موضوع : قنات میراث فرهنگی اقتصادی اجتماعی
توضیح: این فایل به صورت ورد و آماده چاپ می باشد
چكيده
قنات، آيا تا به حال انديشيدهايد كه تاريخچهي پيدايش قنات به چه دوراني مربوط ميشود؟ چگونه به طراحي و اجرا گذارده شده است؟ و سؤالاتي از اين قبيل. از اين رو در اين مقاله سعي شده تا با ارائه مطالبي پيرامون اين ميراث بسيار ارزشمند ايران باستان كه زمينههاي رشد و توسعه كشورمان را فراهم آورده يادي از آن به خاطر آوريم و با تكيه بر نتايج معنوي قنات همچون تلاش، پشتكاري، آيندهنگري و از همه فراتر اميد ما نيز همانند پيشينيان خود با استفاده از امكانات محدود يا وسيع خود در توسعهي ميهنمان و ارائه خدماتي نادر به جهان بكوشيم.
به كانال زيرزميني حفر شده جهت تأمين آب شيرين براي مصارف كشاورزي، انساني و دامي كه با انتقال آن به سطح زمين قابل استفاده خواهد بود را در ايران و آسياي مركزي قنات يا كاريز و در كشورهاي عربي فقره گويند. قناتها در گذشته از كاربرد وسيعي برخوردار بوده، اما با گذشت زمان و ايجاد لولهكشيها در اكثر مناطق جهان از كاربرد آنها كاسته شده و مردم به استفاده از روشهاي جديد مانند آب لولهكشيها گرويدهاند. با اين وجود، ميتوان از قناتها و ديگر آثار در صنعت گردشگري استفاده نمود كه درآمد به سزايي براي هر كشوري پيش رو دارد.
1- مقدمه
كانال زيرزميني حفر شده توسط انسان كه جهت جمعآوري آب شيرين و انتقال آن به سطح زمين براي مصارف كشاورزي، انساني و دامي ايجاد شده است را در ايران و آسياي ميانه قنات يا كاريز و در كشورهاي عربي فقره ميگويند. كاريز كلمهاي پارسي و قنات كلمه پارسي معرب شده است. قنات را در لغت عدهاي به معناي نيزه و جمع آن، قنوات، قنيات و قني ترجمه كردهاند كه بعدها، به معناي كانال و مجراي آن و معادل كاريز به كار رفته است؛ عدهاي نيز آن را از كلمه پهلوي كانيكه برگرفته از كانال و فعل كن و كندن ميدانند كه به زبان عربي رفته و معرب شده است. اين كلمه در زبان آكدي و آشوري به شكل قانو، در عبري به صورت قنا و قانو و در لاتين، به صورت كانال ديده ميشود و در زبان پهلوي نيز به شكل كهس به كار رفته است و معادل فارسي امروزي آن، كلمه كاريز و كهريز است.
بسياري از فلاسفه و جغرافينويسان اروپايي باستان از 2600 سال قبل تاكنون تا مورخين مسلمان و سياحان يكصد سال اخير به كاريز و قنات در ايران اشاره كردهاند. اسامي برخي از آنها به شرح زير ميباشد:
تالس مليتيThales Melitus (546-640 قبل از ميلاد)، آناكسي ماندرAnaximender (546-640 قبل از ميلاد)، فيثاغورس Pythagoras (509-608 قبل از ميلاد)، كوسماس اينديكوپليوس (500-535 قبل از ميلاد)، هكاتوسHecataus (500 قبل از ميلاد)، نياركوس درياسالار يوناني ( 242-325 قبل از ميلاد) كه سواحل مكران و هرمز تا رود فرات را مورد بازديد قرار داده است، هردوتHerodotus (420-486 قبل از ميلاد)،Ptolemy Quintus Claudius معروف به بطليموس (270-330 قبل از ميلاد) رياضيدان و ستارهشناس قرن دوم قبل از ميلاد در كتاب جغرافياي جهان كه داراي 27 نقشه بوده است، كتزياس (380-445 قبل از ميلاد)، گزنفن (352-430)، ايراتوستين Eratosthenes (187-276 قبل از ميلاد)، استرابون پدر جغرافيا (قرن اول ميلادي)، گوئينوس كورتوس روفوس Curticus Rufus تاريخنويس رومی قرن اول ميلادي در شرح حال زندگي اسكندر، آريانوس Flavius Arrianus تاريخنگار يوناني سده دوم ميلادي در كتاب آنابازيس، نويسنده و مورخ رومي پومپونيوس ملا 43 ميلادي، ديسئاركوس (285-325 قبل از ميلاد)، هيپاركوس جغرافينگار سده دوم قبل از ميلاد، آريان (98-171 ميلادي)، عيسوب اوسيوس (263-340 ميلادي) كه به پدر تاريخ عيسوي معروف است، آگاتانژ (330-226) تاريخنگار ارمني، موسي خورن مورخ سده 5 ميلادي در كتاب ماركوارت يا ايرانشهر و كراتس مالوسي دانشمند سده دوم قبل از ميلاد، پليبيوس (جغرافيانويس يوناني قرن دوم قبل از ميلاد)، پوزيدوينوس جغرافيانگار سوري (15-135 قبل از ميلاد)، واسكودوگاما، ماركوپلو، اچ .بي وگانH.B.Vgan ، سي.اي.بيدولف C.E.Biddulph، پيتر دو لاوابه ايتاليايي، سرتوماس هربرت انگليس، كارستن نيبور، گامب فر، هئيت اوزلي، سر كربنز، ليو الكساندر، بي.توماسB.Thomas ، فيلبيH.ST.Philby ، آلفونس گابريل در كتاب عبور از صحاري ايران Duerch Persiens Wuesten، ژ.آ.اوليويه، دوپره، كوست و فلاندين همگي در كتب و يادداشتهاي سفر خود به قناتهاي ايران اشاره كردهاند.
از ميان مورخين مسلمان نيز ميتوان به ابن خردادبه خراساني (211-300 قمري)، ابن فقيه همداني (279 قمري)، استخري (340 قمري)، مسعودي، ابن مطهر مقدسي (355 قمري)، بيروني، ابن حوقل (367 قمري)، مقدسي (375 قمري)، ناصر خسرو (وفات 448 قمري)، ابوعبدالله محمود قزويني (682 قمري)، شرفالزمان طاهر مروزي (514 قمري)، شمسالدين دمشقي (727 قمري)، مستوفي قزويني (740 قمري)، قدامه بن جعفر (266 قمري)، ابن يعقوب (232-334 قمري)، ابن فقيه (290 قمري)، ابن رسته (290 قمري)، سهراب سده سوم قمري، شهريار رامهرمزي (342 قمري)، ابن بلخي (500 قمري)، ابن ادريس (548 قمري)، بكران خراساني، ياقوت حموي (623 قمري)، قزويني (674 قمري)، ابوالفداء (721 قمري)، النوبري (733 قمري)، عطاملك جويني در عهد مغولان حاجي خليفه (چلبي) مورخ ترك (1067 قمري)، محمد ابراهيم كازروني، رضا قلي خان هدايت، اعتمادالسلطنه، لسانالملك و جرجي زيدان همگي در كتب و يادداشتهاي سفر خود به قناتهاي ايران اشاره نمودهاند كه نشانگر اهميت قناتها در تمام ادوار گذشته تمدن بشر ميباشد.
بسياري از پژوهشگران تاريخ حفر قنات را به دوره هخامنشي نسبت ميدهند. علت اين است كه از دوره ماقبل هخامنشي سنگنبشتههاي اندكي باقي مانده و چون سند مكتوب از ماقبل اين دوره وجود ندارد اين دوره را به غلط دوره ماقبل تاريخ ميدانند، در حالي كه علم باستانشناسي، مردمشناسي و زبانشناسي رازهاي نهفته زيادي را از دوران ماقبل تاريخ براي انسان آشكار نموده است.
ميدانيم كه تاريخ مدنيت و تاريخ شفاهي در ايران بسيار ديرينهتر از دوره هخامنشي است و اصولاً يافتههاي باستانشناسي در شرق چين و آسياي مركزي و شرق ايران ثابت ميكند كه مدنيت در شرق ايران و داستانهاي ايران و توران به دوراني بيشتر از 5 هزار سال قبل مربوط ميشود. يافتههاي باستانشناسي شهر سوخته و جيرفت و آثار بهدست آمده از تمدن هليل رود و آثار تمدن شهرنشيني هفت هزار ساله در غرب ايران (مادها) اين فرضيه را اثبات ميكند، در حالي كه سنگنبشتهها و تاريخ مدون ايران تنها 2500 سال اخير را آن هم به طور ناقص پوشش ميدهد.
در دهههاي اخير بسياري از فرضيههاي تاريخي در مورد عمر بشر و مهاجرت اقوام به يمن و پيشرفت علوم ديگر از جمله زيستشناسي، باستانشناسي و انسانشناسي به كلي دگرگون شده است. تا اواسط قرن هفدهم تصور بر آن بود كه از عمر كره زمين فقط 6 هزار سال ميگذرد، حال آن كه امروزه مشخص شده است كه تنها از عمر انسان امروزي يك ميليون و هشتصد هزار سال ميگذرد و با كشف ابزارهاي سنگي و فلزي جديد محاسبات قبلي در مورد عصر سنگ و آهن نيز هزاران سال به عقب برده شده است. بعلاوه اين كه در چندين نقطه در خود ايران اسكلتهايي پيدا شده است كه فرضيه مهاجرت اقوام آريايي به ايران را هزاران سال به عقبتر ميبرد و اثبات ميكند كه آرياييها هزاران سال قبل از فلات ايران به سوي شمال مهاجرت و در حدود 3 تا 4 هزار سال قبل مجدداً به علت سردي و يخبندان طولاني به فلات ايران مهاجرت نمودهاند. ايران در طول 10000 سال گذشته مهمترين مركز تبادل و آميختگي اقوام و فرهنگهاي متعدد بوده است و علي رغم اين كه ايران در طول تاريخ با نامهايي از قبيل كشور يم، جم، جمشيد، بلاد عجم، بلاد كسري، بلاد اكاسره، پارس، پرس، فرس، پرز، اسپارستيس، ايرانا، آريان، آريترا، ملك فريدون، پرسيچ و… ناميده شده و محل سكونت دهها قوم و زبان مختلف است، با اين وجود از نظر انسانشناسان ايران تنها متشكل از سه نژاد ميباشد. ابزارهاي كشف شده در شرق، غرب و جنوب ايران نمايانگر آن است كه در فلات ايران تمدنهاي گم شده متعدد چندين هزار ساله وجود دارد كه بخشي از اين تمدن در منطقه جنوب خراسان مدفون ميباشد.
2- تاريخچه قنات
پژوهشگران به اتفاق معتقدند كه بهرهبرداري از قنات ابتدا در ايران صورت گرفته و در دوره هخامنشي توسط ايرانيان به عمان، يمن و آفريقا نيز راه يافت، سپس مسلمانان آن را به اسپانيا بردند. مهمترين و قديميترين كاريزها در ايران، افغانستان و تاجيكستان وجود دارد. در حال حاضر در 34 كشور جهان قنات وجود دارد ولي قناتهاي فعال موجود در ايران چند برابر بيشتر از مجموع قناتها در ساير كشورهاي جهان است. مهمترين قناتهاي ايران در استانهاي كويري خراسان، يزد، كرمان، مركزي و فارس وجود دارد.
قنات يا كاريز يكي از شگفتانگيزترين كارهاي دستهجمعي تاريخ بشري است كه براي رفع يكي از نيازهاي مهم و حياتي جوامع انساني، يعني آبرساني به مناطق كم آب و تأمين آب شرب انسان، حيوان و زراعت و با كار گروهي و مديريت و برنامهريزي به وجود آمده است. اين پديده شگفتانگيز آبرساني از ديرباز و از عصر آهن به عنوان يكي از منابع تأمين آب شرب و كشاورزي در مناطقي كه با خطرات خشكسالي در فلات ايران روبرو بودهاند، نقش كليدي و مؤثري در نظام اقتصادي و حيات اجتماعي كشور داشته و موجب شكوفايي اقتصاد كشاورزي و ايجاد كار و فعاليتهاي متعدد شهري و روستايي و باعث آرامش مردم بوده است. به گواه تاريخ و كشفيات باستانشناسي اين فنآوري مهم از ابتكارات ويژه ايرانيان بوده و به تدريج به ساير مناطق جهان از جمله، منطقه غربي، شمال آفريقا، چين و حتي به بخشهايي از آمريكاي جنوبي چون شيلي راه يافته است.
تاريخ قنات در ايران به طور مشخص، به دوره ايران باستان و ماقبل كتابت و به عصر آهن باز ميگردد. تمدن 5 هزار ساله شهر سوخته و تمدن هكمتانه و وجود قنات در اين شهر دليل روشني بر ساخت قنات در دوره ماقبل هخامنشي است. يكي از قديميترين اسناد مكتوب شناخته شده كه در آن به قنات اشاره شده، شرح هشتمين نبرد سارگون دوم (پادشاه آشور است كه سالهاي 705 تا 722 قبل از ميلاد ميزيسته است) عليه امپراتوري اوراتور در سال 714 قبل از ميلاد مسيح است (محقق فرانسوي گوبلو به كمك يك لوح بزرگ مسي به خط ميخي كه به زبان آكادي نوشته شده از آن مطلع شده است. اين لوح، اكنون در موزه لوور پاريس موجود ميباشد). سارگون از كوههاي زاگرس ميگذرد و به ناحيهاي واقع در اطراف شهر اوهلو (مرند كنوني) در حدود 60 كيلومتري شمال غرب تبريز در شمال درياچه اروميه ميرسد. او متوجه ميشود كه در اين ناحيه رود وجود ندارد. با اين وجود ناحيهاي است كه با آبياري سبز و خرم شده، اما او از اين امر تعجب نميكند براي اين كه او در دشتهايي فرمانروايي كرده كه چنين تكنيكها يا سيستمهايي از حداقل دو هزار سال پيش در آنها معمول بوده است، اما آنچه كه او را شگفتزده ميكند، بياطلاعي از منشأ اين آبها بوده است. به طور قطع، سارگون موفق شد كه قنات را ببيند. اما اين قناتها را چه كساني ساختهاند؟ و چه كسي اين تكنيك را به منطقه آورده است ؟
به استناد كتيبه سارگون، اورساي اول پادشاه هم عصر او بوده كه اولين قنات را احداث كرده است. بنابراين فرمانرواي آشو، رواج اين تكنيك را كه به گفته او پديدهاي تازه بوده است، به اهالي اوراتو نسبت ميدهد. از طرف ديگر در ناحيه درياچه وان (كه در آن زمان جزو خاك ايران بوده) ناظري در آغاز قرن هشتم قبل از ميلاد، به وجود 21 رشته قنات اشاره كرده است. در كتابي تحت عنوان «ارمنستان در گذشته و حال» نوشته لهمان مورخ 1925، آمده است كه ابداع قنات به اوراتورها تعلق دارد و ميدانيم كه اهالي اوراتور، اعقاب جدا نشدني ارمنيها هستند.
برابر مطالب اوستايي و مطابق شاهنامه فردوسي هوشنگ مخترع قنات بوده است و جم يا جمشيد مخترع لباس، تبر، شمشير، بيل و ادوات كشاورزي است. ميدانيم داستانهاي شفاهي تا دوره زرتشت و فردوسي در ميان مردم رواج داشته است و اين داستانهاي شفاهي ريشه 7 تا ده هزار ساله دارد.
اشغال فلات ايران از سوي مادها و پارسها با ايجاد شهرهاي بزرگ و باشكوه همراه است مانند شهرهاي اكباتان (همدان) و پاسارگاد پايتخت قديمي امپراطور ماد كه از سوي كوروش دوم بنيان گذاشته شد. همچنين تخت جمشيد كه داريوش اول آن را در نزديكي پاسارگاد به وجود آورد و به صورت پايتخت هخامنشيان در آمد. شهر راگس يا راجس (ري) در چند كيلومتري شهر ري كنوني يكي از پرجمعيتترين شهرها بوده است. تمامي اين شهرها با استفاده از سيستم قنات توانستند آب خود را تأمين كنند و به حيات خود ادامه دهند، زيرا در آن زمان رودها و يا چشمههايي بيش از امروز وجود نداشته است؛ اما به هر حال قديميترين قنات ثبت شده در تاريخ به 3 هزار سال پيش (30 قرن قبل)، باز ميگردد كه در آذربايجان و ارمنستان حفر گرديده است. در پي آن، در دوره داريوش كبير (486-521 قبل از ميلاد) كه اوج شكوفايي و اقدامات آبياري و حفر كاريز در سراسر فلات ايران به شمار ميرود، قناتهاي متعددي در قلمرو فلات ايران و در عمان و مصر حفر شده است. بر اساس كاوشهاي باستانشناسي اين باور وجود دارد كه كاريزهاي ايجاد شده در نواحي جنوبي خليجفارس، خراسان، يزد و كرمان در دوره هخامنشيان ساخته شده و قنوات قديمي قم و بسياري ديگر از مناطق ايران در عصر ساسانيان و قنوات تهران در دوره صفويه و قاجاريه حفر گرديده است.
از مطالعه كتب قديم و آثار باستاني ايران پي ميبريم كه كندن كاريز و تعمير آن و آبياري و زراعت كاري مقدس محسوب ميشده است. در ونديداد كه زرتشتيان آن را كتاب الهي ميدانند و بعضي نيز آن را دايرهالمعارف فرهنگ باستان محسوب ميكنند چنين جملاتي وجود دارد:
"سوگند ياد ميكنم به جاري كردن آب خنك در خاك خشك (كاريز) و عمارت راه و سوگند ياد ميكنم به زراعت و كاشتن درخت ميوه".
فهرست مطالبقنات ميراث فرهنگي، اقتصادي، اجتماعي
چكيده 2
1- مقدمه 3
2- تاريخچه قنات 5
3- قناتهاي گناباد 8
3-1- قنات قصبه 8
3-2- قنات زيبد 9
4- سازمان قنات 14
5- بحران آب و مسئله قنات 16
6- نتيجهگيري 17
7- پيشنهاد 19
مراجع 20