن شخص در خلوت و پنهاني مرتكب اعمال زشت و ناپسندي شده اما مردم خبر نداشته باشند پس راهي براي اثبات عصمت يك شخص براي مردم وجودندارد حال چگونه است كه مردم بدون آنكه بتوانند به عصمت كسي اطمينان پيدا كنند دعوت پيامبران را ميپذيرند و به آنها اعتماد و اطمينان ميكنند
عصمت پيامبران و امامان از ديدگاههاي مختلف
تعريف و اثبات عصمت پيامبران و امامان
از ديدگاه آقاي مصباح يزدي
از ديدگاه آقاي جعفر سبحاني
از ديدگاه آقاي ابراهيم اميني
ادله عقلي عصمت پيامبران و امامان
ادله نقلي عصمت پيامبران و امامان
آيا عصمت انبياء مورد تاييد قرآن است
وسوسه ميشود گول ميخورد ميلغزد وازفرمان الهي سرپيچي ميكند